مصاحبه با حضرت آيت الله سيد مصطفى خوانسارى - امام خمینی آیه جمال و جلال نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام خمینی آیه جمال و جلال - نسخه متنی

سید عباس رضوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مصاحبه با حضرت آيت الله سيد مصطفى خوانسارى

حضرت آيت اللّه حاج سيد مصطفى خوانسارى, به سال 1321 هجرى قمرى, در خوانسار متولّد شد مقدمات علوم حوزوى و دروس سطح و سطوح عاليه و نيز فلسفه و حكمت را از اساتيد آن ديار فرا گرفت.آن گاه به سال 1340, به قم مشرف شد و به بهره ورى از مباحث خارج اصول و فقه مرحوم آيت اللّه حائرى پرداخت.در همين جا از محضر آيت اللّه سيد ابوالحسن قزوينى, اسفار را و از محضر مرحوم آيت اللّه شاه آبادى,(مصباح اشنس) و(شرح فصوص) قيصرى را در فلسفه و عرفان استفاده كرد.از اساتيد بزرگ ديگرى كه وى به سود جستن از محفل درس آنان توفيق يافته است مى توان, از مرحوم ميرزا محمد خراسانى, معروف به(آقا زاده), حاج شيخ مرتضى آشتيانى, حاج شيخ محمد رضا مسجدشاهى, ميرزا محمد صادق احمد آبادى اصفهانى و نام برد. آقاى خوانسارى از متجاوز بيست تن از مشايخ اجازه, مانند:آيت اللّه حائرى, آيت اللّه حاج آقا ضياء عراقى, علاّمه شيخ آقا بزرگ تهرانى, علامّه سيّد عبدالحسين سيد شرف الدين, آيت اللّه بروجردى وؤ اجازه روايتى دارند.آيت اللّه خوانسارى در علوم مختلف, تأليفاتى دارند و به تكميل و تنقيح كتابهائى نيز همّت گماشته اند كه به توفيق خداوند در موقعيت مناسبى از آنها سخن خواهيم گفت.

حوزه: براى آشنايى هر چه بيش تر ما و خوانندگان محترم مجلّه, از دوران تحصيل وبُعد علمى حضرت امام, لطفاً مطالبى را بيان بفرماييد.

oحضرت امام, رضوان اللّه تعالى عليه, مقدمات را در شهر زادگاهش, خمين, فرا گرفته است و براى ادامهٌ تحصيل, در سال 1339 هجرى قمرى, به اراك تشريف برده اند.در اراك, در محضر مرحوم آيت اللّه حاج سيد محمّد تقى خوانسارى, مقدارى از سطح را خوانده اند. پس از مهاجرت حضرت آيت اللّه شيخ عبدالكريم حائرى به قم, ايشان هم با ساير آقايان فضلاء به قم منتقل شدند. در سال 1342 يا 1343 هجرى بود كه در درس مرحوم آيت اللّه حاج شيخ عبدالكريم حائرى, شركت مى كردند و جزء افاضل آن درس به شمار مى رفتند. در درس مرحوم آيت اللّه حاج ميرسيّد على يثربى كاشانى هم شركت مى كردند و همچنين چند ماهى كه آقايان اصفهانى, قم مشرف بودند, در درس مرحوم حاج ميرزا محمّد صادق احمد آبادى هم شركت مى كردند و مدتى هم در اصفهان, در درس ايشان و مرحوم ابوالمجد مسجدشاهى شركت مى كردند.حضرت امام, رضوان اللّه تعالى عليه, از مرحوم مسجدشاهى, اجازهٌ روايت داشتند و مشايخ مرحوم ابوالمجد مسجدشاهى, آيات عظام:آقاى شريعت اصفهانى و آقا سيد حسن صدر كاظمينى و آقاى حاجى نورى(ره), بودند.

