مصاحبه با آيت اللّه محمّد يزدى - امام خمینی آیه جمال و جلال نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام خمینی آیه جمال و جلال - نسخه متنی

سید عباس رضوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مصاحبه با آيت اللّه محمّد يزدى

حوزه:به نظر حضرت عالى, رمز موفقيّت حضرت امام, چه بود؟

o موفقيت حضرت امام, رضوان اللّه تعالى عليه, در مبارزه و پيروزى و بنيانگذارى جمهورى اسلامى و رهبرى جنگ تحميلى و ؤ در عوامل گوناگونى بوده است. امّا يك رمز اصلى كه در تمام مراحل مى توان آن را عامل اصلى موفقيّت دانست: اخلاص درعمل, كار براى خدا و حمايت از دين خدا و بندگان خدا بود. طبعاً, خداوند هم همه جا ايشان را از الطاف جليّه و خفيّه بهره مند نموده و توفيق عنايت فرمود.

تكيه بر مردم, رعايت اصول شرع انور, توجه به همهٌ اقشار جامعه, شناخت شرائط زمان در سطح جهان, اطلاع از دگرگونيهاى جهانى, به طور مستمر, به كار گرفتن همهٌ نيروهاى مفيد و صالح, سعهٌ صدر و بلند نظرى و ؤ هم از رموز موفقيت حضرت امام, رضوان اللّه تعالى عليه, بود.

حوزه: به نظر حضرت عالى, حضرت امام, روى چه مسائلى حساسيّت بيش ترى نشان مى دادند.

o حضرت امام, رضوان اللّه عليه, روى حفظ وحدت و همكارى همه نيروها, پيش گيرى از هر نوع تفرقه و تشتّت, رسيدگى به محرومان و مستضعفان, كار دقيق و مداوم مسوولان, ساده زيستى و دورى از تشريفات دولتمردان, بخصوص روحانيان, بيش تر حساسيّت داشتند و مكرر تذكر مى دادند.

حوزه: اگرخاطره اى آموزنده براى طلاب, از حضرت امام به ياد داريد, يا شنيده ايد بيان كنيد.

o از حضرت ايشان خاطرات فراوانى دارم كه به مناسبت حوزه و طلاب يكى ـ دوتا از آنها را نقل مى كنم:

قبل از پيروزى انقلاب, قرار شد امام از يكى از دوستانشان, كه از سفر عتبات آمده بود, ديدن كند. بنده و يكى از آقايان در خدمت ايشان بوديم. در كوچه هاى محل, در اثر باران و گل فراوان, رفت وآمد مشكل بود. از درشكه پياده شديم. فرزندان روحانى بزرگوار راهنمايى كردند. از در مسجدى وارد شديم و از در ديگر آن, كه راه را نزديك مى كرد, خارج شديم. ديدار انجام شد. پس از مراجعت, وقتى خواستيم براى تسهيل در راه, از همان در فرعى برگرديم, فرمودند:

(مسجد را نبايد طريق قرار داد).

از اين روى, از همان كو چه اى كه نسبتاً سعب العبور بود, به راه ادامه دادند. منظورم از نقل اين داستان اين بود كه: امام, از ارتكاب مكروه هم اجتناب مى كردند. امام, بدون جهت امام نمى شود, مراقبت نفس لازم است. 2. بعد از پيروزى انقلاب, و اوج قدرت امام و گذشت چندين سال از رهبرى و تثبيت حكومت, يك روستايى با واسطه, از من خواسته بود كه: از امام بخواهم: يكى از لباسهايى را كه در آن نماز خوانده اند. به او بدهند. طبيعى بود كه طرح مسأله براى من, كمى, سنگين بود. تا در فرصتى. پس از انجام كارهاى مربوط در آن شرفيابى. مطلب را عرض كردم. امام احساس كردند با سنگينى مطرح مى كنم با تبسّم شيرينى فرمودند: (اين كه مطلبى نيست).

همان وقت, به كسى دستور دادند: برويد آن عبا را بياوريد. با اظهار محبّت به آن روستايى ناشناخته, مأمور رساندن امانت شدم. وقتى از محضرشان خارج شدم, بيش تر آقايان, بخصوص محافظين طمع كردند! وقتى جريان را گفتيم, همگان با تعجب اظهار خرسندى كردند. نتيجه اين كه: امام در اوج قدرت, به ساده ترين افراد و خواسته آنان, توجه عميق و خاصى مى فرمودند و بندگان خدا را دوست مى داشتند. قدرت نبايد موجب غرور شود. از اين كه فرصت نوشتن چيزى مناسب مجله را نداشتم معذرت مى خواهم.

/ 49