بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
ايمان قلبى، مانع از آن مى شود كه انسان در برابر ولى نعمت خود عصيان كند. امام حسين(ع) كه از بزرگ ترين الگوهاى تربيت اخلاقى ماست، اين گونه نعمات خدا را در حق خود سپاس گزارده و در «دعاى عرفه»، در صحراى عرفات، دست تضرّع به سوى آسمان بلند كرده مى گويد:اى مولاى من! تويى كه بر من منت نهادى، تويى كه نعمت دادى، تويى كه نيكى كردى، خوشرفتارى نمودى، فزونى بخشيدى، لطفت را در حق من كامل كردى؛ روزى ام دادى، موفقم گرداندى، عطايم نمودى، بى نيازم كردى، به من اندوخته بخشيدى، پناه دادى، كفايتم كردى، هدايتم نمودى، از لغزش بازداشتى، پرده پوشى كردى، از گناهم درگذشتى....بعد از اين كه خميرمايه هاى ايمانى فوق در دل مؤمن مستقر شد، ملكات اخلاقى براى او تبيين مى شود و چون آنها را از طرف پروردگار خود مى داند و در وجود اسوه هاى معرفى شده، آنها را مجسم مى بيند، در تربيت روح و جان خود، بر پايه فضايل تعيين شده همت مى گمارد؛ از پيشواى خود فرا مى گيرد كه:مؤمن آن است كه شادى اش در چهره اش است و اندوهش در دلش، سعه صدر دارد و نفس اماره اش كاملاً خوار است، از بلند پروازى بدش مى آيد، دوست ندارد كه كار خوبش بر سر زبان ها بيفتد، در فكر اعمال خود است (غم كمبود آنها را مى خورد)، همتش بلند است، سكوت فراوان دارد، وقتش به اطاعت خدا مشغول است، سپاسگزار و شكيبا مى باشد، غرق در فكر بندگى است، در اظهار نياز بخيل است، خوشخو مى باشد، طبعش ملايم است (سختگير نيست)، نَفس او از سنگ محكم تر است (شجاع در راه دين است)، در حالى كه از بردگان متواضع تر است.امام على (ع) در جايى ديگر، پاره اى از فضايل و رذايل فردى را برمى شمرد تا پيروانش خود را به فضيلت ها بيارايند و از رذيلت ها پيرايش دهند؛ آن جا كه مى فرمايد: