توبه - اخلاق کارگزاران نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اخلاق کارگزاران - نسخه متنی

جواد خالقی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

توبه

هنگامى كه شيطان از درگاه خدا رانده شد، قسم خورد كه بندگان خدا را گمراه سازد.

بنا به درخواست خود شيطان، خداوند تا مدت معينى به او فرصت داد.

او نيز در منحرف كردن انسان ها نهايت سعى و تلاش خود را مى كرد تا اين كه اين آيه نازل شد: قُل يا عبادىَ الّذين اشرِفُوا عَلى اَنْفُسهم لا تقنطُوا مِنْ رحمةِ اللَّهِ اِنَّ اللَّه يَغْفر الذّنوب جميعاً اِنّه هُو الغفورُ الرحيم(152)؛ [ اى پيامبر !] بگو: اى بندگان من كه بر نفس خويش زياده روى كرده ايد، از رحمت خدا نوميد شويد، در حقيقت، خدا همه گناهان را مى آمرزد كه او خود آمرزنده مهربان است.و قتى باب توبه باز شد، اميد شيطان به نوميدى مبدل گشت، منتها باز هم از كار خود دست نكشيد، چون گفته اند: در نوميدى بسى اميد است.

پذيرش توبه در واقع لطفى از جانب پروردگار است تا بندگان در سايه آن به آينده خود اميدوار بوده و در جبران گذشته خود بكوشند.

شرايط توبه توبه در هر گناهى يك معنايى دارد؛ مثلاً در ترك نماز، به جا آوردن قضاى آن است.

به هر حال توبه از ديدگاه اميرالمؤمنين عليه السلام داراى شرايطى است كه در ذيل به عمده آنها اشاره مى كنيم:

1- گناه كار حقيقتاً از گناه خود پشيمان شده و قلباً نادم باشد.

بنابراين اگر كسى بيهوده بگويد: استغفر اللَّه ربى واتوب اليه بدون اين كه واقعاً از گناه خود پشيمان شده باشد، توبه محسوب نمى شود.

2- تصميم بر ترك آن گناه بگيرد، نه اين كه از يك طرف توبه كند و از طرف ديگر با كمال ميل به انجام آن مبادرت ورزد؛ كه به قول شاعر:





  • توبه كردم كه دگر مى نخورم
    به جز از امشب و فرداشب و شب هاى دگر



  • به جز از امشب و فرداشب و شب هاى دگر
    به جز از امشب و فرداشب و شب هاى دگر



3- واجباتى كه از او فوت شده به جاى آورد؛ مثلاً اگر نماز نخوانده، قضا كند؛ اگر روزه نگرفته، قضا كند؛ اگر مستطيع بوده و حج به جانيا ورده، به جاى آورد.

البته اين مورد به واجبى تعلق مى گيرد كه امكان قضاى آن وجود داشته باشد، اما اگر امكان جبران و قضاى آن وجود ندارد، صرف توبه كفايت مى كند؛ مثل ترك عمدى امر به معروف و نهى از منكر يا ترك دفن ميّت مسلمان، به طورى كه ديگران او را دفن كرده باشند؛


4- حق النّاس را به صاحبانشان برگرداند، چون خداوند هيچ گاه از حق ديگران نمى گذرد.

بنابراين اگر حقِ كسى را غصب كرده بايد به صاحب آن برگرداند و اگر آبروى مؤمنى را برده يا وى را كتك زده بايد به هر نحوى او را از خويش راضى كند؛ همان طورى كه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در روزهاى آخر عمر شريفش خود را در مسجد براى ردّ حق پير مردى كه روزى اشتباهاً از دست او چوب خورده بود، آماده كرد؛


5- به همان اندازهاى كه شيرينى و لذّت گناه را چشيده بايد تلخى و سختى عبادت را نيز تحمل كند.

لذّت گناه و سختى عبادت از حيث جسمانى و نفسانى و براى گنه كاران است، چون كسانى كه مؤمن واقعى اند از عبادت خدا لذّت مى برند؛

6- مقدار گوشتى كه از مال حرام در بدنش روييده، بايد با رياضت و گرسنگى آب كند، به طورى كه پوستش به اسخوان بچسبد و از نو با مال حلال گوشت در بدنش برويد.

برخى از افراد، سال ها با مال حرام زندگى كرده اند؛ مثلاً زمينى را غصب كرده و از آن محصولاتى، مانند گندم، جو، برنج و غيره به دست آورده يا از راه غير قانونى (پارتى بازى) مسئوليت و مقامى كسب كرده و از اين راه حقوقى را از دولت گرفته است.

منتها در صورتى كه حق ديگرى ضايع كرده باشد، حق الناس هم بر ذمه اش مى آيد.

البته اين دو شرايط اخير (پنجم و ششم)از شرايط كمال توبه است و به كسانى اختصاص دارد كه حقيقتاً خواستار توبه واقعى و به معناى حقيقى كلمه باشند، چون افراد عادى قدرت انجام آن را ندارند.

آثار توبه توبه داراى آثار مادى و معنوى است كه در ذيل بدان ها اشاره مى كنيم: آثار معنوى: توبه باعث آمرزش گناهان، صفاى باطنى، اميد به آينده، انگيزه عمل به واجبات، آشتى با خدا، قرب الهى، مبارزه با نفس و مانند آن مى شود.و قتى انسان توبه مى كند، گويا تازه از مادر متولد شده و گناه نكرده است، لذا با شوق و اميدى به زندگى خود ادامه مى دهد.

آثار مادى: توبه داراى آثار مادى فراوانى است كه در ذيل، برخى از آنها اشاره مى كنيم:


الف ) موجب نزول بركات آسمانى مى شود: يُرسل السّماء عليكُم مدرار(153)؛ پى در پى از آسمان براى شما باران و رحمت نازل مى كند؛

ب ) باعث كمك هاى مالى به توبه كننده مى گردد: ويُمددكُمْ بأموال(154)؛ شما را به اموال يارى مى كند.

ج ) موجب كمك هاى انسانى مى شود: ويُمدِدْكُم
ببنينٍ(155)؛ شما را به پسران يارى مى دهد.

د ) سبب فراوانى نعمت مى گردد: و يَجْعَلْ لَكُمْ جنّاتٍ و يَجْعَلْ لَكُمْ اَنْهار(156)؛ و برايتان باغ ها قرار دهد و نهرها براى شما پديد آورد.

ه ) عذاب هايى كه معلول گناهان در همين دنيا بود برطرف مى نمايد؛ مثلاً موجب استجابت دعا، رفع بلا، افزايش روزى، اميد به خدا، شفاى دردها و مانند آن مى شود.

در پايان اميدواريم كه خداوند توفيق ترك گناه، انجام واجبات خدمت به مسلمين، توبه كردن و عبادت خالص براى خود به همه ما عنايت بفرمايد.

/ 145