كشته شدن پايه گذار فرقه خوارج - داستانهای نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستانهای نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


كشته شدن پايه گذار فرقه خوارج

حرقوص بن زهير مشهور به ذوالثديه صاحب دو پستان پايه گذار مقدس نماهاى خوارج نهروان و رئيس آنها بود و او را مخدج نيز مى خواندند.

در مورد سابقه ى او نقل مى كنند: در جنگ حنين "كه در سال هشتم هجرت بين سپاه اسلام و لشكر كفر در طائف واقع شد" مسلمانان پيروز شدند و غنائم بى شمارى به دست مسلمين افتاد پيامبر "ص" مشغول تقسيم غنائم بين مسلمانان بود، ناگاه همين حرقوص "كه از قبيله بنى تميم بود و او را ذوالخويصره نيز مى گفتند" نزد رسول خدا "ص" آمد و با كمال گستاخى گفت: اى رسول خدا، عدالت را رعايت كن.

رسول خدا "ص" به او فرمود: واى بر تو اگر من، عدالت را رعايت نكنم، چه كسى آن را رعايت خواهد كرد؟!.

عمر بن خطاب از رسول خدا "ص" خواست كه اجازه بدهد تا او را بكشد.

رسول خدا "ص" فرمود: او را به حال خود بگذار، او اصحابى دارد، كه اگر نماز و روزه ى آنها را بنگريد، نماز و روزه خودتان را كوچك مى شمريد. آنها همواره قرآن
مى خوانند، ولى قرآن از مرز گلوگاهشان بيرون نمى رود، از اسلام آنچنان خارج مى گردند كه تير از كمان خارج مى شود و پوچ و توخالى هستند مرد سياه چهره اى كه بالاى يكى از بازوانش، گوشت اضافى مانند پستان زن قرار دارد كه اگر آن را حركت دهى به جلو و عقب حركت مى كند، به سوى اصحابش مى آيد و آنها را از امت اسلامى جدا مى سازد. [ اعلام الورى ص 127 و 128. ]

امام اميرمومنان على "ع" اين شخص را كه ايدئولوگ خوارج بود [ مانند ميشل عفلق كه امروز ايده ئولوك حزب بعث عراق است. ] در جنگ نهروان كشت و در فرازى از خطبه ى قاصعه مى فرمايد:

و اما شيطان الردهه فقد كفيته بصعقه سمعت لها وجبه قلبه و رجه صدره: اما شيطان ردهه "ذو الثديه" را با صاعقه اى كه قلبش را به طپش درآورد و سينه اش را بلرزاند، سر به نيست كردم [ نگاه كنيد به خطبه 192 نهج البلاغه. ]

امام على "ع" در اين عبارت از او به عنوان شيطان ردهه ياد كرد، زيرا او همچون شيطان، مردم را از راه حق گمراه مى كرد و كلمه ردهه به معنى گودالى است كه در آن آب جمع مى شود، نظر به اينكه اين
شخص در جنگ نهروان به گودالى افتاده بود و كشته شده بود، از اين رو على "ع" او را به آن گودال نسبت داد.

و منظور از صعقه، صاعقه و صداى غرا و نعره ى پلنگ افكن على "ع" بود كه آن چنان بر ذوالثديه رعب و وحشت افكند كه شتابزده فرار كرد و بى آنكه اسلحه اى به او بخورد، به حفره افتاد و مرد. [ اقتباس از شرح نهج خوئى ج 12 ص 25. ]

در جريان كشته شدنش نقل شده: سپاه على "ع" به جنگ خوارج نهروان رفت و با آنها جنگيد و همه ى آنها- جز 9 نفر فرارى- كشته شدند، بعد از جنگ، على "ع" فرمود:

در ميان كشته شدگان خوارج عبور كنيد ببينيد كه مخدج ذوالثديه كشته شده است يا نه؟

عده اى رفتند هر چه در ميان كشته ها به جستجو پرداختند او را نيافتند و جريان را به على "ع" گزارش دادند. آن حضرت خود به ميان كشته شدگان آمد و در يكجا كه پيكرهاى آنها انباشته شده بود، آنها را كنار زد و در ميان آنها جسد ناپاك ذوالثديه را يافت و فرمود: الله اكبر، من هرگز نسبت دروغ به محمد "ص" نداده ام "چرا كه پيامبر "ص" خبر داده بود كه على "ع"
ذوالثديه را مى كشد" سپس على "ع" به كنار آمد و سجده ى شكر بجا آورد،

آنگاه سوار بر مركب شد و از ميان كشته هاى دشمن گذشت و فرمود: لقد صرعكم من غركم: آنكس كه شما را مغرور ساخت، اين چنين شما را به خاك هلاكت افكند از آن حضرت سوال شد: چه كسى آنها را مغرور كرد؟

فرمود: شيطان و هوسهاى زشت. [ تتمه المنتهى ص 21. ]

/ 71