كابه (م 1856)، جامعه شناس سوسياليست فرانسوى، در كتاب خود به نام سفر به ايكارى، با الهام از تامس مور، اتوپياى مورد نظر خود را طرح كرده است. ايكارى، نام مدينه فاضله رؤيايى اوست كه نشانگر جامعه ايدآل و مطلوبى است كه نويسنده دنبال آن است.در پيشگفتار كتاب مى گويد كه محال است انسانِ موجود بر كره خاكى، با اين همه ثروت هاى طبيعى و برخوردارى از فهم و خرد، سرنوشتى جز ابتلا به بدبختى، اغتشاش و بى نظمى اجتماعى، جنگ و جنايت و غيره نداشته باشد؛ عيب از طبيعت نيست، بلكه در ناصحيح بودن سازمان جامعه بشر است و عامل اصلى، نابرابرى است. به عقيده كابه، اگر اصل هميارى مادى و معنوى در تشكيلات جامعه دموكراسى اعمال شود، همه مردم به خوراك، پوشاك، مسكن، ازدواج و...مى رسند و رذايلى چون حرص، جاه طلبى، رقابت، درگيرى، حسادت، تبهكارى و... از جامعه انسان ها رخت برمى بندد و به برابرى كه آرمان همه فلاسفه و پيامبران و طرفداران اصلاح دين بوده است مى رسيم. او مسافرانى را در نظر مى گيرد كه از شهر خيالى ايكارى بازگشته اند و از زندگى خوب و نظام اجتماعى ايدآل آن تعريف مى كنند. در آخر كتاب، دو سؤال از آنها مى كند: اول اين كه: «آيا شما سازمان ايكارى را براى كشور خود خواستاريد؟» همه گويند: آرى؛ دوم اين كه: «آيا اين نظامْ قابل پياده كردن است؟» مسافران در پاسخْ ترديد مى كنند و اختلاف هاى شديد بين آنها در اين زمينه روى مى دهد! (9) مقرر مى شود تا جلسات ديگرى براى رسيدگى به سؤال دوم منعقد گردد و به اين صورت، كتاب تمام مى شود.«اتين كابه» در سال 1848 به امريكا رفت تا آرمانشهر خود را در تگزاس و سپس ايلى نويز تأسيس كند، ليكن تلاش هاى بى ثمر او موجب سرخوردگى و ناكامى اش شد و در سال 1856 در سن لويى از دنيا رفت.