حقوق زنان نگاهى دوباره - امام خمینی آیه جمال و جلال نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام خمینی آیه جمال و جلال - نسخه متنی

سید عباس رضوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حقوق زنان نگاهى دوباره

مقدمه

بـراى تـبـيـيـن و ارايـه يك تعريف روشن و جامع از ((حقوق زنان)) در سطح جهان تـاكـنـون مـطـالعات و بررسيهاى مختلف و گوناگونى با رويكردهاى متفاوت و بعضاش مـتـنـاقض صورت پذيرفته است. در كشورهاى مسلمان نيز چنين مطالعات و بررسيهايى, آن هـم با ديدگاههاى گوناگون انجام شده است و شايد بتوان گفت كه در اين كشورها نـوعـى بحران فرهنگى و فكرى در زمينه هاى گوناگون سياسى, اجتماعى و فرهنگى و از جمله در خصوص موضوع مورد بحث, جريان داشته و دارد. در ميان كشورهاى مسلمان, در كـشـور مـا در صـد سال اخير شوئون و حقوق زنان موضوع بحث, بررسى, مطالعه و حتى مـنـاقـشات مختلفى بوده است. بررسى و نقد موقعيت اجتماعى, مدنى و حقوقى زنان و خـواسـتـهاى ترقى خواهانه در زمينه هاى اجتماعى, مذهبى, علمى و ... حاصل پرسشهاى جـديـد, نـگـرش و مـعرفت تازه به مسايل فردى و اجتماعى و در نهايت نتيجه نوعى بـيـدارى فـطرت انسانى, الهى افراد در جهت شكوفا ساختن استعدادهاى نهفته بشرى است.

بـا مـطـالعه تاريخ, ناديده انگاشتن حقوق انسانى و اجتماعى زنان, و ظلم و ستم نـسـبـت بـه آنـهـا را در طى قرون مختلف و همچنين در مقاطعى از زمان پيشرفتهاى مـثـبـتى در جهت رفع تبعيض و ظلم و ستم از آنان را ملاحظه خواهيم نمود. اما بحث در خـصوص حقوق زنان در دوران اخير از نهضت حقوق زنان در غرب در قرن بيستم آغاز و وارد مـرحـلـه اى جديد, بحث انگيز و مجادلهآميزى حتى در داخل خود كشورهاى غربى شد.

((جنبشهايى كه توسط دو جنگ جهانى متلاشى شد و سپس در حدود 1970 تولدى ديگر يـافـت.))(1) ايـن جـنـبـشها به جنبشهاى فمينيستى(2) معروف هستند. ((فمينيستها يـكـپـارچـه نيستند. آنان نظريه هاى متعددى پديد آورده اند كه در پى آن اند تا از عـلـل فـرو دسـتى زنان پرده بردارند و براى رهايى زنان سياستهايى بيابند.))(3)

انـواع نـگـرشـهـاى فـمـيـنـيـسـتـى ستمديدگى زنان را مساله اصلى دانسته اما تـبـيينهاىشان در مورد علت ستمديدگى زنان و نيز راهبردهاى پيشنهادىشان براى از بين بردن آن متفاوت است.(4) و صاحب نظران بسيارى معتقدند جنبش حقوق زنان على رغم توفيقات و خدمات بسيارش در خصوص طرح مسايل زنان و احقاق حقوق آنها به صورت عـمـلـى, گرفتار تفريط و اشتباهات خطرناكى نيز شده است: در دوران اخير نظريه اى كـه, فـرودسـتى زنان و نابرابريها و تفاوتهايى كه موجب عقب ماندگى زنان و تبديل شـدن آنـهـا بـه جنس دوم مى شود را ناشى از تفاوتهاى طبيعى و زيستى ميان دو جنس مـى دانـد و هـر گـونـه تـغـيـيـر در اين خصوص را نوعى هجوم به نظم طبيعى اشيا مـى پـنـدارد, مـورد انـتـقـاد شـديد قرار گرفت و در مقابل نظريه اى نضج گرفت كه نـابـرابـريها و تفاوتهاى ياد شده را نه نتيجه تفاوتهاى طبيعى و زيستى و حاصل يـك نـظـم طبيعى مبتنى بر اين گونه تفاوتها و يا ناشى از اراده خداوند مى داند بـلـكـه تاكيد مى كند كه اين نابرابريها و تفاوتها نتيجه تاثير محيط و رفتار اجـتـماعى نادرست و ناعادلانه با زنان, مجموعه اى از پيشداوريها, سنتها و قوانين نـادرسـت و ناعادلانه در باره زنان, حقوق و نقشهاى آنان و ... مى باشد. اجتماعى شـدن بـر اسـاس ايـن پـيشداوريها و سنتها و محروم بودن زنان از آموزش, امكانات اجـتـمـاعى, فرهنگى و اقتصادى و فرصتهاى برابر و گرفتارى آنها در چنگال سنتهاى جـاهـلانه در طى قرون متمادى, از زنان موجوداتى ساخت كه در موارد بسيارى خودشان نـيـز دچـار ايـن پندار شدند كه آرى, جنس دوم اند. و اين گونه بود كه جامعه هيچ گـونـه دَيـنـى نـسـبت به آنها احساس نمى كرد. با مورد سوئال و انتقاد جدى قرار گـرفـتن اين پيشداوريها و افكار و اعمالى كه زنان را فرودست و ستمديده مى سازد, اين نظر مطرح شد كه زنان به عنوان موجوداتى انسانى حق شكوفايى تمامى استعدادها و ابـعـاد شخصيتى خود (فكرى, اخلاقى, عاطفى, سياسى, اجتماعى ...) را بايد داشته باشند.

