مقام و قدرت دنيوى زوال مى پذيرد و آنچه براى انسان باقى مى ماند، همانا اخلاق و اعمال خير يا شر مى باشد.از منظر قرآن كريم، خداوند متعال صاحب مُلك و شوكت بوده و به هر كس كه بخواهد، براى مدت زمانى مقرر وامى گذارد.پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در دعاى خود، فرمان الهى مى يابد كه اين حقيقت را اظهار دارد و بدين وسيله، هوشيارى يك انسان بنيا و كوشا در طريق رضوان الهى را نمايان سازد: قل اللّهم مالك الملك تؤتى الملك من تشاء وتنزع الملك ممن تشاء وتعز من تشاء وتذل من تشاء بيدك الخير انك على كلّ شى ء قدير(133)؛ بگو: بار خدايا، تويى كه فرمان فرمايى، هر آن كس را كه خواهى، فرمان روايى بخشى؛ و از هر كس كه خواهى، فرمان روايى را باز ستانى و هر كه را خواهى عزت بخشى؛ و هر كس را خواهى، خوار گردانى، همه خوبى ها به دست توست و تو بر هر چيز توانايى.هر كس در هر موقعيت اجتماعى و سياسى - كه امانت دار مردم است و مسئوليت دارد - بايد آنچه دارد از خدا بداند و در راه خشنودى او مصرف كند.توجه به اين حقيقت كه ما قدرت و عزت خويش را از حق تعالى گرفته ايم و او ما را در بوته امتحان و خطا نهاده است، سبب مى شود كه هوشيارانه حركت كنيم و خود را از پليدى هاى اخلاقى كه طالبان قدرت دارند پاكيزه سازيم.مديران و كارگزارانى كه خداوند تبارك و تعالى را عزت بخش و خوار كننده شاهان و فرماندهان و فرمان روايان مى دانند، همواره مى كوشند كه رضاى حق را جلب كنند و نفس اماره را به تسليم شدن در برابر حقيقت وادارند.