بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
يادداشتهاى فصل 41. فرقالشيعه، 57: اسماعيليه الخالصه; به نظر مىرسد كه اينان در اندك زمانى از ميان رفته باشند.2. نوبختى، فرق، 58 و 61، اين گروه را «مباركىها» مىنامند كه ظاهراً به نام سخنگوى آنها، يك بنده آزاد شده اسماعيلى بود، لكن بنابر منابع اسماعيلى، مبارك نام خود اسماعيل بود.3. نيسابورى، استتارالامام، به تصحيح ايوانف ; Ivanow , Ismaili Tradition Concerning the Rise of the Fatimids, London/Calcutta 1942, 162.ي4. اين روايت احتما به جماعتهاى قرمطى ضد فاطمى بازمىگردد و براى اولين بار در نوشتههاى ابن رزام كوفى (كه پيش از سال 345/956 مىنوشت) يافت مىشود كه ابن نديم از آن اقتباس كرد (فهرست، به تصحيح تجدّد، 238). اين روايت را در دوران خلافت نخستين خليفههاى فاطمى، شريف اخو محسن دمشقى در سطحى گسترده انتشار داد و به شكلى جدلى (پس از سال 372/983) عليه فاطميان از آن استفاده كرد. قطعات زيادى از آن را در آثار نويسندگانى مصرى چون نويرى، ابن دوادارى و مقريزى مىتوان يافت.9. علت اين اشتباه به نظر مىرسيد در اين حقيقت نهفته باشد كه اسماعيليان براى مدتى «ميمونىها» ناميده مىشدند. (مبارك) نامى بود كه به امام محمد بن اسماعيل داده شد كه ميمونىها در انتظار ظهورش به عنوان مهدى بودند.H. Halm, Kosmologie und Heilslehre der fruhen Ismailiya, Wiesbaden 1978, 9f.10. رك. يادداشتها پيشتر.ll Arib al_Qurtubi, Tabari Continuatus, ed. de Goeje, 52.12. فهرست، به تصحيح تجدّد، 238; اخو محسن در ابن دوادارى، Chronicle، ج. 5، به تصحيح منجّد، 19.13. قديمىترين منابع درباره فعاليتهاى عبدالله بر فجران عراقى مبتنى است: صولى (د. 336/946) در عريب، 53، به يك «خبره در تاريخ شيعه» يه نام على بن سراج مصرى (يا بصرى؟) استشهاد مىكند; گزارش ابن رزام طائى كوفى (كه پيش از سال 345/956 مىنوشت) كه ابن نديم و اخو محسن از آن استفاده كردند، بر اساس اظهارات پزشكى بود كه زير نظر اسماعيليان كار كرده بود. در سال 294/907) طبرى اظهاراتى از اسماعيليان اسير شده در بغداد را نقل كرد. در مقابل، استتارالامام به قلم نيسابورى (پيش از سال 386/996) كه در مصر دوران فاطميان تأليف شد، به نظر مىرسد سنت خاندان فاطميان را حفظ كرده باشد.14. خرابههاى بند قير در آب گرگر;.2Streck/Lockhart, art. Askar Mukram,El15. نيسابورى، استتار، 94; مقايسه كنيد با ابن رزام به قلم ابن نديم، فهرست، به تصحيح تجدّد، 238 و اخو محسن در ابن دوادارى، ج 6، ص19..216 W. Madelung, Art. Hamdan Karmat, El17. ابن نديم، فهرست، 238. سطر هفتم از پايين صفحه; اخو محسن در ابن دوادارى ص64.18. طبرى، تاريخ، ج3، 2127.19. اخو محسن در ابن دوادارى، ج6 ص52. اين روستا به بخشى كوچك در ناحيه (طسبّوح) فرات در ساحل شرقى كرخه كوفى فرات محدود شده است.20. نظامالملك، سياست نامه، به تصحيح شفر (Schefer)، پاريس 1891، ص184; Stern (1960),56-60.23. ميليو يا ميلو قديم، در شمال غرب قستنطنيه. درباره موقعيت ايكجان رك:24. مفصّلترين منبع، كتاب افتتاح الدعوه به قلم قاضى نعمان، به تصحيح و. قاضى، بيروت 1970; به تصحيح ف. دَشراوى، تونس، 1975 است.25. نوبختى، فرق ص61: محمد بن اسماعيل، امام، قائم و مهدى، ابن رزام/ اخو محسن (ابن دوادارى، ج6، ص51): «اين دعوت نامطلوب