پیرامون انقلاب اسلامی نسخه متنی

بدانيد شما ميخواهيد در اين دانشگاه رشته هاي گوناگون نظير ادبيات ، پزشكي و علوم را بخوانيد و انشا الله در اين زمينه ها متخصص خواهيد شد اما آيا ميدانيد ما در گذشته چه داشته ايم ؟ بعد براي نشان دادن شرايط فرهنگي دوره هاي گذشته يكي از كتابهاي خرافي مربوط به جادوگري و مارگيري و رمالي و از اين قبيل را بيرون آو.

و مقداري از مطالب كتاب را بر سبيل تمسخر و استهزا براي دانشجويان خواند دوست ما نقل ميكرد كه اتفاقا در همان ايام وزارت فرهنگ موضوعي را به مسابقه گذاشته بود و از حسن اتفاق مقاله اي را كه من نوشته بودم برنده اين مسابقه شد طبق مقررات قرار شد كه با آقاي وزير ملاقات كنم وقتي مرا ديد تعجب ك.

كه در لباس اهل علم هستم گفت باورم نمي شد كه يك آخوند توانسته باشد بهترين مقاله را بنويسد بعد توضيح داد كه فلان مطلبي را كه در مقاله شما بود ، با آخرين نظريه هاي روانكاوي و روانشناسي امروز مطابقت مي كند ، و ما فكر مي كرديم نويسنده اين مقاله تحصيل كرده اروپا يا امريكا.

حالا مي تواني بگوئي اين مطلب را از كجا نقل كرده اي ؟ در جواب گفتم اين مضمون يك حديث است و حديث را برايش خواندم بعد هم با عصبانيت به او گفتم ، آقاي وزير ! تو كه در اين جا نشسته اي فاضلتري يا من ؟ آن مزخرفات چه بود كه آن روز در دانشگاه ، به دانشجوها ميگفتي.

چرا به ملتت خيانت ميكني ؟ آيا آنچه در مدارس قديم ما تدريس ميشود ، آنهائي است كه در آن كتاب نوشته شده بود ؟ آيا اگر در مدارس قديم ما ادبيات تدريس نميشد ، شما امروز ميتوانستيد اساسا دانشكده ادبيات داشته باشيد ؟ آيا تو خبر نداري كه فقهي كه در اين مدارس تدريس ميشود ، با بزرگترين مكتبهاي دنيا برابري مي كند ؟ و يا اصولي كه در آنجا تدريس ميشود ، از نظر ملل پيشرفته ، يك علم جديد است كه فلسفه هاي غرب در نهايت امر دارند به آن شباهت پيدا ميكنند ؟ در حوزه هاي ما اشارات بوعلي و اسفار ملاصدرا و منظومه حاجي سبزواري و كفايه آخوند خراساني و آثار شيخ مرتضي انصاري و صد ها كتاب علمي و فلسفي و فقهي طراز اول تدريس ميشود . تو همه اينه.

در دنياي امروز ، علوم و فنون در كشورهاي مختلف بطور مشابه مورد استفاده قرار ميگيرد و هيچ ملتي نميتواند ادعا كند كه علم خاصي متعلق به اوست اما علوم با مكتبها و ايدئولوژيها و راه و رسمهاي زندگي تفاوت دارند اينجا ا.

كه ملتها حسابشان را جدا ميكنند هر ملتي كه از خود مكتبي مستقل ، و استقلال فكر و رأي داشته باشد و زير بار مكتبهاي بيگانه نرود ، حق حيات دارد و هر ملتي كه مكتب نداشته باشد و بخواهد مكتبش را از بيگانه بگي.

ناچار تن به بردگي و بندگي بيگانه خواهد داد اين ، متاسفانه همان بلائي است كه در گذشته بر سر ما آورده اند در مملكت ما گروه به اصطلاح روشنفكران خود باخته - كه تعدادشان هم كم نيست - دو دسته اند يك دسته ميگوي.

ما بايد مكتب غربيها را از كشورهاي آزاد بگيريم - ليبراليسم - و عده اي ديگر ميگويند ما بايد مكتب را از بلوكهاي ديگر غربي بگيريم - كمونيسم . در سالهاي اخير ، بدبختانه گروه سومي هم پيدا شده اند كه به يك مكتب التقاطي معتقد شده اند اينها قسمتي از اصول كمونيسم را با بعضي از مباني اگزيستانسياليسم تركيب كرده ان.

و بعد حاصل را با مفاهيم ارزشها و اصطلاحات خاص فرهنگ اسلامي آميخته اند آنوقت ميگويند مكتب اصيل و ناب اسلام اين است و جز اين نيست . من در اينجا هشدار ميدهم ، ما با گرايش به مكتبهاي بيگانه استقلال مكتبي خودمان را از دست ميدهيم . حال ميخواهد .

را ناديده گرفته اي و به جمعي جوان بي اطلاع ميگوئي در حوزه يك مشت اباطيل درس ميدهند راستي زهي شرافت و درستي . در هر حال آنچه مسلم است اينكه از همان زمان ، نقشه بر اين بود كه از ابتدا فرزندان ما را به فرهنگ خود بدبين كنند و ارتباط آنها را با گذشته شان از بين ببرند و بجايش پيوندهاي تازه اي با غرب بر ايشان ايجاد كنند.