وداع با حضرت رسول(صلى الله عليه وآله) - حج عارفان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حج عارفان - نسخه متنی

رحیم کارگر محمدیاری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

وداع با حضرت رسول(صلى الله عليه وآله)




  • محمد، كافرينش هست خاكش
    چراغافروز چشم اهل بينش
    رياحينبخش باد صبحگاهى
    ز شرع خود نبوّت را نوى داد
    خرد را در پناهش پيروى داد



  • هزاران آفرين بر جان پاكش
    طراز كارگاه آفرينش
    كليد مخزن گنج الهى
    خرد را در پناهش پيروى داد
    خرد را در پناهش پيروى داد



(نظامى)

وقتى از زيارت حضرت ختمىمرتبت فارغ شدى، سر به سجده شكر بگزار و خداى را بر اين توفيقى كه به تو عنايت كرده، سپاس بگو. آداب وداع را نيز با معرفت تمام به جاى آر و حاجات خود را يكايك از آن جناب طلب نما.

حضرت صادق(عليه السلام) فرمودهاند:

«هنگامى كه از دعا خواندن در كنارمرقد مطهّر حضرت نبوى فارغ شدى، نزديك منبر بيا و دست بر آن بكش و سر و صورت بر دو پايه زيرين آن بگذار كه به درد چشم مبتلا نشوى. سپس از جاى حركت كن و حمد و ثناى خدا را بهجاى آر و حاجت خود را بخواه; چه آنكه پيغمبر(صلى الله عليه وآله)فرموده است: ميان خانه و منبر من باغى از باغهاى بهشت است و منبر من بر درى از درهاى كوچك بهشت قرار گرفته است.

كسى پرسيد: آيا امروز هم باغى از همان باغهاست؟
فرمود: آرى، اگر پرده گشوده شود، همان باغ را خواهيد ديد(217)».

عارف ربّانى مرحوم ملكى تبريزى(رحمه الله) نيز سفارش دارند كه بعد از اتمام زيارت حضرت رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) زيارت صديقه كبرى حضرت زهرا را فراموش نكنى، كه ايشان مىفرمايند:

«وقوف خود را در آستانه آن حضرت طولانى كن و از آن خسته مشو; زيرا خردمند در طول زمانى كه موجب انتفاع و بهرهبردارى اوست، خسته نمىشود و در ضريح مقدّس او، قبر سيده زنان و بانوى بانوان جهان را زيارت كن(218) و در زيارت آن خاتون، مانند عملى كه در زيارت پدر بزرگوارش بهجا آوردهاى، بهجاى آر; زيرا او پاره تن او و كريمه و حبيبه اوست.

پس از زيارت حضرت زهرا(عليها السلام) قصد زيارت ائمه بقيع نما، همچنانكه قصد زيارت آن حضرت را نمودى و به نحوى كه در زيارت آن بزرگوار گذشت، آنان را نيز زيارت نما; زيرا آنها به منزله جان او هستند. هر كس آنها را اطاعت كند، از رسولخدا(صلى الله عليه وآله)اطاعت كرده است و هر كس آنان را دوست بدارد، او را دوست داشته است و هر كس براى آنها فروتنى كند، براى رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فروتنى كردهاست. و فرقى بين آنان و او نيست; زيرا آنها جانشينان و ذريه او مىباشند و همگى يك نور هستند.»
«و كوشش كن برنگردى مگر اينكه آثار اذن و اجازه خروج ظاهر شود. همچنان كه بعد از ظهور آثار اجازه ورود، داخل گشتى و چون اراده برگشت نمودى، به قهقرا و به عقب سر اندك و آرام آرام برگرد و دوباره به مقام خود برو و بر آن حضرت سلام ده و كمى بايست و سلام را تكرار كن و چون از حرم خارج شدى، عتبه در و آستانه را ببوس. و در مراجعت اگر بدنت برمىگردد، تو با قلب و روح و فكر خودت در حضور او مقيم بمانو از خدمت او مفارقت نكن و چون كوچهاى را به انتها رسانيدى و خواستى داخل كوچه ديگرى شوى، به عقب سر برگرد و به آن حضرت با سلام اشاره كن تا اينكه داخل منزلت شوى...(219)».

آداب زيارت امامان معصوم(عليهم السلام)

عالم ربّانى مولى احمد نراقى(رحمه الله) گويد:

«زيارت ايشان (پيامبر(صلى الله عليه وآله) و ائمه(عليهم السلام))، اظهار اخلاص و تجديد عهد ولايت است و باعث سرور ايشان و رواج امرشان و غمناكى دشمنان ايشان است و مخفى نماند كه اخبار بىحد و احاديث لاتعد، در فضيلت قبور مطهره و مراقد منوّره ايشان رسيده است... حضرت پيغمبر(صلى الله عليه وآله) به امير مؤمنان على(عليه السلام) فرمود:

«يا اباالحسن! به درستى كه خداى تعالى قبر تو و فرزندان تو را، بقعههايى كرده است از بقعههاى بهشت و عرصهاى از عرصههاى آن و دلهاى خلق و برگزيدگان بندگان خود را مايل به آنها ساخته، تا خوارى و اذيت راه شما را متحمّل شوند و قبور شما را تعمير كنند و بسيار به زيارت ايشان آيند به جهت تقرّب به خدا و دوستى پيغمبر او. يا على! اين طايفه مخصوصند به شفاعت من و وارد مىشوند بر حوض من و ايشانند زيارتكنندگان من و همسايگان من فرداى قيامت در بهشت...».

چون فضيلت زيارت ايشان و سرّ ايشان را شناختى و بزرگى و جلالت قدر ايشان را دانستى، پس بايد در هنگام دخول بر مراقد منوّره و مشاهد مشرّفه ايشان، نهايت تواضع و فروتنى و غايت تخضّع وشكستگى كنى و در دل خود، عظمت شأن و جلالت قدرشان را مستحضر گردى و متذكّر حق عظيم ايشان و سعيشان در ارشاد مردم و رواج دين الهى شوى(220)».

درباره زيارت حضرت على(عليه السلام) هم مىگويد:

«و چون به زيارت امير مؤمنان و سرور متّقيان روى... چون به زيارت آن حضرت ايستادى، متذكّر رفعت شأن و بزرگى آن حضرت شو و قدر و مرتبه او را در نزد خدا و پيغمبر(صلى الله عليه وآله) ياد آور و آدابى كه در زيارت پيغمبر(صلى الله عليه وآله) مذكور شد، مراعات كن(221)».

دانشمند اخلاق مرحوم سيد عبدالله شبّر نيز درباره زيارت پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و ائمه طاهرين(عليهم السلام) مىگويد:

«در حال زيارت اين بزرگواران، شايسته است كه با كمال خشوع و ادب در مقابل مزارشان بايستى و همان گونه كه زندگان آنان را زيارت مىكنى، از دنيا رفتگانشان را زيارت كن و چون به قبرشان نزديكمىشوى، چنان حركت كن كه گويى به شخص خودشان در حال زندگى نزديك مىشوى.

و بدان كه آنان، از زيارت تو و حضور تو در آن مكان، آگاهند و سلام و درود تو به آنها مىرسد. پس صورت كريمشان را در خيال خود تصوّر كن كه در مقابلت ايستاده و آن مرتبه عالى را كه در نزد خدا دارند، به خاطر آور و سخنان و مواعظ شريف آنان را به ياد آور».

صاحب كتاب اخلاقى تذكرة المتقين مرحوم بهارى همدانى(رحمه الله)درباره آداب زيارت خاندان وحى(عليه السلام) مىگويد:

«بارى چون قصد زيارت اولياى حقيقى بخصوص خاندان وحىسلام الله عليهمـ را بنمايد، اوّلا بايد بداند كه نفوس مقدسه طيبه طاهره، چون از ابدان جسمانيّه مفارقت نمود و متصل به عالم قدس و مجرّدات گرديد، غلبه و احاطه ايشان به اين عالم اقوى گردد و تصرّفاتشان در اين نشأت، بيش از سابق مىشود و اطلاعاتشان به زائرين اتمّ و اكملگردد.

}فَهُمْ عِندَ ربِّهم يُرْزَقُونَ فَرِحينَ بِما آتيهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِه{.

پس نسيم الطافشان و رشحات انوار آن بزرگواران بر زوّار و قاصدين ايشان مىرسد; خُصوصاً لِلْخُلَّص مِنْ قاصَديهِمْ = به خصوص كسانى كه با خلوص نيّت قصد زيارت آن بزرگواران را نمودهاند.پس خوب است زوّار به قصد تجديد عهد با آنها و اِعلاى كلمه ايشان و رَغْماً لِاَنفِ اعداء = به جهت خوارى و سرافكندگى دشمنان آنانو قصد زيارت مؤمن خالص الايمان و به اميد استشفاع از براى بخشش گناهان و رجاى وصول بر فيوضات عظيمه، رو به آن بزرگواران كند (با مراعات آن آدابى كه در كتب مزار ثبت است) و بايد بداند كه آنها مطّلعبر حركات و سكنات اين شخص بلكه مطلع از خطورات قلبيه او هستندو لذا بايد كمال سعى در تضرّع و ذلّ و انكسار بنمايد; خصوصاً در حين دخول به مرقدهاى شريفه ايشان و حواسّ خود را به تمامه و كماله جمعنمايد كه تفرقه حواسّ و تشتّت افكار باطله، به منزله پشتكردن به اماماست.

مبادا با كسى صحبتى خارجه بكند; چه جاى اينكه در حرم مطهّر نستجيرُ باللهـ غيبت كند، يا گوش به غيبت دهد و يا دروغ گويد يا به ساير معاصى مرتكب شود; بلكه صدا هم نبايد بلند كند: «لاتَرْفَعُوا اَصْواتَكُم فَوْقَ صَوْت النَبىّ»(225) در اينجا هم جارى است; خصوصاً در حرم اميرسلام الله عليهـ كه به منزله نفس رسول خدا(صلى الله عليه وآله) است، چهار گوشه قبر مطهّر را ببوسد و به زبان خود عرض حال كند و حاجاتش را از آن بزرگوار بخواهد، بگويد: اى بزرگ بر همه كس:

يا من بازمانده را نزد خود از وفا طلب يا تو كه پاكدامنى مرگ من از خدا طلب
... و ايمان خود را به ايشان بعد از عرضه بسپارد، امانتاً كه عندالحاجه رد نمايند و شيطان نتواند در حين مردن از وى بستاند و مصائب وارده بر آن بزرگواران را خصوصاً در حرم مطهّر حضرت ابى عبدالله الحسين(عليه السلام)ياد بياورد، يكى يكى تفصيلا و بر آنها گريه كند.

اگر بتواند يك توبه درستى با جميع مقررات معلوم در محل خود در خدمت پيامبرو امام(عليهما السلام) به جا آورد. آن بزرگوار را شاهد و شفيع قراربدهد و بنا بگذارد عندالمراجعه، دهنى را كه به آن آستانه شريفه رسيده و اعضايى كه بر آن جاها ماليده شده و از بركت آنها اكتساب نور كرده، دوباره به لوث معاصى مُلَوَّث نگرداند; بلكه از لغويات بىفايده هم اجتناب نمايد.

