پیرامون انقلاب اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پیرامون انقلاب اسلامی - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید



كرد تمام بتخانه ها را محترم شمرد از نظر يك فاتح كه سياست استعمارگري دارد ، اين كار ، امري عادي و يك نقشه معمولي است ولي از نظر بشريت چطور ؟ آيا خود جناب كوروش به آن اعتقاد داشت ؟ يقينا نه ، اما كوروش فكر ميكرد اين اعتقاد كه مردم را در بيخبري نگاه داشته عامل خوبي براي در بند ماندن آنهاست اين بو.

كه دست به تركيب آنها نزد خوب از اين موضوع بگذريم برگرديم به مطلب آزادي تفكر كه همانطوريكه عرض كردم با آزادي انعقاد فكر نبايد اشتباه شود هر مكتبي كه به ايدئولوژي خود ايمان و اعتقاد و اعتماد داشته باشد ، ناچار بايد طرفدار آزادي انديشه و آزادي تفكر با.

و به عكس هر مكتبي كه ايمان و اعتمادي به خود ندارد جلو آزادي انديشه و آزادي تفكر را ميگيرد اينگونه مكاتب ناچارند مردم را در يك محدوده خاص فكري نگه دارند و از رشد افكارشان جلوگيري كنند اين همان وضعي است كه ما امروز در كشورهاي كمونيستي ميبين.

در اين كشورها ، بدليل وحشتي كه از آسيب پذير بودن ايدئولوژي رسمي وجود دارد ، حتي راديوها طوري ساخته ميشود كه مردم نتوانند صداي كشورهاي ديگر را بشنوند و در نتيجه يك بعدي و قالبي ، آنچنان كه زمامداران ميخواهند ، بار بيايند من اعلام ميك.

كه در رژيم جمهوري اسلامي هيچ محدوديتي براي افكار وجود ندارد و از باصطلاح كاناليزه كرده انديشه ها ، خبر و اثر نخواهد بود همه بايد آزاد باشند كه حاصل انديشه ها و تفكرات اصيلشان را عرضه كنند البته تذكر ميدهم كه اين امر سواي توطئه و رياكاري است توطئه ممنوع است اما عرضه انديشه هاي اصيل ، آزاد دو يا سه روز پيش با چند جوان ماركسيست صحبت ميكردم .

ميگفتند آقا به نظر شما اين شعار كه ميگويند " اتحاد ، مبارزه ، آزادي " چه عيب دارد ؟ گفتم هيچ عيب ندارد گفتند پس اين شعار ، شعار مشترك هر دويمان باشد پرسيدم شما كه ميگوئيد اتحاد ، مبارزه ، آيا در مبارزه ميگوئيد، مبارزه با چه كسي ؟ آيا جز اين است وقتيكه ميگوئيد مبارزه ، منظورتان مبارزه با رژيم و گذشته از آن با مذهب است ؟ آيا جز اينست كه شما شعارتان را طوري در زير لفافه و با يك عبارت مبهم مطرح ميكنيد كه مردم را ، يعني آنهائي كه طرفدار مذهب هستند، بتوانيد زير اين لوا جمع كنيد و بعد بتدريج آنها را اغفال كنيد ؟ من حاضرم اين شعار را بگويم ولي از اول صريح اعلام ميكنم كه ، منظور من از مبارزه ، مبارزه عليه امپرياليزم و كمونيزم است اين را صريح ميگويم و از هيچ كس هم باكي ندارم بيائيم حرفهايمان را صريح بزن.

شما كه به آيت الله خميني اعتقاد نداريد و وقتي كه با هم مينشينيد ، ميگوئيد ما تا فلان مرحله با اين مرد هستيم و بعد اين چنين با او مبارزه ميكنيم ، چرا عكس او را در تظاهرات خودتان بلند ميكنيد ؟ چرا دروغ ميگوئيد ؟ او ميگويد جمهوري اسلامي و حرفش را صريح ميز.