هـمـان طـور كه بيان كرديم در كشور ما در صد سال اخير شوئون و حقوق زنان موضوع بـحـث, بررسى, مطالعه و حتى مناقشات مختلفى بوده است. در عصر رژيم پهلوى, حقوق زنـان در شـكـلـهـاى خشونتآميز و بى توجه به هويت فرهنگى و دينى جامعه و حتى با شيوه دين ستيزانه مطرح شد.

گرچه حقوق زنان مسلمان و ايرانى در آن دوران در عرصه هاى گوناگون آموزش, فرهنگ, سـيـاسـت و اجتماع و ... و در حوزه حقوق خانوادگى مى بايست مورد توجه جدى قرار گـرفـتـه و براى مشكلات, محروميتها و مسايل گوناگون آن چاره انديشى مى شد ولى اين شـيـوه دين ستيزانه و بى توجه به هويت فرهنگى و مذهبى جامعه, در طرح حقوق زنان, خـود سـبـب شـد كـه علماى مذهبى, بحق آن را مقابله با اسلام و احكام آن و نقشه بـيـگـانگان دانسته و به مقابله با آن برخيزند. اما در جريان انقلاب اسلامى و پس از آن, نـگـاه و رويـكرد به زنان, مسايل و حقوقشان چرخشى اساسى كرد. شايان ذكر اسـت كـه حـضور انبوه زنان مسلمان, تحصيلكرده, شاغل, خانه دار و ... در انقلاب و مـسـايـل سـيـاسـى, اجتماعى آن نقشى تعيين كننده, لااقل در مطرح شدن اين نگاه و رويـكرد داشت. و كار به جايى رسيد كه انقلاب اسلامى ايران در سطح جهانى داعيه دار تـعـريـف نـويـنى از شخصيت زن, حقوق و نقش وى در جامعه بر اساس نيازهاى زمان و لـزوم اصـلاح و پيشرفت در حيات بشرى مى باشد. چنين وضعيتى بررسى كارشناسانه حقوق زنـان و مـسـايـل آنـها را از طرف فقها, پژوهشگران و مفسران و انديشمندان امور ديـنـى, اجـتـمـاعـى و حـقوقى به طور جدى مى طلبد. در واقع ((هيچ گاه مجتهدان و صـاحـبـان راى فـقـهـى به شكل امروزى مجبور نشده بودند براى پرسشهاى يك جامعه پـيـچيده پاسخهاى متناسب با زمان و مكان پيدا كنند و در نتيجه موفق به محك زدن بـازتـابـهاى عملى نظريات خويش نبوده اند.))(5) آيت الله هاشمى رفسنجانى در نخستين گـردهـمـايـى از سـلـسـله ((همايشهاى ادوارى مرورى بر حقوق زنان در قانون مدنى ايـران)) مـى گـويد: ((قرآن مى فرمايد كه تفاوتى بين زن و مرد وجود ندارد و حقوق زن بـايد عادلانه داده شود.)) ايشان مى افزايند: ((سعى كنيد فكر و ذهن خودتان را از پـيـش داوريـهـايـى كـه بـرخى عواطف و يا تقليدها به وجود مىآورد خالى كنيد.

