در اين مكتب، «تصور» است كه موضوع معرف مى باشد. هرگاه همين تصور در ارتباط با عمل، منظور نظر باشد، آن گاه به عنوان راهنماى عمل به صورت ايدآل درمى آيد. از نظر ايدآليست ها، ماهيت انسان را ذهن يا روح او تشكيل مى دهد. قدرت مهم روح انسان، فكر اوست لذا «دكارت» فكر كردن را دليل بر وجود داشتن، تلقى مى كرد.
2 . مكتب رئاليسم
با توجه به گفتار «برودى» و «وايتهد»، به عنوان دو رئاليست معروف، اين مكتب ريشه در نظرهاى افلاطون و ارسطو دارد و مى گويد: هر شى ء داراى «محتوا» و «صورت» است. به گفته افلاطون، صورت است كه قسمت واقعى هر شى ء را تشكيل مى دهد؛ او صورت ها را همان مُثُل معرفى مى كرد. به نظر «برودى»، ادراك اشيا از طريق ادراك صورت هاى آنها انجام مى گيرد. او در شناخت جهان و انسان مى گويد:در جهان، يك ساختمان طبيعى يا نظمى مستقل از آرزوى ما وجود دارد. يك راه زيستن مخصوص انسان وجود دارد و انسان قادر به درك آن است. با شناخت اين اصول، موازين زندگى فردى و اجتماعى انسان به دست مى آيد... زندگى شخصى خوب عبارت است از: سلامت بدن، امنيت عاطفى، احساس قدرت و احترام، بيم و اميد نسبت به آينده.تعليم و تربيت از نظر «وايتهد» كسب مهارت در ارتباط دادن مفاهيم و تصورات با ادراكات حسى است كه اين موجب شكل دادن به زندگى مى شود.