مصاحبه با حضرت آيت اللّه ابراهيم امينى - امام خمینی آیه جمال و جلال نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام خمینی آیه جمال و جلال - نسخه متنی

سید عباس رضوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مصاحبه با حضرت آيت اللّه ابراهيم امينى

حوزه: به نظر حضرت عالى رمز موفقيت حضرت امام, چه بود؟

oامام خمينى, قدس سره الشريف, يك شخصيّت استثنايى و ممتاز بود ويژگيهايى داشت كه در كم تر كسى جمع مى شود. رمز موفقيت او را بايد در مجموعه آن صفات, جست و جو كرد. مانند: آرامش نفس, قاطعيت, شجاعت, اخلاص, استقامت, بى اعتنائى به جاه و مقام بى توجّهى به امور مادى و دينوى, تقوى, تسلط بر نفس, بينش سياسى, بينش اجتماعى, تدبير آينده نگرى, تيز هوشى, ذكاوت, ساده زيستى, آگاهى به زمان, هيبت و وقار, خوب سخن گفتن, خوب نوشتن, فقاهت و مرجعيت, قيافه زيبا و جالب.و لى به نظر من, مهمترين رمز موفقيت حضرت امام, در دو چيز بود كه منشأ و ريشه همه فضائل و كمالات او محسوب مى شوند.

1. ايمان قوى.

2. عقل و هوش عالى.

امّا ايمان: ايمان حضرت امام, از مرحله مفاهيم و تصوّرات دينى فراتر رفته بود و به مرتبه حضور و شهود و يقين رسيده بود و چنين ايمانى بود كه موجب توكل و آرامش, اخلاص, عمل به وظيفه, قاطعيّت, شجاعت, تسلّط بر نفس, بى اعتنائى به جاه و مقام و امور دنيوى, استقامت و پايدارى, هدفدارى و بى باكى حضرت امام مى شد. به نظر من, وقار و عظمت و هيبت ويژه حضرت امام نيز, در اثر همين ايمان كامل بود. حتّى تشخيص وظيفه را نيز معلول همين ايمان و تقوا مى دانم.

چون به مرحله يقين رسيده بود, وظيفه اش رابه خوبى تشخيص مى داد و با قاطعيّت هدف را تعقيب مى كرد و از هيچ نيرويى نمى هراسيد و به وعده هاى الهى اطمينان و آرامش داشت. سخنانش از ايمان و يقين بر مى خاست; لذا در دلها مى نشست و در اعماق نفوس, نفوذ مى كرد و به آنها آرامش و اميد مى داد.

امّا عقل و هوش عالى: از مهم ترين عوامل پيروزى امام, عقل و فراست و تيز هوشى فوق العاده او بود. دراثر همين تيز هوشى بود كه هدف را به خوبى تشخيص مى داد و راههاى وصل به هدف و موانع و مشكلات و راه حلها را كاملاً مى شناخت و قاطعانه هدف را تعقيب مى نمود.

كسانى كه با حضرت امام آشنا بودند و در تصميم گيريهاى او دقّت داشتند, به خوبى مى دانند كه بزرگ ترين رمز پيروزى او همين دو صفت; يعنى ايمان كامل و عقل و درايت كافى بود. براى اين موضوع, شواهد فراوانى را مى توان نام برد كه در اثر كمى فرصت از ذكر آنها خوددارى مى شود.

حوزه: حضرت امام, روى چه مسائلى حسّاسيّت بيش ترى نشان مى دادند.

o حضرت امام نسبت به سه موضوع, بسيار حسّاسيّت داشت:

1. حفظ و حراست از اصل نظام اسلامى و صيانت از كليّه نهادهايى كه در تشكل اصل نظام دخالت دارند. مانندك هيأت دولت, مجلس شوراى اسلامى, شوراى نگهبان, قوه قضائيه, مجلس خبرگان رهبرى, نيروهاى نظامى و انتظامى. چون حضرت امام به ضرورت بقاء اصل نظام اسلامى عنايت داشت. هر گاه كه يكى از نهادهاى ذى ربط را در معرض تضعيف و تهديد مى ديد, شديداً از آن دفاع مى كرد. به حفظ استقلال و عظمت نظام اسلامى كاملاً عنايت داشت و براى دفاع از آن, از هيچ عملى پروا نداشت و از ايثار نفوس و اموال مضايقه نمى كرد.

2. حضور مردم در صحنه.

3. وحدت اقشار مردم.