حضرت امام, رضوان اللّه تعالى عليه, در همان زمان كه از محضر اين بزرگان بهره مى بردند, در مدرسهٌ دارالشفاء, شرح منظومه را تدريس مى كردند.بعد از مرحوم آيت اللّه حاج شيخ عبدالكريم, ايشان با مرحوم سيّد محمّد داماد و با جناب آقاى بهاءالدينى و مرحوم آقاى زنجانى, يك بحث جمعى داشتند.

زمانى كه مرحوم آقا شيخ محمّد رضا مسجدشاهى به قم تشريف آوردند, كه قريب هشت ماه اقامتشان طول كشيد, همگى در درس ايشان شركت مى كرديم. آقايان اصفهان هم كه قم مشرف شده بودند, در درس ايشان شركت مى كردند. امام, رضوان اللّه تعالى عليه, هم در اين درس شركت مى كردند.آقاى گلپايگانى و ساير بزرگان حوزه هم در درس شركت داشتند.

روزهاى تعطيلى هم, درس در منزل ايشان منعقد مى شد.مرحوم مسجدشاهى, درس را اختصاص داده بودند به نقد و رد فلسفهٌ داروين كه تاليف خود ايشان بود. در اين بحث هم, حضرت امام, رضوان اللّه تعالى عليه, شركت مى كردند. مرحوم رفيعى قزوينى,معقول تدريس مى كردند ودر اين درس هم حضرت امام,يكى از شركت كنندگان بودند.

مرحوم حاج ميرزا جواد ملكى, بحث خصوصى داشت كه امام جزء شركت كنندگان در آن بحث بودند.در اين درس, حدود ده ـ دوازده نفر شركت مى كردند و عصر جمعه ها هم, به مدرسه مى آمدند و درس اخلاق مى گفتند و بعضى از بازاريها هم شركت مى كردند.حضرت امام, رضوان اللّه تعالى عليه, بعد از رحلت مرحوم ملكى, اين درس اخلاق عصر روزهاى جمعه را به ترتيب شرح منازل السائرين خواجه عبداللّه انصارى, براى جمعى از اهل علم و جمعى از مقدسين بازار ادامه دادند.اين درس در مَدرس مدرسهٌ فيضيّه بود;امّا عمّال رضاخان ملعون خبيث, از اين درس جلوگيرى كردند لذا اين درس به مدرسهٌ مرحوم حاج ملاصادق منتقل شد.

مرحوم آقاى شاه آبادى, شرح مصباح الانس و شرح فصوص قيصرى را تدريس مى فرمودند, كه حضرت امام شركت مى كردند.

مرحوم آقا ميرزا على اكبر حكيم يزدى, از شاگردان آخوند ملااسماعيل واحد العين اصفهانى, وميرزا ابوالحسن جلوه بود.ايشان[مرحوم حكيم يزدى] هم به عرفان و هم به فلسفه مسلط بودند.يادم هست كه بر شرح فصوص قيصرى, حاشيهٌ مفصلى نوشته بودند و خط خيلى خوبى هم داشتند.حالا آن نسخه چه شد؟ نمى دانم.حضرت امام در درس ايشان[مرحوم حكيم يزدى] هم شركت مى كردند.البته مرحوم حكيم يزدى, بر اسفار و شوارق حاشيه داشتند.در درس مرحوم حكيم يزدى, آيت اللّه آقاى حاج سيد احمد خوانسارى و مرحوم آقا محمّد كبير و مرحوم اشراقى هم شركت مى كردند.بالاخره, در اين درس, پيرمردها هم شركت مى كردند; زيرا مرحوم حكيم, از قدما و به معقول و عرفان مسلط بودند.به طب هم مسلط بود و قبل از تأسيس حوزهٌ علميه قم, در قم طبابت مى كردند.

حوزه:حضرت عالى, با امام, رضوان اللّه تعالى عليه, ارتباط زيادى داشته ايد, لطفاً از بُعد عبادى ايشان براى ما و خوانندگان صحبت بفرماييد. oامّا بُعد عبادى ايشان:من با ايشان زياد ارتباط داشتم.اصلاً هرگاه از ايشان صحبت به ميان بيايد متأثر مى شوم.واقع مطلب اين است كه منقلب مى شوم.شايد باور نكنيد اگر بگويم:كم تر كسى را سراغ دارم كه مانند ايشان, اهل عبادت و تهجد باشد.

