بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید شما در آن هنگام، بدترين آيين را داشتيد و در بدترين جايگاه بوديد. در زمين هاى سنگلاخ و ميان مارهاى پر زهرى كه از سر و صدا نمى هراسيدند، گويى ناشنوا بودند، اقامت داشتيد. آب لجن سياه مى نوشيديد و غذاى خشن (مانند آرد هسته خرما) مى خورديد و خون يكديگر را مى ريختيد و از خويشاوندان دورى مى كرديد. بت ها در ميان شما نصب شده بود و از گناهان پرهيز نداشتيد.دل هاى نيكوكارانْ شيفته او گشت و چشم ها به سوى او خيره شد (كه در آن شرايط چه مى كند). خداوند به وسيله او كينه هاى ديرينه را نابود ساخت و آتش دشمنى ها را خاموش نمود؛ ميان برادران ايمانى الفت انداخت و ميان خويشان، جدايى افكند (مانند حمزه و ابولهب به سبب اسلام وكفر). ذلت (مؤمنان) را به وسيله او به عزت تبديل كرد و عزت (كافران) را به ذلتْ مبدّل ساخت؛ سخن او بيان (احكام الهى) بود و سكوت او زبان (تأييد كار صحيح ديگران).در جاى ديگر، نقش تربيتى حضرتش را به طبيبى تشبيه نموده كه با وسايل و ابزار مداواى خود، با محبت و شفقت، در ميان مردم راه مى افتد و مرهم هاى شفابخش دل هاى بيمار، گوش هاى ناشنوا و زبان هاى لال را در جاى خود به كار مى برد.او كه خود از طفوليت در محضر رسول خدا(ص) بوده و كاملاً از نقش تربيتى اين اسوه حسنه بهره مند شده است، فقدانش را خوب حس مى كند و چنين متأسف مى گردد كه مى گويد: