بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید اگر در ميان مردم عدالت برقرار شود، مستغنى مى شوند؛ همانا عدل از عسل شيرين تر است و عدالت به خرج نمى دهد، مگر كسى كه عدالت راخوب مى شمارد.در نظام اقتصادى سالم، حقوق از دست رفته فقير، از غنى گرفته مى شود و به دست اهلش مى رسد؛ تعديل ثروتْ تحقق مى يابد و اختلاف درآمدها در حد قابل تحمل باقى مى ماند:اگر مردم زكات اموالشان را مى پرداختند، هيچ مسلمانى فقير و نيازمند باقى نمى ماند و با آن مقدارى كه خداوند براى او قرار داده است، بى نياز مى شد. مردم، فقير و نيازمند و گرسنه و برهنه نشدند، مگر در اثر گناه ثروتمندان (كه از پرداخت حقوق آنان خوددارى كردند).جرجى زيدان نقل مى كند كه در زمان هارون الرشيد، وقتى زكات افريقا جمع آورى شد، براى مصرف آن در افريقا فقيرى نيافتند و ناگزير آن را به بغداد فرستادند.بنابراين، در طبيعتْ پريابى و وفور است، چنانچه فقر وكميابى مشاهده مى شود، مربوط به عملكرد ما انسان هاست.