حضرت امام, كاملاً به اين دو موضوع عنايت داشت واين دو موضوع را از مهمترين عوامل پيروزى مى دانست و به همين جهت, همواره در تحكيم اين دو امر كوشش داشت و آنها را بزرگترين عامل بقاء و استحكام نظام مى دانست. هميشه در سخنرانيهايش به اين دو موضوع توصيه مى كرد و هر گاه كه يكى از آنها را در معرض خطر مى ديد, شديداً از آن دفاع مى نمود. براى اثبات اين موضوع, دهها شاهد مى توان ذكر كرد.

حوزه: چنانچه خاطره آموزنده اى از حضرت امام, رحمة اللّه عليه, به ياد داريد بيان كنيد.

oمن خاطرات فراوانى از حضرت امام دارم, چه در دوران قبل از شروع مبارزات, چه در زمان مبارزات و چه بعد از پيروزى انقلاب اسلامى كه همه آنها, آموزنده و مفيد مى باشد; لكن ذكر همه آنها در اين جا امكان پذير نيست و به همين جهت به يكى از آنها اشاره مى كنم يكى از ويژگيهاى اخلاقى حضرت امام اين بود كه همواره مراقب نفس خود بود و در كنترل نفس و جلوگيرى از اهواء و تمايلات حيوانى و تهيّه اخلاص, جديّت و كوشش داشت. در اين رابطه, شواهد زيادى به ياد دارم كه به يكى از آنها اشاره مى نمايم:

بعد از رحلت حضرت آيت اللّه بروجردى, براى رسيدن به مقام مرجعيّت حركتهاى مختلفى در سطح حوزه و در خارج آن, شروع شد كه كاملاً محسوس بود. تنها كسى كه دراين رابطه, حركتى از او ديده نمى شد, حضرت امام, قدس سرّه الشريف, بود.

نه تنها خودش در اين راه قدمى بر نمى داشت, بلكه به شاگردان و علاقمندانش نيز, اجازه چنين فعّاليتهائى را نمى داد. بنده و گروهى از شاگردانش, از اين رفتار, شديداً ناراحت بوديم. به صورتهاى مختلف كارهايى را پيشنهاد مى كرديم. ولى مورد قبول واقع نمى شد. از جمله آنها تأسيس جلسه استفتاء بود. خوانندگان مى دانند كه وجود يك جلسه استفتاء, از علائم مرجعيّت بوده و هست. همه كسانى كه در مظان مرجعيّت بودند, جلسه استفتاء داشتند. ولى حضرت امام, از تأسيس چنين جلسه اى شديداً امتناع مى نمودند.

بنده كه شديداً به ايشان علاقه داشتم, دلم مى خواست جلسه استفتائى براى ايشان تأسيس كنم, ولى مى دانستم كه مخالفت خواهند كرد. تصميم گرفتم موضوع را به صورت ديگرى مطرح سازم, شايد مورد قبول واقع شود.

يك روز, به طور خصوصى خدمتشان رسيدم و گفتم: شما مى دانيد كه در بين شاگردان آيت اللّه بروجردى, تعدادى افراد فاضل و ممتاز هستند كه حاضر نيستند بعد از ايشان, در درسهاى ديگر شركت كنند. در صورتى كه اگر مدّتى به بحث و تحقيقات فقهى اشتغال داشته باشند, آيندهّ درخشانى خواهند داشت و از اساطين حوزه خواهند شد.

آيا شما حاضر نيستيد به اينها كمك نماييد؟

فرمود: حاضرم, چه كنم؟

گفتم: آنان را دعوت مى كنيم كه هر هفته چند جلسه خدمت شما باشند.

شما هم مسائل فقهى دشوارى را كه در طول جلسات درس با آنها مواجه مى شويد, در حضور آقايان مطرح مى سازيد تا مورد بحث قرار بگيرد.

بدين وسيله هم آنها پرورش مى يابند و تكميل مى شوند و هم شما از نظر آنها استفاده مى نمائيد. امام كه در طول صحبت من, به زمين نگاه مى كرد, سر برداشت و گفت:

(آقاى امينى من از شما انتظار داشتم كه به من بگويى: پير شده اى و مرگ تو نزديك شده, به فكر آخرت خود باش و بقيه عمرت را به غفلت و بطالت صرف نكن; امّا تو در عوض به من پيشنهاد جلسه استفتاء مى دهى! آخر من كه مرجع تقليد نيستم كه جلسه استفتاء لازم داشته باشم!)

من از پيشنهاد خودم پشيمان شدم و عذر خواستم, و دهها نمونه ديگر از اين قبيل به ياد دارم كه مجال براى عرضه آنها نيست.

/ 49