پيوند على با پيامبر - داستانهای نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستانهای نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


پرواز وارسته ى پاكدل

يكى از ياران امام على "ع" نامش همام [ و بعضى او را همام بن شريح بن يزيد خوانده اند- شرح نهج خوئى ج 12 ص 114. ] "بر وزن حمام" بود كه به نقل علامه مجلسى، وى همام بن عباده بن خثيم برادرزاده ربيع بن خثيم "معروف به خواجه ربيع" بود او مردى وارسته و پارسا از شيعيان پاكدل على "ع" به شمار مى آمد روزى به امام على "ع" عرض كرد: براى من اوصاف پرهيزكاران را بيان كن، به گونه اى كه گويا سيماى درخشان آنان را مى بينم.

امام در پاسخ او درنگ كرد "چرا كه مى دانست، همام آمادگى براى پذيرش موعظه را دارد و ترس آن است كه بر اثر خوف از خدا، روح خود را نتواند در قفس تن، نگهدارد".
پس از لحظاتى، امام پاسخ كوتاهى به او داد و فرمود:

اى همام!: پرهيزكار باش و كارهاى نيك انجام بده كه خداوند مى فرمايد:

ان الله مع الذين اتقو و الذين هم محسنون: خداوند با كسانى است كه پرهيزكار و نيكوكردار باشند "نحل- 128".

همام به اين مقدار قانع نشد و اصرار كرد تا امام در اين باره بيشتر سخن بگويد اينجا بود كه امام تصميم گرفت براى او "و همه ى شيعيانش" درباره ى پرهيزكاران و ويژگيهاى آنها به طور مشروح، سخن بگويد "حدود بيش از سى ويژگى را براى پرهيزگاران برشمرد و فرمود: نخستين ويژگى آنها اين است كه گفتارشان درست و صحيح است... و آخرين ويژگى آنها را چنين بيان نمود: نزديك شدن آنها به افراد به خاطر فريب دادن و نيرنگ آنها نخواهد بود.

وقتى كه سخن به اينجا رسيد، همام آن چنان تحت تاثير قرار گرفت و ناله ى جانسوزى از دلش برخاست كه هماندم روحش از پيكرش خارج شد و از دنيا رفت.

امام فرمود: آه! من از اين پيش آمد، ترس داشتم.

هكذا تصنع المواعظ البالغه باهلها: اندرزهاى رسا، اين چنين به آنان كه دلى پندپذير دارند، اثر مى گذارد!.




  • زنده كدام است، بر هوشيار

    آنكه بميرد، سر كوى يار



  • آنكه بميرد، سر كوى يار
    آنكه بميرد، سر كوى يار



شخصى گفت: اى اميرمومنان! پس چرا شما چنين نيستيد، كه مانند همام تحت تاثير قرار گيريد؟

امام در پاسخ فرمود: واى بر تو، هر اجلى، وقت معينى دارد و علت مشخصى كه از آن نمى گذرد، آرام باش ديگر چنين سخنى نگو كه شيطان اين سخن را بر زبانت آورده است. [ نگاه كنيد به خطبه 193 نهج البلاغه. ]

"به عبارت روشنتر: مشيت خدا بر اين تعلق گرفته بود كه همام به اين سبب از دنيا برود و او شايستگى چنين مرگى را داشت، ولى در مورد من ممكن است سبب مرگم، شايستگى شهادت باشد كه بالاتر از اين است".

پيوند على با پيامبر

زمزمه و شايعه پراكنى و توطئه افراد خائن يكبار ديگر قلوب بعضى از سپاهيان عراق را نسبت به امام على "ع" تيره كرده بود و رفاه طلبان عياش، به خاطر حفظ آسايش خود، مايل نبودند در خط على "ع" حركت كنند و همانها صلح زشت و سازش
تحميلى را بر جنگ ترجيح مى دادند. لازم بود امام على "ع" براى سوق دادن آنها به پيكار با ستمگران، مقدارى از فضائل خود را بيان نمايد و پيوند ناگسستنى خود را با پيامبر "ص" يادآورى كند، تا تبليغات مسموم دشمنان، بى اثر گردد و مردم حقجو و خداترس به گرداگرد او آيند و او را در سركوبى مفسدين و نابودى هرگونه فساد يارى نمايند. درباره ى ايثار خود با رسول خدا "ص" و پيوندش با آن حضرت چنين فرمود:

اصحاب مخلص و رازداران اسرار نبوت، به خوبى مى دانند كه من حتى يك لحظه در مقابل اسلام و خدا و پيامبر، قرار نگرفته ام بلكه همواره جان بر كف در صحنه هاى نبرد در ركاب او، حاضر بودم، در ميدان هائى كه گامهاى قهرمانان مى لرزيد و فرار را بر قرار ترجيح مى دادند، در راه پيامبر "ص" مخلصانه ايثار و برادرى نمودم و خداوند مرا به اين توفيق، گرامى داشت.

رسول خدا "ص" در حالى كه سرش بر سينه ام قرار داشت، روحش پرواز كرد و روانش در دستم جريان يافت و دستم را به صورتم كشيدم.

من پيكر آن حضرت را غسل دادم، در حالى كه فرشتگان مرا يارى مى كردند و با رحلت او، در و ديوار
خانه اش به ضجه و شيون درآمده بودند.

فرشتگان، گروه گروه در حال فرود آمدن به زمين و صعود به آسمان بودند و گوش من از صداى آهسته ى آنان كه بر حضرت، نماز مى خواندند، خالى نمى شد، تا آنگاه كه او را در ضريح خود، به خاك سپردم. بنابراين چه كسى از من نسبت به پيامبر- هنگام زنده بودن و بعد از رحلتش- نزديكتر و سزاوارتر بود "بنابراين من در خط او حركت مى كنم و شيوه ى او را دنبال مى نمايم." با بينش و درايت، به سوى جهاد و پيكار با دشمن، شتابان حركت كنيد و نيت خود را با پيكار و عمل در جبهه ى جهاد، تصديق نمائيد.

فو الذى لا اله الا هو انى لعلى جاده الحق...: سوگند به خداى يكتا من در جاده ى حق قرار دارم، ولى آنها "مخالفان" در پرتگاه انحراف و باطل اند، مى گويم آنچه را كه مى شنويد و بر خود و شما از درگاه خدا طلب آمرزش مى كنم. [ نگاه كنيد به خطبه 197 نهج البلاغه- در اين خطبه تنها پنج خصلت از خصائص على "ع" ذكر شده، وگرنه خصائص آن حضرت بسيار است، مرحوم علامه خوئى به ذكر روايتى كه مشتمل بر هفتاد خصيصه از آن حضرت مى باشد پرداخته است "منهاج البراعه ج 12 صفحه 258 به بعد". ]

/ 71