به مذهب جديد، بنابه اظهار آنان، در ابتدا به نام محمد بن اسماعيل بن جعفر صورت گرفت;» همان منبع، ص52: «تبليغ به نام محمد بن اسماعيل صورت پذيرفت; (آنها مدعى بودند) او نمرده بود و در حال حيات بود; در آخرالزمان در مقام مهدى آن جماعت ظهور خواهد كرد.»26. اخو محسن/ ابن دوادارى، ج6 ص65; نامهاى از مهدى خليفه فاطمى به جماعت يمنى، در:H. F. Hamdani, On the Genealogy of Fatimid Caliphs, Cairo 1958.27. غير از كتاب الرشدوالهدايه منسوب به داعى يمنى، ابن حوشب (رك. كتاب شناسى)، خاصّه كتابالكشف منسوب به پسرش; اين مجموعهاى از شش رساله بسيار قديمى است; به تصحيح استروثمان، لندن 1952; به تصحيح م. غالب، بيروت1984.28. منابع بعدى وصى را اساس هم ناميدهاند.29. Halm (1978), 32 ff.30. نيز نوبختى، فرق، ص61.32. نوبختى، فرق، ص62 درباره نسخ شريعت محمد(ص) سخن مىگويد و اظهار مىدارد: «آنها مىگويند خداوند بهشت آدم را به محمد بن اسماعيل مىدهد و معنىاش آن است كه بنابر عقيده آنان محرمات و آنچه خداوند در اين دنيا خلق كرده است جايز است.» درباره رفعالشرائع نيز رك: سجستانى، اثباتالنبوة، به تصحيح ع. تامر، بيروت1966، ص180.35. منبع اصلى ابن رزام در اخو محسن/ ابن دوادارى، ج6، ص8-65 است; نيز رك: ابن حوقل، صورةالارض، ص295; ترجمه كرامر ; Kramers/Wiet, Configuration de la terre, Paris 1964, II, 289f.36. اين نقص در توالى امامت فاطميان را منابع اوليه بدون ترديد مورد تصديق قرار دادهاند; در وهله اول اظهارات خود مهدى در نامهاى خطاب به يمنيها (حمدانى، نسب نامه، متن عربى 11) H. F.Hamdani, Geneology, Arabic text 11; سپس اثرى گمنام با عنوان سيرةالمهدى (ادريس عمادالدين، عيون الاخبار، به تصحيح م. غالب، بيروت 1975، ج5، ص89). اعتقادات بعدى فاطميان با انكار امامتِ عموى مهدى، و اعلام امامت پدر مهدى، حسين بن احمد عبدالله، به جاى او اين نقص را ازميان برد; Madelung(1961), I00.37. ابن رزام در اخو محسن/ ابن دوادارى، ج6، ص67 و69;Madelung (1961), 61 ff. 38. مهدى در نامهاش به يمنىها خود را على بن حسين بن احمد بن عبدالله مىنامد (H. F. Hamdani, Origins, Arabic text 11); او مىگويد سعيد صرفاً نامى مستعار است; رك. ص358.39. Poonawala, Biobibliography of Ismaili Litrature, 31ff. and 45.رساله نوافلاطونى شجرةاليقين نيز زير نام عبدان قرار مىگيرد، به تصحيح ع. تامر، بيروت 1982.40. ابن جوزى، منتظم، ج6 ص195 و313.41. نام بحرين در منابع عربى قرون وسطى محدود به جزيره بحرين فعلى نيست بلكه براى اشاره به تمامى كرانه خليج فارس استفاده مىشود.42. Madelung (1959), 75 ff.43. De Sacy, Expose I, CCCXXVIII ff.; Madelung (1959), 85-8.44. در منابع غير فاطمى عموماً عبيدالله، و بنابراين خاندانش نيز بنوعبيد ناميده مىشود.46. دعائمالاسلام، به تصحيح فيضى دو جلد، قاهره 61/1951; 69/1963. اساسالتأويل، به تصحيح ع. تامر، بيروت 1960. تأويلالدعائم به تصحيح م. هـ. اغطمى، قاهره، 72-1968.48. «امان» جوهر كلمه به كلمه در كتاب مقريزى، اتّعاظالحنفاء، ج1، به تصحيح شيّال، قاهره 1968، ص6-103 نقل مىشود.49. براى نخستين بار در نيسابورى، استتار، ص95; ترجمه ايوانف، Rise، ص162.50. درباره سند اخو محسن نيز رك. يادداشت 4.51. ابن جوزى، منتظم، ج7، ص255، زير عنوان سال 402 هجرى; ابن اثير، كامل، زير عنوان سال 402 هجرى.52. فقط مجالس المستنضريه به قلم داعى اعظم مليجى به تاريخ 451/1059 چاپ چاپ شده است، به تصحيح م.