بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید نوكلاسيك ها حامى بازار آزاد و رقابت كامل بودند، به طورى كه اين دو را خودبه خود موجب تعادل اقتصادى و رافع كليه مشكلات و بحران هاى احتمالى معيشتى مى دانستند؛ باورشان اين بود كه همه اعمال روزمره انسان، موضوع علم اقتصاد است؛ به مسائل خرد و نرخ هاى روز توجه داشتند و قواعد اقتصادى را پيچيده و نامطمئن براى آينده به حساب مى آوردند؛ فقر و اختلاف طبقاتى را لاينحل پنداشته و توزيع عادلانه ثروت را ناممكن تصور مى كردند.اقتصاد كينز طرفدار بقاى سرمايه دارى و تجديدنظر در ديدگاه هاى آن بود. او در تئورى هاى اشتغال زايى و نيز خودترازى نوكلاسيك ها ترديد كرد و بر جوّ روانى حاكم بر جامعه و خوش بينى و بدبينى سرمايه داران در امر سرمايه گذارى توجه نمود؛ آزادى كامل اقتصادى را موجب بى ثباتى بازار دانسته و طرفدار دخالت دولت بود؛ به مصرف كننده، توصيه اخلاقى در تشديد مصرف مى نمود تا محرك توليد بيشتر شود.دقت در جزئيات ديدگاه هاى مكاتب بشرى - همان گونه كه ذكر شد - نشانگر اين واقعيت است كه اقتصاد جامعه، مستقل از ساير شؤون فرهنگى و اجتماعى آن نيست؛ مفهوم منفعت، مرز ميان منافع شخصى و مصالح اجتماعى، پديده فقر و غنا، تحمل نظام طبقاتى درجامعه، ملاك مطلوبيت كالا، الگوى مصرف بين مردم، حد آزادى و رقابت در توليد، تبانى و انحصار، آثار روانى مالكيت و محروميت، همه و همه در روند اقتصادى جامعه تأثير فراوان دارد، در حالى كه به شؤون غيراقتصادى جامعه مربوط مى شود. اين امور، سر در نظام فكرى و عقيدتى و باورهاى جهان شناختى و انسان شناختى مردم يك جامعه دارد و نقش آنها را نمى توان فراموش كرد.اكنون به معرفى خطوط كلى مكتب اقتصاد اسلامى مى پردازيم، تا با مقايسه و تطبيق با مكاتب فوق، تفاوت هاى اصولى دو ديدگاه بشرى و الهى پيرامون مسأله اقتصاد و نحوه نگرش به آن روشن گردد و نقاط ضعف و قوت موجود، براى خواننده گرامى معلوم شود.