شما هم حرف خودتان را بزنيد آزادي ابراز عقيده يعني اين كه فكر خود تانرا ، يعني آنچه را واقعا به آن معتقد هستيد بگوئيد حال آنكه شما ميخواهيد بنام آزادي عقيده دروغ بگوئيد آنكه شما به او اعتقاد داريد لنين است بسيار خوب ، پس عكس لنين را هم بياور.

ولي من ميپرسم چرا عكس پيشواي ما را مياوريد ؟ وقتي عكس امام را مياوريد در واقع ميخواهيد به مردم بگوئيد ما راهي را ميرويم كه اين رهبر ميرود در صورتيكه شما مي خواهيد براه ديگري برويد دورغ گفتن براي چه ؟ اغفال چرا ؟ آزادي فكر را با آزادي اغفال و آزادي منافق گري و آزادي توطئ.

كردن كه نبايد اشتباه بكنيم همانطور كه ماصريح و رك و پوست كنده داريم با شما حرف ميزنيم و ميگوئيم آقا رژيم حكومت ايده آل ما ، غير از حكومت ايده آل شماست رژيم اقتصادي ايده آل آينده ما ، غير از رژيم اقتصادي مطلوب شماست نظام اعتقادي و فكري ما ، جهان بيني ما ، غير از نظام اعتقادي و فكري و جهان بيني شماس.

شما نيز سخن خود را بصراحت بگوئيد ما حرفها را صريح و رك ميگوئيم تا هر كس كه ميخواهد از اين راه برود و هر كه نميخواهد از راه ديگر شما چرا حرف خودتان را رك و پوست كنده نمي زنيد چرا ميگوئيد بيائيم از آزادي شعار واحدي بسازيم ، حال آن كه شما در درجه اول از كلمه آزادي ، آزادي از مذهب را قصد ميكنيد و ما آزادي از هر نوع اختناقي كه يكي از آنها اختناق كمونيستي است پس آزادي كه شما ميخواهيد با آزادي مطلوب ما تفاوت دارد من به همه اين دوستان غير مسلمان اعلام ميكنم، از نظر اسلام تفكر آزاد است ، شما هر جور كه ميخواهيد بينديشيد ، بينديشيد ، هر جور ميخواهيد عقيده خودتان را ابراز كنيد - بشرطي كه فكر واقعي خودتان باشد - ابراز كنيد ، هر طور كه ميخواهيد بنويسيد ، بنويسيد ، هيچ كس ممانعتي نخواهد ك.

من در همين دانشكده ، چند سال پيش نامه اي نوشتم به شوراي دانشكده و درآن تذكر دادم ، يگانه دانشكده اي كه صلاحيت دارد يك كرسي را اختصاص بدهد به ماركسيسم همين دانشكده الهيات است ولي نه اينكه ماركسيسم را يك استاد مسلمان تدريس كند، بلكه استادي كه واقعا ماركسيسم را شناخته باشد و به آن مومن باشد ، و مخصوصا به خدا اعتقاد نداشته باشد ميبايد به هر قيمتي شده از چنان فردي دعوت كرد تا در اين دانشكد.

مسائل ماركسيسم را تدريس كند بعد ما هم ميائيم و حرفهايمان را ميزنيم ، منطق خودمان را ميگوئيم هيچ كس هم مجبور نيست منطق ما را بپذيرد نبايد اينگونه فكر كرد كه چون اينجا دانشكده الهيات است ، نبايد در آن ماركسيسم تدريس بشود خير ماركسيسم بايد تدريس شود ، آنهم توسط استادي كه معتقد به ماركسيسم است فقط بايد جلو دروغ و حقه بازي را گرفت يعني ديگر يك ماركسيست نبايد تمسك به آيه قرآن بكند و بگويد فلان آيه قرآن اشاره به فلان اصل ماركسيسم است ما با اين شيوه مخالفيم اين خيانت به قرآن ا.