ك. حسين، قاهره، سال ارائه نشده است; بيش از700 سخنرانى داعى مؤيّد در نسخههاى متعّدد محفوظ مانده، و 300 سخنرانى اوّل انتشار يافته است: المجالس المؤيّديه، به تصحيح م. غالب، 3 جلد، بيروت 84-1674.53. استرن، به نقل از عبدالجبار، «قاهره به عنوان مركز،...».54. سيرتالؤيد به تصحيح م. ك. حين، قاهره 1949 ; 55. بكتره باستانى; خرابههايى در غرب مزارشريف در شمال غرب افغانستان.56. حمدانى (1935-1933).59. تا سوعات (Enneads) 6-4 فلوطين در سال 840 م. از زبان آرامى به عربى ترجمه شد و اعراب آنها را «الهيّات ارسطو» به حساب مىآوردند. يك تفسير عربى از «اصول الهيات» برقلس با عنوان كتاب الايضاح فى المحض، (به لاتين، Liber de Causis) موجود بود.R. Walzer, Art. Aflutinus, EI; G. Endress, Proclus Arabus, Beirut 1973.60. اهل نجف يا نخشب; ويرانههايى در كرشى فعلى در ازبكستان61. Poonawala, Biobibliography, 40ff.62. Walker, Development, Ch. V.63. Walker, Development, Ch. VI.64. Poonawala, 82ff.; Walker, Development, 199-217.64. Madelung, Imamat, 101ff.; Walker, Development, 100. 66. به تصحيح ع. تامر، بيروت 1960.67. به تصحيح م. ك. حسين/ م. م. حلمى، قاهره 1952; به تصحيح م. غالب، بيروت 1967.68. مفهوم ارسطويى عقل فعّال (nous poietikos) كه در مقام آفريدگار عمل مىكند از طريق ترجمههاى آثار شارح ارسطويى، اسكندر افرودسيى (حدود سال 200)، به اعراب انتقال يافت، ( G. Strohmaier, Art.2al_Iskandar al_Afrudisi, EI). هفت عقل افلاك سيارهاى را شايد مترجمان آرامى افزوده باشند. مجموعه عقول دهگانه اولين بار در آثار افلاطون، بعد در نوشتههاى ابن سينا، و همزمان با آن در آثار كرمانى يافت مىشود.69. توصيف مختصر آن در اثر مكارم (1972) ديده مىشود.70 Ed. M. K. Husain, Bulletin of the Fac. of Arts, Univ. of Egyot 14 (1952), l-29.71. اولين خليفه فاطمى، المهدى، به حساب نمىآيد; مقايسه كنيد با: .de Sacy. Expose, I, 74-7 بنابراين، داعيان دروزى از آيينى پيروى مىكنند كه در ميان قرمطيان ايران و هند متداول است.72. منابع بعدى ادعا مىكنند كه الحاكم اجازه داد درزى به لبنان بگريزد; امروزه هنوز دروزيان احتمال مىدهند او در نبىشيت نزديك كفَير دروادى التيم لبنان، در غرب حرمون باشد.73. براير Bryer (1975) ص62-239 و (1976) ص27-5 يك معرفى اصولى از عقايد حمزه را ارائه مىدهد.74 Unpubl. ed. by Bryer in the Bodleian Library, Oxford.75 De Sacy, Expose, I, 207ff. 76. درباره پراكندگى دروزيان ر. ك:E. Wirth, Syrien, Darmstadt 1971, map on P. 172-3; TAVO map A VIII 7, Lebanon. Religionen (K. P. Hartmann).77. ا. نجّار، مذهبالموحّدين، الدروز، قاهره 1965. س. ن. مكارم، اضواء على مسلكالتوحيد، بيروت 1966 ; The Druze Faith, Delmar, N. Y., 1974. Cf. also W. Schmucker, Krise und Erneuerung imlibanesischen Drusentum, Bonn 1979.78. شكل محتملتر حشّاش، «معتاد به حشيش»، تصديق نمىشود; مقايسه كنيد با:اين تصوّر اعتياد به حشيش را براى اولين بار در قرن دوازدهم م. آرنولد لوبكى ذكر مىكند:Arnold of Lubeck, Chronicon Slavorum IV, 16.80. راجع به منابع مربوط