دوست دوم: فرزند - اخلاق کارگزاران نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اخلاق کارگزاران - نسخه متنی

جواد خالقی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

دوست دوم: فرزند

2- دومين دوست، فرزند است: و خليل يقول له انامعك الى باب قبرك
فرزند مى گويد: من دوست تو هستم، خيلى هم تعصب به خرج مى دهد و براى پدر يا مادر خود حتى حاضر است به دروغ متوسل شود اما بايد دانست فرزند و ساير اعضاى خانواده هر كس، تالب قبر دوست انسان اند و بعد از آن او را تنها مى گذارند و به دنبال كار خود مى روند.

انسان چقدر براى فرزند مى كوشد و مال و منال و همسر تأمين مى كند و چه بسا به خاطر فرزند مرتكب كارهاى حرام در امور مالى و غيره مى شود، اما فرزند تنها تالب گور با انسان است، وقتى كه به گور سپرده شد ديگر خبرى از او نيست، شايد رفته است به سراغ ارث و تقسيم آن.

باز به اين نتيجه مى رسيم كه انسان بايد به دنبال دوست هميشگى و در عين حال خوب باشد كه جز عمل نيكو چيز ديگرى نيست؛ نه فرزند و نه اندوخته ها.

دوست سوم: مال و ثروت

3- دوست ديگر مال و دارايى است.

در حقيقت مال دوست انسان نيست، بلكه اين انسان است كه دوست اموال خويش است؛ اگر يكى از آنها گم بشود با هزار تلاش و كوشش دنبال آن مى رود تا بيابد والا آرامش ندارد.

برفرض اگر مال، دوست انسان باشد و - به قول معروف حلال مشكلات باشد - تا هنگامى است كه انسان در اين دنيا زنده است.

حتى دوستىِ مال از فرزند هم كمتر است.

زيرا فرزند دست كم تا كنار قبر مى آيد، اما اموال به محض جدا شدن روح از بدن به وارثان منتقل مى شود و ديگر اموال او نيست.

اگر تا لحظه پيش مى گفتند اين شركت و اين كارخانه مال فلانى است، پس از مرگ ديگر مال او نيست بلكه مال وارث ها شده است و اگر كسى بگويد فلان ملك در دست من است و از مالكش اجازه دارم، با مرگِ مالك اذن و اجازه باطل مى شود و بايد با وارث ها كنار بيايد.

همه چيز دست خداست نه بنده او در همين باره امام صادق عليه السلام مى فرمايد: خداوند - در حديث قدسى - مى فرمايد: از [ برخى ] بندگانم تعجب مى كنم كه رزق و روزى را من معين و مقرر و تدبير مى كنم و اندازه آنها در دست من است، فروش و بخشش
آن با اجازه و خواست من است و پارتى بازى و واسطه گرى نقشى ندارد، اما مردم در همين موارد تلاش فراوان مى كنند.

[ از سوى ديگر] امور آخرت كه دست خودشان است (زيرا در قيامت براساس عمل انسان ها رفتار مى شود) ليس للانسان الّا ما سعى(114) اما هيچ فكر آخرت را نمى كند و اين واقعاً جاى تعجب دارد.

در آنچه بايد تلاش كند، نمى كوشد و در آنچه نبايد تلاش كند (زيرا دست خداست) نهايت سعى خود را به كار مى گيرد.

انسان نبايد نسبت به اين جهات غفلت ورزد كه فردا بسيار دير است.

حضرت اميرعليه السلام مى فرمايد: اللهم انى اسئلك برحمتك التى وسعت كل شى ء

چقدر ناله و لابه و فغان مى كند از دست اعمال زشت، كسى كه هرگز داراى اعمال زشت نيست، پس بدا به حال من و امثال من كه از خدا و اعمال خود غافليم.

بايد در همه حال خدا را فراموش نكرد.

بايد ايمان بياوريم به خدا واقعاً و عملاً و تنها لقلقه زبان ما نباشد كه در عمل به كلى خدا را كنار گذاشته باشيم.

شيخ جعفر كاشف الغطاء، زمان ناصرالدين شاه، روزى اعلام كرد كه مردم جمع شويد كه حرف مهمى دارم كه بايد بگويم، برفراز منبر رفت و گفت: اى مردم تمام پيامبران آمده و گفته اند كه موّحد و اهل توحيد باشيد، اما من مى گويم مشرك باشيد؛ يعنى - دست كم - خدا را هم در امور زندگى خود دخيل بدانيد و او را به كلى كنار ننهيد.

شيطان از زمان آدم تاكنون و تا آخرين روز وعده داده است كه انسان را بفريبد و البته هر كس فريب بخورد، خودش مقصر است، زيرا شيطان بهانه مى آورد كه: فلا تلومونى ولوموا انفسكم(115)؛ خودتان را سرزنش كنيد نبايد همه تقصيرها را گردن من بگذاريد، قبول كنيد كه خودتان مقصر اصلى هستيد.

من گفتم، اما شما چرا عمل كرديد، چرا به سخن و دستورات خدا و هزاران پيامبر او و اولياى او گوش نداديد
؟

/ 145