مـساله مهم اين است كه اين همايش و مطالعات بعدى, كاملاش بر اساس اصول علمى و تـحـقـيـقـى و بـا توجه به واقعيتها و مقتضيات برگزار شود.))(6) بررسى و نقد مـوقـعـيـت اجـتـمـاعى, مدنى و حقوقى زنان و خواستهاى ترقى خواهانه در زمينه هاى اجتماعى, مذهبى, علمى و ...

حـاصـل پـرسـشهاى جديد, نگرش و معرفت تازه به مسايل فردى و اجتماعى و در نهايت نـتـيـجه نوعى بيدارى فطرت انسانى, الهى افراد در جهت شكوفا ساختن استعدادهاى نهفته بشرى است.

ايـشـان با توجه به ضرورت اجتهاد در خصوص موضوع مورد بحث مى گويند: ((خوشبختانه اجـتـهـاد اسـلام, پويا, تحول پذير و همراه با منطق است ... همه كارشناسان اسلام قـبـول دارنـد كـه احـكـام اسـلام با منطق سازگار است و ما اين را يك محور براى اجـتـهـاد مى دانيم.))(7) اما چرخش اساسى در رويكرد به زنان, مسايل و حقوق آنها در جـريـان انقلاب اسلامى و پس از آن با طرح نظرات و ديدگاه امام خمينى به عنوان مجتهدى كه رهبرى انقلاب را در دست داشت آغاز, و به دليل اعتبار فقهى, اجتهادى و اجتماعى ايشان نافذ واقع شد.

در بيست و چهارم آبانماه سال 1357 خبرنگار روزنامه آلمانى دنياى سوم از ايشان مـى پرسد: تشيع در نظر كشورهاى غربى به عنوان عنصرى محافظه كار در پيشرفت قلمداد شـده است; همچنين ما خواستهاى شيعيان را مبنى بر كناره گيرى زنان از صحنه زندگى اجـتـمـاعـى و نـيـز بازگشت به قوانين شيعى كه مى خواهد سنت مذهبى مبناى قوانين حـكـومتى قرار گيرد, همان طورى كه در قانون اساسى كه به طور غيرقانونى به صورت از بـيـن رفـته درآمده نيز ذكر شده است شنيده ايم. ما همچنين شنيده ايم كه تشيع, سـبك زندگى غرب را براى اينكه با سنتهاى مذهبى توافق ندارد رد مى كند؟ آيا ممكن اسـت شـما نظر خود را در باره اين مساله بر اساس مذهب تشيع بيان كنيد؟ ايشان در جـواب مـى فـرمايندe : ((تشيع كه مكتبى است انقلابى و ادامه اسلام راستين پيامبر اسـت هـمـچون خود شيعيان هميشه مورد حمله ناجوانمردانه مستبدين و استعمارگران بوده است.

تـشـيـع نـه تـنها زنان را از صحنه زندگى اجتماعى طرد نمى كند, بلكه آنان را در جامعه در جايگاه رفيع انسانى خود قرار مى دهد.

مـا پـيشرفتهاى دنياى غرب را مى پذيريم ولى فساد غرب را كه خود آنان از آن ناله مـى كـنـند نه)).(8) در سخنان يادشده, مشاهده مى كنيم ايشان, اين ديدگاه كه تشيع بـه عـنوان عنصرى محافظه كار در قبال پيشرفت از جمله حقوق اجتماعى زنان لجوجانه مقاومت مى كند را قاطعانه رد كرده و مورد انتقاد جدى قرار مى دهد و تنها فساد در غرب را مورد نكوهش و ناپذيرفتنى مى داند.

ايـشان در فرازى از وصيت نامه خويش محروميتهاى زنان را ناشى از توطئه دشمنان و نـاآشـنايى دوستان از احكام اسلام و قرآن و نيز ناشى از خرافاتى كه دشمنان براى مـنـافـع خـود به دست نادانان و بعضى آخوندهاى بى اطلاع از مصالح مسلمين به وجود آورده بـودنـد مـى دانـند.(9) با توجه به مقدمات يادشده, بررسى كارشناسانه حقوق زنـان و مـسـايـل آنـهـا از طرف فقها, پژوهشگران و انديشمندان دينى, اجتماعى و حقوقى و شناخت اجتهادى حقوق زنان و فراهم آوردن زمينه هاى عملى تحقق حقوق زنان ضرورى و اجتناب ناپذير است. نظراتى كه امام خمينى در جريان انقلاب اسلامى و پس از آن در خصوص مـوضـوع مـورد بحث ارايه كرده اند, اقدام عملى و آغاز تحقق اين ضـرورت مـحـسـوب مى شود. و از آنجا كه اعلام سال امام خمينى به ادامه راه ايشان نـظـر دارد پرداختن به چنين ضرورتهايى اقدامى براى پيمودن اين راه محسوب خواهد شد.