به تاريخ الموت ر. ك:Lewis (1967), 145ff. 82. ع. تامر، فروعالشجره الاسماعيليه الاماميه، المشرق 51 (1957) ص612-851. درباره مستعمره كردن مجدّد سلميه رك:N. N. Lewis (1952):83 E. Wirth, Syrien. Eine geography. Landeskunde, Darmstadt 1971, 452 ; براى نقشهاى درباره گسترش جماعتهاى مذهبى سوريه و لبنان رجوع كنيد به مرجع بالا ص3/172.84 Poonawala, Biobibliography, 287ff.85. درباره منشأ اين نام رك: W. Ivanow, A Guide to Ismaili Literature, London 1933, 6f., note 3.86. راجع به اين نوع ادبيات رك:W. Ivanow, Satpanth; Poonawala, 298-311 87 Clarke (1978), 68.88 Ed. M. Ghalib, Die ismailitische Theologie des Ibrahim ibn al_Husain al_Hamidi, Wiesbaden 1971.89. چاپ اول در بمبئى 1888 م.; چاپ مجدد قاهره 1928 م.; چاپ بيروت، 4 جلدى، 1975 م. تحليلى از پنجاه و دو رساله در اثر زير آمده است:92. ادريس عمادالدين، عيون الاخبار، ج4 به تصحيح م. غالب، بيروت 1973 ص36 به بعد.93. وجود عامريه در جليل در اطراف صفد در سال 723/1324 هنوز مورد تصديق بود ; W. Madelung, Art. Ismailiyya, EI.94 Poonawala, Biobibliogrphy, 133ff. 95. ادريس عمادالدين، عيون الاخبار; از هفت قسمت فقط بخشهاى چهارم تا ششم را م. غالب (بيروت 1974، 1975 و 1978) تصحيح كرده است.96 Poonawala. 169.97 Jhaveri (1933), 39ff.; Engineer (1980), 100-8.98 Poonawala, 178ff.99 Ivanow (1933), 10.99. ايوانف تعداد سليمانيهاى هند را در نهايت 500 نفر برآورد مىكند. درباره منصوب فعلى در بارودا، مولانا محمد شاكر، رك: Engineer, 118100 Poonawala, 211; Engineer, 133.101. تمام ارقام مربوط است به:144f. Engineer102 M. El_Azzazi, Die Entwicklung der Arabischen Republik Jemen, Tubingen/Basel 1978, 46.103. بنابر سرشمارى داخلى شوراى مركزى جماعتهاى بُهرههاى داوودى در شرق افريقا ( Amiji1975). نويسنده در صفحه 27 كتاب برآورد مىكند كه كل جمعيت بُهُره در جهان قريب نيم ميليون نفر باشد و اين رقم كمتر از رقم ارائه شده توسط انجينير (Engineer, 144f) است. او تعداد بُهُرهها را 560000 نفر در هند و 75000 نفر بيرون از هند ـ كه 30000 نفرشان در پاكستان هند ـ تعيين مىكند.104. در اين باره رجوع كنيد به مجموعه اسناد انتشار يافته تحت عنوان:The Syedna and His Flock, Documentation on the Dawoodi Bohras in New Quest 7 (Jan./Feb. 1978), 45-70. و مقالهاى به قلم N. L. Contractor . على اصغر انجينير (Engineer, 1980) توصيفى مفصّل از تاريخچه اين جنبش اصلاح طلبانه را ارائه مىدهد. مقايسه كنيد با سخنرانىاش با عنوان «اسلام و انسانيت» ( Islamand Humanism) در نشريه New Quest 7 (Jan./Feb. 1978), 19-27105. ميثاق طيبى كه مؤمنان را صرفاً به اطاعت از امام غايب موظف مىكند به سومين داعى مطلق، حاتم بن ابراهيم، باز مىگردد; در مقابل، ميثاق خواسته شده از تمامى معتقدان توسط داعى مطلق داوودى ); متن اين ميثاق درNew Quest 7 (jan./feb), 61-3 تحفةالقلوب (ترجمه . Engineerمستلزم اطاعت بىقيد و شرط از داعى است (Engineer, 158f) نشريه زير آمده است:New Quest 7 (Jan. / Feb. 1978), 61-3106. درباره مهدى بگها با مهدى بگ والاها رك: Lokhandwalla (1955), 122; Engineer, 138f107. دعائم الاسلام، به تصحيح فيضى، قاهره، 1961/952 ;