شخصى را به فرماندهى سپاه برگزين كه حكم خدا و رسول و امام را بپذيرد، پاكدامن و درستكار باشد، بردبارى نمايد، به طورى كه دير خشمگين شود و زود عذرخواهى خطا كاران را بپذيرد، به زيردستان رأفت كند و بر زورمندان سختگيرى نمايد، خشونت و درشتى، او را بى تاب نكند و نرمى، او را از كار باز ندارد....رنج و تلاش يكى از افسران را به پاى ديگرى مگذار و پاداش او را به تأخير نينداز، بزرگى كسى باعث نشود كه كار كوچك او را بزرگ شمارى و حقارت كسى باعث نگردد كه اگر كار بزرگى كرد، كوچكش پندارى.
كارگزاران و كارمندان
كسى را به كارگزارى و منشى گرى منصوب كن كه مقام و رتبه او باعث نگردد در حضور جمع با تو مخالفت كند، غفلت، او را فرا نگيرد كه مانع رسيدن نامه هاى مسؤولان به تو گردد و يا پاسخ هاى تو به آنها نرسد و در چيزهايى كه از طرف تو تحويل مى گيرد يا تحويل مى دهد خلل وارد شود، كسى باشد كه قراردادها و پيمان ها را سست نبندد و اگر قراردادى به زيان كشور بست، بتواند آن را ترميم و بازنگرى كند، مرتبه خود را درك كند، چرا كه انسان ناآگاه به رتبه خود، عاجزتر از آن است كه رتبه و شأن ديگران را ادراك نمايد... همه را با اطمينان و خوشبينى به تصدى كارها انتخاب نكن، زيرا افراد چه بسا براى جلب نظر مقام بالاتر، تظاهر به خوش خدمتى مى كنند، در حالى كه در باطن آنها خبرى از خيرخواهى و امانتدارى نيست؛ بنابراين، سابقه خدمتشان را پيش مسؤولان صالح قبلى بررسى كن و هر كدام را كه عملكرد درخشان ترى بين مردم دارد و به امانت و درستكارى مشهور است، انتخاب نما كه اين كار تو دليل بر حرف شنوى از مافوق (امام) است. در رأس كارها مسؤولى بگمار كه سنگينى كار، او را ناتوان نكند و پريشانش ننمايد، چرا كه عيب كارگزارانت به پاى تو گذاشته مى شود.