بانگ بيدارى صلاى رحيل بلند است (7) - اخلاق کارگزاران نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اخلاق کارگزاران - نسخه متنی

جواد خالقی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بانگ بيدارى صلاى رحيل بلند است (7)

هان اى دل غافل! از خواب برخيز و مهياى سفر آخرت شو: (فقد نودى فيكم بالرحيل)(8) صداى رحيل و بانگ كوچ بلنداست.

عمال حضرت عزرائيل در كارند و تو را در هرآن به سوى عالم آخرت، سوق مى دهند و باز غافل و نادانى: اللهم انى اسئلك التجافى عن دارالغرور وإلانابة الى دارالسرور و الاستعداد للموت قبل حلول الفوت.(9)

بار خدايا از تو مسألت دارم كه به من دورى از خانه غرور و مستى و بازگشت به دار سرور و آمادگى قبل از حلول فرصت، عنايت فرمايى.(10)

به در آى تا ببينى طيران آدميت اى عزيز! با آن كه اين عالم دار جزا نيست و محل بروز سلطنت حق نيست و زندان مؤمن است، اگر توازاسارت نفس بيرون آيى و به عبوديت حق گردن نهى و دل را موحد كنى و زنگار دوبينى را از آيينه روح بزدايى و قلب را به نقطه مركزيّه كمال مطلق متوجه كنى، در همين عالم، آثار آن را بالعيان مى يابى.

به درآى تا ببينى طيران آدميت، چنان وسعتى در قلب حاصل مى شود كه محل ظهور سلطنت تامه الهيه شود و از تمام عوالم سعه آن بيشتر گردد: (لا يسعنى ارضى ولا سمائى بل يسعنى قلب عبدى المؤمن) زمين و آسمانم وسعت تحمل مرا ندارند، بلكه قلب بنده مؤمنم آن وسعت را دارد.و چنان غنا در آن ظاهر گردد كه تمام ممالك باطن و ظاهر را به پشيزى نشمرى و چنان اراده ات قوى گردد كه متعلق به ملك و ملكوت نگردد و هر دو عالم را، لايق خود نداند.

طيران مرغ ديدى تو زپاى بند شهوت به درآى تا ببينى طيران آدميت پيامبر و آل او را خجل و شرمسار مكن جناب رسول خدا صلى الله عليه وآله : فرمود: (شيبتنى سورة هو دلمكان هذه الاية) يعنى آيه: فاستقم كما امرت و من تاب معك(11) يعنى پير كرد مرا سوره هود به علت وجوداين آيه در آن، شيخ عارف كامل، شاه آبادى، روحى فداه، فرمود: با اين كه اين آيه شريفه در سوره شورى نيز وارد است، ولى بدون: و من تاب معك جهت اين كه حضرت، سوره هود رااختصاص به ذكر داده اند، براى آن است كه خداى تعالى استقامت امت را نيزاز آن بزرگوار خواسته است و حضرت بيم داشت كه مأموريت انجام نگيرد والا خود آن بزرگواراستقامت داشت، بلكه آن حضرت مظهراسم حكيم عدل است.

پس اى برادر من! اگر تو خود را از متابعان آن حضرت صلى الله عليه وآله مى دانى و مورد مأموريت آن ذات مقدس، بيا و نگذار آن بزرگوار دراين ماموريت خجل و شرمسار شود، به واسطه كار زشت و ناهنجار تو.

خود ملاحظه كن اگر اولاد يا ساير بستگان تو كارهاى زشت و نامناسب كنند كه با شؤون تو مخالف باشند، چقدر پيش مردم خجل و شرمسار و سرشكسته مى شوى .

بدان كه رسول خدا صلى الله عليه وآله، واميرالمؤمنين عليه السلام، پدر حقيقى امت اند، به نص خود آن بزرگواران كه فرمود: انا و على ابوا هذه الامة ؛(12) من و على دو پدر اين امتيم.و اگر ما را در محضر ربوبيت، حاضر كنند و حساب كنند در مقابل روى آن بزرگواران واز ما جز زشتى و بدى در نامه عمل نباشد به آن بزرگواران سخت مى گذرد و آنها در محضر حق تعالى و ملائكه وانبياء شرمسار شوند.
پس ما چه ظلم بزرگى كرديم به آنها.و به چه مصيبتى مبتلا شديم و خداى تعالى با ما چه معامله، خواهد كرد.(13)

/ 145