تقواى الهى و ضرورت عمل صالح
هدف و خواستِ نهايى انسان، هميشه خوش بختى و سعادت خويش است، حتى اگر به پدر و مادر و استادان و معلمان و يا مردم نيازمند كمك مى كند، به خاطر آن است كه خدا از او چنين خواسته است و مى داند اگر به خواست خدا عمل كند سرانجام خوشى خواهد داشت، پس همه اين كارها به خاطر خودش است و البته با توجه به اصل حب ذات - كه حتى شامل خداوند است - ، كارى كاملاً عقلانى و درست است.پس هر كسى خواهان نوعى زندگى است كه داراى خوشى و سعادت مندى باشد.حال ممكن است برخى سعادت واقعى را در اين دنيا خلاصه كنند و به آخرت معتقد نباشند وعده اى نيز با ايمان به خدا و پيامبران و اولياى الهى و عمل به دستورات خدا و برگزيدگانش سعادت را در آخرت انتظار بكشند كه عقل و نقل به همين امر حكم مى كند.بنابراين ما كه خواهان سعادت و خوش بختى حقيقى هستيم بايد در جست و جوى راهى باشيم كه سعادت حتمى را به دنبال دارد، نه آن كه به راهى برويم كه سرابى بيش نبوده است.يكى از بهترين راه هاى - اگر نگويم تنها راه واقعى - رسيدن به سعادت دنيوى و اخروى، عمل به توصيه هاى اولياى الهى و امامان بزرگوار است كه كلامشان ريشه در كلام وحى و حقيقت راستين دارد: كلامكم نور.(93)عمل به توصيه ها و سفارش هاى امامان بزرگوار راهى كه عقلاً و نقلاً انسان را به سعادت واقعى مى رساند و اگر ما خواهان اين سعادت هستيم، نبايد لحظه اى از دامان اين گوهرهاى الهى و اين راهنمايان حقيقى به سوى خدا و سعادت و خوش بختى، دست برداريم.اين كار هر چند براى همه لازم و ضرورى است - اگر خواهان سعادت و نيك فرجامى اند - براى آنان كه بيش از ديگران در معرض خطراند، ضرورى تر و واجب تر است و اينان همانا مسئولان و كارگزاران جامعه هاى مختلف اسلامى اند؛ يعنى كسانى كه مسئوليت خطير اداره افراد يا جامعه را به عهده دارند - چه محدود و چه گسترده - بيش از ديگران نيازمند عمل به دستورات و راهنمايى هايى بزرگان دينى هستند، تا هم خود و هم جامعه و كسانى را كه زير فرمان دارند به سعادت و خوش بختى رهنمون شوند.ما در اين جا به نقل يك روايت بسيار پربار از اميرمؤمنان عليه السلام مى پردازيم و از آن درس زندگى مى آموزيم: قال اميرالمؤمنين عليه السلام لرجلِ سَئَله أن يعظه: لا تكن فمّن يرجو الأخرة بغير عمل ويرجئ التوبة بطول الامل، يقول فى الدنيا بقول الزاهدين ويعمل فيها بعمل الراغبين . ينهى ولا ينتهى ويأمر بما لا يأتى، يحب الصالحين ولا يعمل عملهم ويبغض المذنبين وهو احدهم .يستعظم من معصية غيره ما يستقل اكثر منه من نفسه، .[ ولا تكن ممّن ]اللغو مع الاغنياء احب اليه من الذكر مع الفقراء [ ولا تكن ممّن ]تخاف على غيرهِ بادنى من ذنبه .؛(94) اميرالمؤمنين عليه السلام براى كسى كه خواهان موعظه بود، فرمود: از كسانى نباش كه بدون عمل، اميد آخرت را دارد و با آرزوهاى طولانى توبه را به تأخير مى اندازد، درباره دنيا همانند زاهدها سخن مى گويد، اما همانند علاقه مندان دنيا عمل مى كند ، ديگران را از كارها بد باز مى دارد، اما خودش آن كارها را انجام مى دهد و به كارهاى نيك امر مى كند اما خودش آن را به جا نمى آورد.انسان هاى صالح و درست كار را دوست دارد، اما راه آنان را ادامه نمى دهد و از گناه كاران بدش مى آيد اما خودش جزو آنان است، گناه ديگران را بزرگ مى بيند و گناه بزرگ خود را كوچك تر[ و از كسانى نباش كه ]بيهوده گويى با توان گران را بيشتر از ذكر خدا توسط نيازمندان دوست دارد و از گناهى كه ديگران انجام مى دهند هر چند اندك باشد، مى ترسد، اما خودش گناه بزرگ انجام مى دهد و هيچ باكى ندارد.هر جمله - جمله اين حديث را دوباره مرور مى كنيم و هر كدام را اندكى باز و مفصّل بيان مى كنيم.اميد كه خداوند توفيق عمل به گفتار معصومان عليهم السلام را عنايت كند: