در صحرا و بيابان - حج عارفان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حج عارفان - نسخه متنی

رحیم کارگر محمدیاری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در صحرا و بيابان




  • باديه ميدان مردان است و ما نيز از نياز
    گر چه در ريگ روان عاجز شويم
    چون پديد آيد جمال كعبه جان افشان شويم



  • خوى اين مردان گريم و گوى اين ميدان شويم
    چون پديد آيد جمال كعبه جان افشان شويم
    چون پديد آيد جمال كعبه جان افشان شويم



(سنايى) شهر به شهر، كشور به كشور، دشت به دشت، صحرا به صحرا و كوه به كوه، پيموده مىشود تا زائران حرم الهى، به مقصود و مقصد خود دست يابند و به آرزوى دل خود برسند. به قول مولانا جلالالدين رومى: «اين پاكبازان طى طريق مىكنند; امّا مىروند به جان نه سوار و نه پياده، بىدل و دلداده، بىمركب و زواده، بر قدم توكّل بر مالك جزو كل.» هر يك از عارفان شيرين گفتار مسيحا دم، درباره خروج از وطن و طى طريق در صحرا وبيابانها، به مطلب و سرّى اشاره كردهاند; يكى آن را به عالم قبر تشبيه كرده است، ديگرى به سفر آخرت و يكى نيز به عالم محشر و برزخ و... ما نيز از سفره احسان هر يك از اين مردان خدا، توشهاى بر مىگيريم و گوش دل به سخنان معنوى آنان مىسپاريم.

صاحب تفسير كشف الاسرار و عدّة الابرار نويسد:

«و چون عقبهها و خطرهاى باديه بيند، از منكر و نكير و حيّات و عقارب در گور كه شرع از آن نشان دادهـ ياد كند و به حقيقت داند كه از لحد تا حشر باديهاى عظيم در پيش است كه بىبدرقه، طاقت بريدن آن دشوار است. اگر در اين باديه بدين آسانى بدرقهاى به كار است، پس در باديه قيامت، بىبدرقه طاعت چون رستگار است؟ راستكارى پيشه كن كاندر مصاف رستخيز نيستند از خشم حق، جز راستكاران رستگار.»

سيد عبدالله شبّر نيز گويد

«در آن هنگام كه در بيابان راه مىپيمايى و از گردنههاى مخوف عبور مىكنى، خروج از دنيا و شدايد، هراسها، محاسبهها و مطايبههايى را كه آنجا دامنگير خواهد شد، تصوّر كن.

چون هول راهزنان در دل آرى، به ياد سؤال نكير و منكر باشد.

از درندگان بيابانها، عقربها، كرمها و مارهاى قبر را به ياد آور و از تنهايى در اين بيابانها و جدايى خانواده، وحشت و تنهايى قبر و گرفتارى آن را به ياد آر، شايد در اين حال توشهاى اندوزى».




  • همّتى بايد قدم در راه زن
    غيرتى بايد به مقصد ره نورد
    شرط راه آمد نمودن قطع راه
    بر سر رهرو چه معجر چه كلاه



  • صاحب آن خواه مرد و خواه زن
    خانهپرداز جهان چه زن چه مرد
    بر سر رهرو چه معجر چه كلاه
    بر سر رهرو چه معجر چه كلاه



(عمّان سامانى) مرحوم ميرزا جواد ملكى تبريزى(رحمه الله) نيز گويد:

«حجگزار با قطع صحراها و سير در بيابانها و فرودآمدن از گردنهها، متذكّر سفر آخرتاز حين مرگ تا نزول به دار الثوابـ شود و بداند كه به فرمايش امير(عليه السلام) «فيها عقباتٌ كَنُودة» در آنجا گردنههاى دشوارى است كه جز گريهكنندگان از ترس خدا در دنيا، از آن نمىگذرند و آسانترين آن عقبات مرگ است و ما بعد از مرگ، بزرگتر و ترسناكتر است».




  • سفر كعبه نمودار ره آخرت است
    گر چه رمز رهش از صورت دنيا شنوند



  • گر چه رمز رهش از صورت دنيا شنوند
    گر چه رمز رهش از صورت دنيا شنوند



خواجه عبدالله انصارى گويد

«بشتاب، مپرس! دليرى كن و بيا; كه چون عزم درست كردى، همه دشوارىها بر تو آسان شود، جان كندن، جان پروردن شود».

آرى اين مشكلات و سختىها در مقابل الطاف و عنايات الهى هيچ است و چه شيرين است تحمّل دشوارىها براى رسيدن به زيارت حضرت بارى تعالى و سكنى گزيدن در حرم خاصّ او.

هر چند كه امروزه چنان سختىها و مشكلاتى كه در گذشته بود، وجود ندارد و زائران حرم الهى با كمال آسايش و راحتى و به وسيله هواپيما و ماشين سفر مىكنند، ولى خود اين نيز مىتواند درس عبرتىبراى عبرتپذيران باشد.

همان طور كه سفارش مىشود با ديدن بيابانها و صحراها و سختىهاى راه و... به ياد سختى عالم برزخ و قبر و سؤال نكير و منكر و روز حشر انسان و طولانىبودن گردنهها و عقبههاى قيامت بيفتد و بداند كه هر چه قدر عملش اندك و ناقص باشد، مشكلات او و سفر آخرت او بيشتر طول خواهد كشيد و هر چه قدر پرونده او سبك و اعمال او بيشمار باشد، به راحتى از اين گردنهها عبور خواهد كرد و به اندازه يك چشم به هم زدن در جوار قرب الهى سكنى خواهد گزيد، همان گونه كه با استفاده از وسايل نقليه امروزى، سفرهاى چندماهه به چند ساعته تقليل يافته و مشكلات سابق ديده نمىشود.

در آخر، گفتههاى غزّالى را يادآور مىشويم كه گفته است:

«و چون عقبات و خطرهاى باديه بيند، بايد كه از منكر و نكير و عقارب و حيّات گور ياد كند كه از لحد تا حشر باديهاى عظيم است، با عقبههاى بسيار و چنان كه بىبدرقه از هولهاى گور سلامت نيابد، بىبدرقه طاعتها و چنان كه در باديه از اهل و فرزندان و دوستان تنها ماند، در گور همچنين خواهد بود».

و كمال الدين حسين خوارزمى نيز گفته است:

«اى دل! پى دل به نزد آن دلبر رو در بارگه وصال او بىسر رو تنها ز همه خلق چو رفتى به درش خود را بر در بمان وآن گه در رو پس از اين تقريرات، مقرّر گشت كه سفر راه كعبه نمودار راه آخرت است. هر ركنى از اركان او كليد طلسمگشاى صورت است; لاجرم ارباب صفا را كه همه عمر سعى در طلب مرضاة الله كنند، شدايد و آلام اين راه، به اميد بوسيدن خاك آن درگاه، عين راحت نمايد.

نشاط كعبه چنان مىدواندم چپ و راست كه خارهاى بيابان حرير مىآيد اهل صورت از كعبه صورت، خانه بينند و اهل معنا، جان و جانانه.

سفر كعبه نمودار ره آخرت است گر چه رمز رهش از صورت دنيا شنوند جان معناست به اسم صورى گشته برون خاصگان معنى و عامان همه آوا شنوند كعبه را نام به ميدانگه خاص عرفات حجره خاص جهان داور دارا شنوند مشترى قرعه توفيق زند بر ره حاج بانگ آن قرعه بر اين رقعه غبرا شنوند عرشيان بانگ «ولله على الناس» زنند پاسخ از خلق «سمعنا واطعنا» شنوند از سراپاى درآيند، سرآپاى نياز تا تعال از ملكالعرش تعالى شنوند».

/ 22