گاهي ديده ميشود نوشته هائي زير پوشش اسلامي ، افكار ماركسيستي را تبليغ ميكنند ، اين هم خيانتي بزرگ است من در مقدمه چاپ اخير كتاب علل گرايش به ماديگري ، به اختصار اين مطلب را تذكر داده ام چندي پيش جزوه هائي بدستم رس.

درباره تفسير قرآن من واقعا هنوز نمي دانم نويسنده يا نويسندگان آنها آيا واقعا اغفال شده اند يا تعمد به خرج ميدهند البته احتمال ميدهم كه اينها از افرادي هستند كه مرعوب و مجذوب مسائل ماركسيستي شده ان.

در كتابهاي اين نويسندگان ، تا آنجا كه من خوانده ام از تمام آيات قرآن برداشت ماركسيستي شده است في المثل قرآن مي گويد : " الذين يومنون بالغيب " اينها در تفسيرشان مينويسند : مقصود از غيب ، غيب انقلاب اس.

انقلاب دو مرحله دارد مرحله غيب و مرحله شهادت تا وقتي كه نظام امپرياليستي حاكم سرنگون نشده است ، انقلاب بايد حالت استتار داشته باشد ، مخفي و به اصطلاح غيب باشد بعد كه رژيم عوض شد آنوقت مرحله شهادت انقلاب است مثلا ما تا پارسال د.

مرحله غيب انقلاب بوديم و امسال در مرحله شهادت انقلاب ميپرسم چرا به قرآن استناد ميكنيد ؟ خوب شما هم حرف واقعي خودتان را بزنيد اينجا ديگر نميشود گفت به حكم اينكه عقيده آزاد است ، پس نبايد حرفي زد و اعتراضي كرد اين به آزادي عقيده مربوط نيست ، اين وسيله قرار دادن و ابزار كردن كتاب مقدس مسلمانان ا.

اين امر اغفال و توطئه و فريب است فريب يعني خيانت به ديگران يعني آزادي ديگران ، سلامت و حيثيت ديگران را وسيله قرار دادن ، و اين نميتواند آزاد باشد قرآن كتابي آسماني است ، وحي مجسم است هر كسي كه بگويد در اين كتاب آسماني معجزه اي وجود ندا.

من فكر ميكنم يا چيزي نميفهمد و بي دانش است و يا آنكه دروغ ميگويد و اصلا مسلمان نيست قرآن معجزه هاي زيادي نقل كرده است و اين جهت در اين كتاب قابل بحث نيست از جمله مسائلي كه در قرآن طرح شده ، داستان اصحاب فيل است آنطور كه از كتابهاي تاريخ استفاده ميش.

و خود قرآن هم اشاره دارد ، حبشي ها به مكه حمله ميكنند تا خانه كعبه ، اين معبد ابراهيمي را خراب كنند بعد قرآن نقل ميكند كه خداوند متعال مرغهائي را فرستاد ، اين مرغان از كنار درياي احمر به پرواز در آمدند و هر كدامشان يك سجيل - سنگي گلي يا گل سنگ شده - به منقار داشت.

قرآن اين مرغها را ابابيل مينامد و بعضيها ميگويند ريشه اين كلمه يعني ابل با كلمه آبله يكي است به هر حال مرغها سجيلها را به سر لشكريان حبشي فرو ريختند و لشكريان شبيه خرمن گندمي كه ملخ به آن هجوم ببرد همگي بر زمين ريختند و هلاك شدند تا اينجاي مطلب كاملا قطعي است اما اينكه جزئيات امر چه بوده است ، آيا سربازها به آبله و يا چيزي شبيه به آن دچا.

شدند يا نه ، بدرستي معلوم نيست از طرف ديگر زمان نزول سوره فيل چهل سال بعد از رخ دادن اين واقعه در مكه بوده است و به همين خاطر بسياري از مردمي كه خود شاهد ماجرا بوده اند ، در زمان نزول سوره حضور داشته ا.

