اولويت در اين مكتب، به نظام عرضه و تقاضا داده شده است، نه به مسأله تغييرات بلند مدت اقتصادى و توزيع درآمد كه در مكاتب گذشته اولويت داشت. به عقيده اين مكتب، بازار آزاد و رقابت كامل، وسيله اى است كه وحدت بخش اقتصاد يك كشور است و طى آن، منابع اقتصادى به بهترين وجه در كاربردهاى اجتماعى به كار گرفته مى شود. اينان اقتصاد كلان را رها كرده و به اقتصاد خرد و قيمت يابى كالاهاى روز بر اساس نظام عرضه و تقاضا پرداخته اند و از تحليل هاى رياضى كمك گرفته اند و اضطراب مالتوس را نسبت به آينده و نيز جبرگرايى و محكوميت اراده انسان ماركس را بى مورد دانستند.نماينده اين مكتب،«مارشال» است.او موضوع علم اقتصاد را «انسان در حين انجام امور عادى زندگى» تعريف نمود. عقايد اقتصاد نئوكلاسيك از ديدگاه او چنين است:خريدار دنبال كسب رضايت كامل در خريد خود است و فروشنده دنبال حداكثر سود؛ بشر با كار خود مطلوبيت مى آفريند، نه اشياى مادى؛ ارزش كالا توسط ميزان مطلوبيت آن در بازار معلوم مى شود، نه بر پايه هزينه ساخت آن، و لذا تمايزى بين قيمت طبيعى كالا، يعنى ارزش تمام شده آن و قيمت تعيين شده در بازار، مطرح نيست (بر خلاف مكتب كلاسيك)؛ راندمان كار كارگر به همراه افزايش درآمد او بيشتر مى شود؛ انباشته شدن سرمايه موجب بيكارى نمى گردد؛ رقابت باعث كاهش قيمت اجناس مى شود.به گفته مارشال، هدف او از مطالعه اقتصاد، حل مسأله فقر بود. او دنبال يافتن راه هاى صحيح توزيع ثروت مى رفت، اما به اين نتيجه رسيد كه اقدامى اساسى براى تغيير نظام اقتصادى جامعه نمى توان به عمل آورد و چنين استدلال مى كرد كه نظام اجتماعى، اقتصادى، بسيار پيچيده است. او مكتب اقتصادى سوسياليزم را هم در فقرزدايى موفق نمى دانست و مى گفت: