در عرف جامعه، به طور كلى، فروتنى كارى پسنديده است و علماى اخلاق، مردم را به اتصاف به اين صفت و پرهيز از تكبر توصيه مى كنند. در قرآن، كراراً نسبت به خوى استكبارى تحذير داده شده و صفت ابليس و مايه كفران تلقى گرديده است. (15) هرگونه واكنش تبخترآميز و متكبرانه، حتى در راه رفتن، منع شده است؛ (16) كبريايى را شأن خداوند دانسته ومردم را در نماز و ساير اعمال، به تكبير و تعظيم خدا واداشته است. (17) اما آن جا كه تواضع باعث سوء استفاده ديگران مى شود و موجب سلطه طلبى و تفوق متجاوزان بر مردم تحت ستم مى گردد و مانع هدايت اقشار جامعه مى شود، ديگر كُرنش جايز نيست؛ اين جا مرز تواضع است و از اين به بعد، ميدان براى فضيلت ديگرى به نام هدايت باز مى شود كه در گرو ايجاد محيط آرام براى استدلال و برهان وموعظه است و عوامل استكبارىِ بر هم زننده تحقق اين فضيلت را، هر چند با تكبر و قاطعيت، بايد كنار زد، اما تكبرى كه نشأت گرفته از كبريايى خدا و به فرمان اوست.خداوند، موسى (ع) را نمونه اين رفتار قرار داده، او را مأمور به مقابله با طغيان فرعون مى كند؛ ابتدا بايد با قول ليّن وملايم او را نصيحت كند و آيات خدا را بر شمرد تا بلكه هدايت شود، و اگر با وجود دلايل روشن، تمرّد و طغيان نمود و سدّ راه هدايت ديگران شد، او را تهديد نمايد كه «عذاب سخت خدا در انتظار كسى است كه از پى تكذيب برآيد و از حق روى گرداند.»ابراهيم (ع) و اصحاب خاص او به علت همين قاطعيت و عدم انقياد در برابر مشركان، «اسوه» لقب گرفته اند، يعنى در رفتار آنها براى ديگران، قابليت تأسى و پيروى است؛ آن جا كه مى فرمايد:كار ابراهيم و كسانى كه با او بودند براى شما اسوه حسنه است، هنگامى كه به قوم خود گفتند: ما از شما و بت هاى شما كه آنهارا به جاى خدا مى پرستيد بيزاريم؛ ما مخالف و منكر شماييم. ميان ما و شما دشمنى خواهد بود تا وقتى كه به خداى يگانه ايمان آوريد.على (ع) نمونه بارزى است كه زندگى او روشنگر اين حدود است؛ در برابر مظلوم تواضع مى كرد و به كمك او مى شتافت، و در برابر ظالمْ صلابت نشان مى داد. تواضع ناشى از رذايلى چون ذلت و مسكنت را ناروا مى دانست و مى فرمود:كسى كه نزد ثروتمندى رود و براى توانگرى اش در برابر او فروتنى كند، 23 دينش از دست رفته است.اگر الگوى اخلاقى مطمئن نبود، چه بسا ما همه موارد فوق را خلاف تواضع مى انگاشتيم و از اقدام به آن، با حمايت حس راحت طلبى، طفره مى رفتيم و از نتايج كمالى آن بى نصيب مى مانديم.