در اينجا نگاهى به نظرات ايشان در باره مسايل و حقوق زنان مى اندازيم. اما قبل از ورود بـه اين مطلب, ذكر اين نكته لازم است كه حقوق زنان در دو حوزه عمومى و خـصـوصى قابل طرح و بررسى است. گرچه اين دو حوزه از يكديگر جدا نيستند و داراى تـاثـير و تاثر متقابل اند. به طورى كه ملاحظه خواهيم كرد, به دليل شرايط زمان انـقـلاب و سـالـهـاى اوليه پس از آن و اينكه كانون پرسشها و توجهات بيشتر حول مـحـور حـقـوق اجتماعى و زندگى عمومى آنها بوده است, اكثر سخنان امام خمينى در حوزه عمومى حقوق زنان است.

حقوق انسانى زن حقوق انسان مترتب بر واقعيتهاى وجودى او است. واقعيت خوردن, خوابيدن, حق خوردن و خوابيدن را در بر دارد. و واقعيت انديشيدن, حق انديشيدن را.

زنـان بـايـد تـمامى حقوق انسانى مترتب بر واقعيتهاى وجودى خود را دارا باشند.

ايـنـكـه مـردان از حـقوق انسانى خود بهره مند باشند اما زنان از حقوق مترتب بر واقـعـيـتهاى وجودى انسانى اشان و استعدادهاى نهفته وجوديشان بهره مند نباشند يا بـه طـور نـاقـص و دسـت و پا شكسته بهره اى داشته باشند, اين عين تبعيض و مخالف اصـول انـسـانـى و سنتهاى الهى است. محروميت زنان از آزادى, در زندگى عمومى يا خـصـوصـى, در واقع نوعى خشونت عليه آنان است. و نه تنها از موانع رشد و پيشرفت زنان است بلكه سبب رشدنيافتگى جامعه نيز مى شود.

امـام خـمـيـنى در باره ابعاد وجودى زن مى گويند: ((براى زن ابعاد مختلفه است, چـنـانچه براى مرد و براى انسان, اين ورق صورى طبيعى نازل ترين مرتبه انسان است و نـازلـتـرين مرتبه زن است و نازلترين مرتبه مرد است. لكن از همين مرتبه نازل حـركـت به سوى كمال است. انسان موجود متحرك است, از مرتبه طبيعت تا مرتبه غيب, تا فنا بر الوهيت.))(10) و در زمينه تساوى زنان با مردان مى گويند: ((اسلام نظر خـاص بـر شـمـا بـانوان دارد. اسلام در وقتى كه ظهور كرد در جزيرةالعرب, بانوان حـيثيت خودشان را پيش مردان از دست داده بودند; اسلام آنها را سربلند و سرافراز كـرد, اسلام آنها را با مردان مساوى كرد.))(11) همچنين ايشان در باره تساوى زن و مـرد و حق دخالت در سرنوشت براى زنان مطالب ديگرى دارند كه به برخى موارد آن اشـاره مـى كـنـيـم: ((مـا مـى خواهيم زن به مقام والاى انسانيت برسد. زن بايد در سـرنـوشـت خـودش دخـالـت داشـته باشد.))(12) در مصاحبه با روزنامه هلندى دىولت گـرانـت, در پـاسخ به اين سوئال كه مشخصاش حقوق زنان در جمهورى اسلامى چه خواهد بـود؟ مـى فـرمايند: ((از حقوق انسانى, تفاوتى بين زن و مرد نيست زيرا كه هر دو انـسـانـنـد و زن حـق دخالت در سرنوشت خويش را همچون مرد دارد. بله در بعضى از مـوارد تـفـاوتـهـايـى بين زن و مرد وجود دارد كه به حيثيت انسانى آنها ارتباط نـدارد.))(13) مصاديق اين تفاوتها كه به حيثيت و حقوق انسانى زن و مرد ارتباطى نـدارد بايد توسط فقها و پژوهشگران دينى به طور دقيق مشخص شود تا از كمين كردن افـكـار و انـديشه هاى ناصواب در خصوص حقوق انسانى زنان در سايه روشن نبودن اين مصاديق, ممانعت به عمل آيد.