در اين جا صحنه اى از عبادت ايشان را كه مشهود خودم بوده است نقل مى كنم:(البته آقاى بهاء الدينى هم در مدرسه بودند و شايد به ياد داشته باشند.) يك سالى در قم خيلى برف آمده بود, قريب پنج ـ شش ذرع, كه سيل آمد و نصف قم را برداشت.در همان موقع و در همان وضعيت, ايشان در نصف شب, از دارالشفاء مى آمد مدرسه فيضيه و به هر زحمتى بود يخ حوض را مى شكست و وضو مى گرفت و مى رفت زير مَد0رس مدرسه در تاريكى و مشغول تهجدش مى شد. حالا چه حالى داشت؟نمى توانم بازگو كنم.با حالت خوشى مشغول تهجدش مى شد, تا اوّل اذان و اوّل اذان مىآمد مسجد بالاسر و پشت سر آقاى حاج ميرزا جواد ملكى به نماز مى ايستاد و بعد بر مى گشت و مشغول مباحثاتش مى شد.

مى توانم بگويم كه ايشان در بين همنوعانشان در امر عبادت و تهجد, اگر بى نظير نبود, يقيناً, كم نظير بود.

مسألهٌ ديگرى كه مناسب است اين جا مطرح كنم, مسألهٌ غيبت است; همان چيزى كه اكنون ما دچارش هستيم. ايشان هيچ گاه غيبت نمى كرد .سيره اش اين بود كه: اگر حس مى كرد كسى مى خواهد اسم شخصى را ببرد, يا پا مى شد مى رفت و يا جلوگيرى مى كرد.

حوزه:لطفاً از خدمات علمى حضرت امام, به اسلام و حوزه هاى علميه, قبل از انقلاب اسلامى, مطالبى را بيان بفرماييد.

oخدمات علمى ايشان به حوزه هاى علميه و اسلام زياد است.فردى به نام على اكبر حكمى زاده كتابى عليه اسلام و معتقدات مسلمانان, به نام(اسرار هزار ساله) نوشت.تنها كسى كه عليه اين طرهات باطله, كتابى نوشت و در اين امر جدّيت كرد, حضرت ايشان بودند.

از كارهاى مهمى كه ايشان, پس از فوت مرحوم آيت اللّه حاج شيخ عبدالكريم حائرى, انجام داد, تصحيح و چاپ و انتشار(عبقات) بود.ابتدا, جلدى را كه مربوط به غدير است, چاپ و منتشر كردند. ايشان التفات كردند و نسخه اى از آن كتاب را توسط مرحوم مطهرى, براى من فرستادند.در نجف و بورساى تركيه, تحريرالوسيله را نوشت.شيعه رساله اى به اين خوبى و جامعى نداشت.اين رساله, كه دورهٌ كامل فقه است, بهترين يادگار است از حضرت ايشان, براى عالم تشيّع.

من خودم,با اين كه حافظه ام بد نيست; امّا وقتى كه مردم مسأله اى از من مى پرسيدند, به تحرير مراجعه مى كردم.

حوزه:نظر حضرت عالى, دربارهٌ بقاء بر تقليد از ايشان چيست؟ آيا مقلدين آن مرحوم, بر تقليد از ايشان باقى بمانند و يا به ديگرى مراجعه كنند؟

o فقه ايشان, فقه قوّى بود.من عرض مى كنم كه:مقلدين حضرت امام, به تقليد از ايشان باقى بمانند.تاكنون هر كس از من مسأله پرسيده است همين جواب را گفته ام.

من رفتنى هستم و لحظات آخر زندگى را مى گذرانم و وقتى كه من مى گويم بر تقليد از ايشان باقى بمانند, كافى است و لازم نيست به غير رجوع كنند.