و مسلما اگر چنين حادثه اي آنطور كه قرآن شرح ميدهد واقع نشده بود ، اغلب آن شهود كه دشمنان پيامبر بودند او را به دروغگوئي متهم ميكردند و حرفش را از اعتبار ميانداختند در تفسير اين سوره ، در اين جزوه ها مينويسند ، قضيه از اين قرار بوده كه در زمان تولد پيغمبر در مكه يك گروه انقلابي زندگي ميكردند كه با استعمار جهاني در حال مبارزه بودند بعد استعمار جهاني اين گروه انقلابي را كشف كرد و براي نابود كردن آن به مكه حمله ور شد.

اين گروه هم مثل مرغ پريدند و لشكريان استعمار را تار و مار كردند بعد نويسنده تفسير مينويسد ، اينكه چنين موضوع در هيچ تاريخي نوشته نشده است بما ربطي ندارد ما كه نمي توانيم به خاطر اينكه موضوع در هيچ كجا به اين شكل ضبط نشده از حرف خودمان برگرديم روشن ا.

كه چنين برداشتي از قرآن درست نيست من به اين برادران نصيحت ميكنم ، اندرز ميدهم ، كه اگر شما ميبينيد افرادي در تفسير آيات احتياط را حتي به حد وسواس رسانده اند - كه البته من در اين جهت موافق نيستم - روي حسابهائي است كه پيش خودشان دارند و نمي خواهند نسنجيده هر چه كه دلشان ميخوا.

بنام آيات قرآن بنويسند اما در مقابل اين عده ، راه افراط را هم نبايد در پيش گرفت اسلام ميگويد همه جهان با همه قوانينش و با همه اجزائش از سنگ گرفته تا باد و آب و مرغ و ماهي و همه و همه در تسخير اراده حق قرار دارند و بمنزل.

جنود الهي به حساب ميايند كافي است اراده اي تعلق بگيرد تا اين باد بصورت لشكري در آيد و يا . . .




  • جمله ذرات زمين و آسمان
    لشكر حقند گاه امتحان



  • لشكر حقند گاه امتحان
    لشكر حقند گاه امتحان



اگر خدا بخواهد اوضاع عالم را هر جور كه اراده كرده است تغيير مي دهد اما متاسفانه صاحبان اين افكار نمي خواهند زير بار اين حقايق بروند ميگويند چون ماده و ماديات استقرار بالذات دارند پس امكان ندارد كه از مسير خود خارج بشوند اين ا.

كه ميايند و آيات قرآن را اينچنين تفسير ميكنند من صريحا اعلام خطر ميكنم كه نشر چنين افكاري خدمت به اسلام نيست ، خدمت به استعمار است در دنباله عرايضم لازمست توضيحي هم درباره حكومت اسلامي آينده ايران عرض كنم همانطوريكه رهبر و امام ما مكرر گفته اند ( 1 ) در حكومت اسلامي احزاب آزادند ، هر حزبي اگر عقيده غير اسلامي هم دارد ، آزاد است اما ما اجازه توطئه گري و فريب كاري نمي دهيم احزاب و افراد در حدي كه عقيده خودشان را صريحا ميگويند ، و با منطق خود به جنگ منطق ما ميايند ، آنها را ميپذيريم اما اگر بخواهند در زير لواي اسلام ، افكار و عقايد خودشان را بگوي.

ما حق داريم كه از اسلام خودمان دفاع كنيم و بگوئيم اسلام چنين چيزي نمي گويد حق داريم بگوئيم بنام اسلام اينكار را نكنيد چنين آزادي بحث و گفتگوئي را گمان نمي كنم در جائ.

1 - فرق رهبر ما با ديگر رهبران اينست كه او آنچه را كه مي گويد همانرا عمل ميكند اما رهبران ديگر ، اول باغ سبز و سرخ نشان ميدهند و بعد هم منكر همه ادعاهاي قبلي ميشوند .

/ 80