هم نشينى با ذكر الهى - اخلاق کارگزاران نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اخلاق کارگزاران - نسخه متنی

جواد خالقی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

هم نشينى با ذكر الهى

ذكر و ياد خداوند از جمله كارهاى نيكى است كه هر كس به آن عمل كند، سعادت مند خواهد بود و هر كس در هر مقامى كه باشد؛ چه مدير چه مسئول چه كارگر، كارمند و بازارى
بسيار از آن بهره مند خواهد شد.

رسول گرامى اسلام صلى الله عليه وآله فرمود: خمس ما اثقلهن فمن الميزان: سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الا اللَّه و اللَّه اكبر و الولد الصالح
؛ پنج چيز ميزان كردار را سنگين مى كند (باعث ثواب بيشتر مى شود): سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الااللَّه و اللَّه اكبر و فرزند شايسته .(116)

اين پنج چيز كه پيغمبر اسلام فرموده داراى ارزش بسيار فراوانى است كه شايد كمتر كسى بتواند اينها را - آن گونه كه سزاوار است - بشناسند.

ما بايد از خداوند بخواهيم توفيق درك عميق اينها و توان عمل به آنها را - در هر مقام و منزلتى كه هستيم - عنايت فرمايد.

در اين جا به تك تك موارد يادشده اشاره مى كنيم و درباره فضيلت هر كدام به اختصار بحث مى كنيم:

1 - سبحان اللَّه البته ميان سبحان اللَّه و گفتن آن فرق است.

چه بسا انسان ها كه غالباً ذكر سبحان اللَّه بر لب دارند، اما هيچ درك و شناختى از معناى آن ندارند و تنها، لقلقه زبانشان شده و به گفتن آن عادت كرده اند، در حالى كه سبحان اللَّه يكى از صفات پروردگار است و درك معناى دقيق آن، داراى مقام رفيعى است و انسان در اين صورت خداشناس مى باشد
خداوند بارها در قرآن مى فرمايد: همه چيز - چه در آسمان ها و چه در زمين - خداوند را تسبيح مى گويد؛ يعنى حقيقتاً خدا را شناخته و در حق او سبحان اللَّه مى گويند: سبح للَّه ما فى السموات والارض، يسبح للَّه ما فى السموات والارض و .

سبحان اللَّه؛ يعنى خداوند پاك و منزه از هر نقص و بدى و كژى است
بازگشت تسبيح خداوند به اين است كه انسان بر خداوند ايراد نگيرد و اعتراض نكند.

اساساً يكى از راه هاى خداشناسى آن است كه انسان درباره خداوند و افعال و كارهاى او چر نياورد؛ چرا خدا به فلانى فرزند و دارايى و شهرت و مقام
داد، ولى به من نداد؟ چرا فلانى در مديريت از من موفق تر است؟ چرا دانش آموزان از فلانى راضى اند، اما از من نه؟ چرا مردم اين همه به فلانى علاقه مندند، اما به من نه؟

زيرا خداوند دانا و حكيم - براساس علم و حكمت خود - مى داند كه حُسن نظام عالم در چيست و مدير حقيقى اوست.

در پاسخ كسانى كه در مورد فرزند داشتن يا جنس آن از خدا سؤال مى كنند - و شايد اعتراض و گله دارند - ، مى فرمايد: يهب لمن يشاء ذكورا ويهب لمن يشاء اناثا أو يزوجهم ذكرانا واناثاً ويجعل من يشاء عقيم(117)؛ به هر كس كه بخواهد پسر عطا مى كند و به هر كس كه بخواهد دختر يا آنها را پسرانى و دخترانى توأم با يك ديگر مى گرداند و هر كس را كه بخواهد نازا و سترون مى كند.

/ 145