مكاتبى كه در «مبناى حقوق» با هم اختلاف دارند، شامل مكتب حقوق طبيعى، مكتب حقوق تحققى، مكتب حقوق تاريخى، مكتب حقوق آزاد و چند مكتب كم اعتبار است و مكاتبى كه در «هدف حقوق» مختلفند، مشتمل بر مكتب حقوق اصالت فرد و مكتب حقوق اصالت جامعه است.
1 . مكتب حقوق طبيعى
معتقد به حقوق طبيعى، در برابر حقوق موضوعه است و مى گويد: مبناى تعيين حقوق، عالم طبيعت و فطرت انسان است و ما بايد با مطالعه در طبيعت و نيز سرشت انسان، اين حقوق را استخراج كنيم. افلاطون مدينه فاضله خود را بر آن بنا گذاشت و اين مكتب تا اواخر قرن هيجدهم و در انقلاب فرانسه طرفدار داشت.
2 . مكتب حقوق تحققى
اين مكتب منشأ پيدايش مكاتب متعددى بوده است،به طورى كه همه آنها مبناى حقوق را واقعيت هاى خارجى و ملموس مى دانند و تابع عقل محض نيستند و عقل تجربى را محور قرار داده اند و بر فايده گرايى و امور اقتصادى و اجتماعى و جلب لذت و منفعت تكيه كرده اند. به همين علت،توجه به علوم تجربى در قرن نوزدهم به اوج رسيد.نظرهاى مادى و سودگرايانه،«هابز»و «جان لاك» كه خود متأثر از حوادث سياسى انگلستان زمان خود و افكار ليبراليستى بوده است و همچنين نظرهاى داروين در مورد انطباق انسان با محيط، سازنده مكتب حقوق تحققى و تحصّلى است.«بنتام» كه از نام آوران لذت گرايى است، مى گويد: بايد عملى را برگزينيم كه خوشى حاصل از آن بيشتر، با دوام تر و مؤثرتر باشد. (7) بدين ترتيب، توجه به عدالت و انصاف -كه از نتايج عقيده به حقوق طبيعى بود - جاى خود را به خودخواهى و ارضاى منافع و لذايذ شخصى داد.