آن شخصيت بزرگ داراى ابعاد گوناگونى بود. فضائل علمى و عملى داشت كه منحصر درخودش بود و با خودش هم برد و به هيچ كس نداد.تهجدات, گريه ها و حالت فوق العاده اى كه داشت منحصر به فرد بود. ايشان, استعداد ذاتى منحصر به خودش داشت.

يك وقتى, يكى از آقايان, از من پرسيد:اساتيد خواجه نصيرالدين طوسى و شيخ مفيد كى بوده است؟ من گفتم اين فوق العادگى كه در اين دو بزرگوار مى بينى, ناشى از استاد نمى شود, بلكه خودشان ذاتاً فوق العاده بوده اند.امام هم, همين طور بود.مرحوم امام, يك صفحه را كه از استاد مى شنيد, صد صفحه را خودش مى فهميد.

ايشان ذاتاً داراى استعداد فوق العاده اى بودند. روى همين جهت است كه مى گويم به تقليد از ايشان, مقلدين باقى بمانند.

مرحوم آيت اللّه حاج شيخ عبدالكريم حائرى, به مقلدين استادش, آقا سيّد محمّد كاظم, صاحب عروة الوثقى, مى فرمودند:به من رجوع نكنيد, به تقليد از ايشان باقى بمانيد. من هم مى گويم:مقلدين حضرت امام, به تقليد از ايشان باقى بمانند.

حوزه:جناب عالى كه در حوزه, از نزديك شاهد حركات و كارهاى حضرت امام, رضوان اللّه تعالى عليه,بوده ايد, از چه زمانى حضرت امام, عملاً با دستگاه ستم شاهى به مقابله برخاست.

oدرگيرى ايشان, با نظام و شاه, عملاً بعد از مرحوم آيت اللّه بروجردى شروع شد; زيرا محمد رضاى خبيث, بعد از مرگ مرحوم بروجردى, جرى شد و كارهاى خلاف را بيش تر كرد.

حوزه:گويا حضرت امام,رضوان اللّه تعالى عليه, در آوردن و ترويج مرحوم آيت اللّه بروجردى, نقش داشته اند.

oبله, حضرت امام, رضوان اللّه تعالى عليه, نقش اصلى را در آوردن آيت اللّه بروجردى, به قم داشتند.مرحوم آيت اللّّه بروجردى هم به حضرت امام, علاقه داشتند و در كارهاى سياسى, بدون نظر حضرت امام, كار نمى كردند. حوزه: از اين بيش تر مزاحم نمى شويم و وقت شريف حضرت عالى را نمى گيريم و آخرين سوال را مطرح مى كنيم و از محضرتان مرخص مى شويم; لطفاً جايگاه علمى سياسى ايشان را بيان بفرماييد.

oسرمايه اى كه روحانيت داشت از دستش رفت.سرمايه اى كه هشتاد و نود سال خداوند براى روحانيت فراهم كرده بود.ايشان, علاوه بر قوّت در فقه, در ديگر علوم اسلامى متبحّر و متخصص بودند: در فلسفه, حكمت و عرفان.ايشان در عرفان رساله هائى نوشته بودند و من ديده بودم.

آقا, ايشان مجمع الفضائل بودند.ذخيره الهى بودند براى اسلام و مسلمانان. افسوس كه از دست رفت.ايشان, نعمت بى بديلى بودند.من گاهى تعبير كرده ام كه كفران نعمت شد و خداوند ايشان را از ما گرفت.آن بزرگوار, تشيّع را زنده كرد, اسلام را زنده كرد.

يكى از آرزوهاى آقاى بروجردى اين بود كه چند كتاب فقهى از كتابهاى قدما, از جمله:كافى ابى الصلاح, الجامع للشرايع, كشف الرموز آبى و المهذب ابن برّاج نشر شود.اين انقلاب كه با رهبرى حضرت امام, رضوان اللّه تعالى عليه, به وجود آمد اين آرزو برآورده شد و آثار بسيارى از شيعه نشر يافت.

/ 49