اخلاق کارگزاران نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اخلاق کارگزاران - نسخه متنی

جواد خالقی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ج ) خوف و حزن عامل ديگر دوام خير و خيرخواهى، خوف و حزنِ مؤمنانه است كه از مقامات و مراتب والاى ايمان به غيب به شمار مى آيد.

در اين جا، سخن ظرافت مى طلبد و نفوس مستعد؛ تا بتوان از مفهوم و تأثير خوف و حزن سخن گفت.

حضرت سجادعليه السلام فرمود: كسى مى تواند همواره در جهت خير باشد كه شعارش، خوف و دثارش، حزن باشد.

شعار در اين جا، عبارت است از جامه اى تنگ كه به بدن مى چسبد، مانند لباس زير.

بنابراين، مادامى اهل خير خواهيم بود كه خوف از حساب و عقاب پروردگار، آن قدر به ما نزديك گشته باشد كه آن را لمس كرده باشيم.

اين كه همكارم متوجه خلاف من مى شود، پس نبايد خطا كرد، چندان ارزش ندارد.

مهم اين است كه شخص به مرتبه اى از معرفت الهى نايل گشته باشد كه گويى خطر و آفتِ گناه و تجاوز به حقوق ديگران را حس مى كند.

ديگر خلوت و آشكار، تفاوتى در رفتار يك مسلمان، اعم از يك مدير يا غير او ندارد، و خوف همراه وى، مانع معصيت و ظلم و فساد مى شود.

دثار، همان لباس بيرونى است كه ديگران آن را مى بينند و انسان را از سرما و گرما حفظ مى كند.

ترس از خداوند، خوف از مقام والاى حضرت حق است كه در همه حال همراه آدمى بوده و او را در صراط ايمان و بندگى و رعايت تقوا و امانت نگاه مى دارد.

مديران خائف از مقام رب، در پنهان نيز مراقب اند كه مبادا برخلاف دين و تكليف، كارى انجام دهند.

حراست حقيقى هر مدير و هر مجموعه سازمانى و ادارى، در خوف الهى شكل مى گيرد و حافظ تشكيلات و اموال عمومى مى باشد.

قرآن كريم، تأثير خوف از خداوند را ارج نهاده و سبب پيراستگى خائف از هوس پرستى و نيل به بهشت و نعمات اخروى مى شمارد: واما من خاف مقام ربه ونهى النفس عن الهوى وان الجنة هى المأوى(147)؛ و اما كسى كه از ايستادن در برابر پروردگارش هراسيد و نفس [خود ]را از هوس بازداشت، پس جايگاه او همان بهشت است.

حالات خائفين، شنيدنى و بسيار است، دريغ كه ده سال، بيست سال مى گذرد و نمى توان شرايطى متناسب با ارائه آن حالات والاى معنوى اوليا يافت.

خوف، يك ملكه نفسانى است، مثل ديگر ملكات درونى، ولى در اندام و جوارح انسان بروز دارد.

كسانى كه به مقام خوف رسيده اند، هر چند در برابر مال حرام يا موارد ديگر قرار مى گيرند، ولى از خدا و عدل و حساب او مى هراسند و تجاوز نمى كنند.

مدير خائف، نفس خود را از هر گونه لغزش و ضايع كردن اموال و اوقات مردم پاكيزه نگاه مى دارد و سعى مى كند كه موقعيت خود را در خدمت نيازمندان و مراجعه كنندگان قرار دهد.

/ 145