بايد حالش با حال وقتى كه مشرّف نشده بود، تفاوت بيّن داشته باشد و مهما امكن، خُدّام و مجاورين را مراعات نمايد، به عطا و بخشش و احسان و آنها را اكرام نمايد. و در نظرش وقعى داشته باشند هر چه را جفا ببيند، به شيرينى متحمّل شود، بداند از كه كشيده، در راه كه بوده، در بذل مال به آنها مضايقه نكند و مشايخ و اهل علمشان را بيشتر از همه تكريم و توقير نمايد و در سختى و شدايد سفر، از عمل خود منضجر و پشيمان نگردد; خصوصاً در مقام خوف از اعدا كه خودشان فرمودهاند: «اَلا تُحِبُّون اَنْ تُخافُوا فينا؟» = آيا دوست نداريد
كه در راه ما دچار ترس و خوفى شويد؟ و استعجال در مراجعت از مشاهد مشرّفه ننمايد. مهما امكن توقّف كند، وسوسه خيالى كه كارم معوّق مانده، خانهام تنهاست، خرجى ندارم، رفيق مىرود و غيرذلك را ـ از آن فكرهايى كه اگر خودش تأمّل كند، مىداند كه شيطان او را اغوا مىنمايد تا از زيارت باز ماند ـ به خود راه ندهد; خصوصاً اگر جمعه يا يكى از زيارتهاى مخصوصه قريب باشد; زيرا كه چهل يا پنجاه يا بيشتر از عمرش گذشته، يك دفعه موفّق به زيارت شده، هيهات كه ديگر برگردد، دوباره موفق به مراجعت شود. مادامى كه آنجا هست، خيالش مىرسد كه برگشتن و آمدن حتّى سالى يك مرتبه سهل كارى است; امّا نخواهد شد، تجربه شده است.

بارى باقى ماند كلام در اينكه مادامى كه در مشاهد است، آيا زيارت امام و داخل حرم زياده برود يا نه؟ پس صبح و شام مشرّف شود.

گفتهاند بزرگان: هر چه بيشتر بهتر، ليكن حقّ در مسأله تفصيل است باطلاقه درست نيست، اجمالش اين است كه با اين شرايط مقرره مزبوره در سابق، اِكثارش به غايت مطلوب است».




  • آل احمد، همه پاكان زمينند و زمان
    همه مصباح هدايت، همه درياى كرم همه
    همه مقصود ملائك، همه محبوب خلائق
    همه عارف، همه عابد، همه زاهد، همه
    افتخار كائنات و اشرف مخلوقات
    واصلان ملكوت،شاهدان كوى دوست مرقد
    قدسى شان، مهبط فرشتگان رحيم كارگر



  • باعث خلقت اين چرخ عظيمند و جهان
    در عالم هستى، مه و خورشيد فروزان
    همه گلهاى خدايى بهشت و رضوان
    پاك جملگى واسطه فيض و عنايات عيان
    محرمان حرم قرب خداى يزدان
    قدسى شان، مهبط فرشتگان رحيم كارگر
    قدسى شان، مهبط فرشتگان رحيم كارگر



(پارسا)

منابع و مآخذ

1 ـ «اركان عرفان» (مجموعه چهار رساله)، نجم الدين رازى، خواجه حورا و خواجه عبدالله انصارى، تهران: 1361، انتشارات نور فاطمه.

2 ـ «الاخلاق»، سيد عبدالله شبّر، ترجمه محمد رضا جباران، قم: 1374، انتشارات هجرت.

3 ـ «تحفة الحرمين و سعادة الدارين»، نايب الصدر شيرازى، بمبئى: 1306، بىنا.

4 ـ «تذكرة الاولياء»، عطار نيشابورى، تهران: 1370، شركت سهامى كتابهاى جيبى.

5 ـ «تذكرة المتقين»، محمد بهارى همدانى، قم: 1375، انتشارات نهاوندى.

6 ـ «جامع السعادات»، محمّد مهدى نراقى، جلد سوّم، قم: 1383، مؤسسه مطبوعاتى اسماعيليان.

7 ـ «جواهر الاخلاق»، محمود امينى، تهران: 1393، انتشارات فراهانى.

8 ـ «حج در آئينه شعر فارسى»، محمد شجاعى، قم: بىتا، نشر مشعر.

9 ـ «حقايق در اخلاق سير و سلوك»، مولى محسن فيض كاشانى، ترجمه على اكبر ساعدى، تهران: بىتا، انتشارات علميه اسلاميه.

10 ـ «حكمت عملى»(اخلاق مرتضوى)، محىالدين الهى قمشهاى، قم: 1374، انتشارات قيام.

11 ـ «راه روشن» (ترجمه المحجّة البيضاء)، ترجمه سيد محمد صادق عارف، جلد دوّم، مشهد: 1375، بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى.

/ 22