عقل ما در زمينه اقتصاد و امور معيشتى نيز محتاج تربيت و شكل گيرى است. يك مكتب اقتصادى متين و منطقى لازم است تاعقول بشرى را در جهت شناخت روش هاى تأمين مايحتاج زندگى خود پرورش دهد و در توزيع و مصرف صحيح توليدات خويش كه بر اساس منابع محدود طبيعت است رهنمون گردد، به طورى كه اين تربيت، همراه باتربيت عقلى او در زمينه هاى ديگر،موجبات كمال و سعادت مطلوب او را در نهايت فراهم آورد.موضوع اقتصاد، چگونگى توليد و توزيع و مصرف ثروت است و براى انسانى كه ذاتاً تمايل به ارضاى نيازهاى خود دارد، مهم است كه بتواند با تلاش و هزينه كم، سود و نتيجه زياد كسب نمايد. از ميان تعاريف مختلفى كه توسط اقتصاددانان براى اين رشته از علم شده است، به تعريف «ساموئلسن» اكتفا مى كنيم:روش هايى است كه بشر براى به كار بردن منابع كمياب توليد، به منظور توليد كالا و خدمات در طى زمان، با وسيله يا بدون وسيله پول انتخاب مى كند و نيز روش هايى كه براى توزيع آنها بين افراد و گروه ها در جامعه، به منظور مصرف در حال و آينده اتخاذ مى نمايد.علم اقتصاد همان گونه كه نامبرده هم در ادامه مى گويد - با بسيارى از علومْ هم مرز است؛ با جامعه شناسى، روان شناسى، مردم شناسى و سياست از نظر موضوعى ارتباط دارد. او سپس به اقتصاد هندوستان اشاره مى كند كه با وجود كمبود غذا و گوشت و وجود ميليون ها گاو، نمى توان حكم به تأمين خوراك مردم از طريق كشتار گاوها نمود و اين نتيجه بررسى روان شناسى و اعتقادات مذهبى ساكنان آن ديار است.