مهم ترين نظريات او در تعليم و تربيت، در كتاب اميل است كه بعضى از محققان معاصر، مثل «ژان شاتو»، اين نظريات را استخراج و به صورت زير خلاصه نموده اند:1 . طبيعت نيك است، چون منشأ الهى دارد؛2 . جامعه بد و فاسد است؛3 . آزادى عبارت است از: اطاعت كامل از قانون مدينه فاضله.به نظر روسو، تربيتْ هنرى است كه به صورت راهنمايى طبيعت كودك، با رعايت قوانين طبيعى رشد و با همكارى خود او، براى زندگى كردن تحقق مى پذيرد. منظور او از زندگى، زندگى كردن در «جامعه» است.
ديدگاه اسپنسر (1903 م.)
او تربيت را «سازگار كردن انسان با محيط خود» تعريف كرد و تئورى داروين را عيناً در امور اجتماعى و تعليم و تربيت به كار گرفت. به نظر او با ارزش ترين تعليم و تربيت، بر محور علوم فيزيكى و زيستى و اجتماعى قرار دارد. ويل دورانت در كتاب لذات فلسفه او را به باد انتقاد گرفته، مى گويد:ما ملتى هستيم كه صدها هزار مدرسه داريم، اما به سختى مى توانيم عده انگشت شمارى از مردان تربيت يافته پيدا كنيم... ضرر متوجه مدارس و دانشگاه هاى ما، بيشتر به دليل آراى تربيتى اسپنسر است... نتيجه چنين تفكرى پر شدن مدارس ما از علوم نظرى و مكانيكى و خالى ماندن از ادبيات و تاريخ و فلسفه و هنر است... براى دنيا، بهتر آن بود كه اسپنسر كتابى درباره تربيت نمى نوشت.