((اسلام زن را مثل مرد در همه شوئون, در همه شوئون, همان طورى كه مرد در همه شـوئون دخـالـت دارد, زن هم دخالت دارد, همان طورى كه مرد بايد از فساد اجتناب كـنـد, زن هـم بـايـد از فساد اجتناب كند ... زنها اختيار دارند, همان طورى كه مـردهـا اخـتيار دارند.))(14) جنبش حقوق زنان على رغم توفيقات و خدمات بسيارش در خـصـوص طـرح مـسـايـل زنان و احقاق حقوق آنها به صورت عملى, گرفتار تفريط و اشتباهات خطرناكى نيز شده است.

در مـصـاحبه با نشريه فرانسوى زبان لوموند مطرح مى شود كه شما را مخالف با تمدن قـلمداد مى كنند و شما نيز همين اتهام را به شاه برمى گردانيد و اين مطلب لزوماش قـانـع كـنـنده نيست, لطفاش ممكن است موقع و موضع خود را راجع به سه موضوع اصلى ايـران بـفـرمـايـيد, اصلاحات ارضى, صنعتى كردن مملكت و زنان, ايشان مى فرمايند:

((در خـصـوص زنـان, اسـلام هـيـچ گاه مخالف آزادى آنها نبوده است. بعكس اسلام با مـفـهـوم زن شى شده و به عنوان شى مخالفت كرده است و شرافت و حيثيت وى را به وى بـاز داده اسـت. زن مـسـاوى مـرد اسـت, زن مـانند مرد آزاد است كه سرنوشت و فـعـاليتهاى خود را انتخاب كند, اما رژيم شاه است كه با غرق كردن آنها در امور خـلاف اخـلاق مـى كوشد تا مانع آن شود كه زنان آزاد باشند و اسلام شديداش معترض به ايـن امـر اسـت ... مـا مـى خواهيم كه زنان را از فسادى كه آنها را تهديد مى كند آزاد سـازيم.))(15) بنابراين, از آنجا كه اسلام زن را مساوى مرد قرار داده است, و در قـانـون اسـاسـى نـيز ((تامين حقوق همه جانبه افراد از زن و مرد و ايجاد امـنيت قضايى عادلانه براى همه و تساوى عموم در برابر قانون))(16) ذكر شده است, مـى بـايـست اول: از تجاوز به حقوق انسانى زنان پيشگيرى شود. و متخلفين ارشاد و در صـورت غـيـر مـفـيـد بـودن, مـجـازات شـونـد. دوم: محاكم قضايى و دستگاههاى قـانـونگذارى نسبت به اذيت و آزارها و يا قتلهايى كه در مورد زنان و كودكان در مـحيط خانه و يا احياناش خارج از خانه صورت مى گيرد, برخورد مناسب و قاطع داشته بـاشند. سوم: با حمايت از مساوات و عدم تبعيض از طرق فرهنگى و قانونى و با بالا بـردن سـطـح آمـوزش و آگاهى زنان و فراهم نمودن زمينه دستيابى به حقوق انسانى براى آنها, موقعيتشان را ارتقا بخشند.

انجام امور يادشده در مناطق مختلف كشور, مانند تهران و يا كهكيلويه و بويراحمد ـ چـهـارمحال و بختيارى, كرمانشاه, ايلام, هرمزگان و بوشهر به سبب بافت فرهنگى, اجـتـماعى و اقتصادى متفاوتشان نياز به برنامه ريزيهاى همه جانبه و واقع گرايانه بر اساس شرايط آن مناطق دارد.

زنان و آموزش آمـوزش و پـرورش از حـقوق اساسى انسان است و عامل تعيين كننده تساوى زن و مرد و تـوسـعـه جـامعه است. سواد و سطح آن در زنان نه تنها موجب رشد و تواناسازى خود آنـهـاسـت بلكه كليد مهم سلامت و بهداشت, تعليم و تربيت در خانواده و رشد اعضاى خـانواده و حتى جامعه است. ((تحصيل كه در مورد مردان عامل مهمى براى تحرك شغلى اسـت در مورد زنان براى تحرك صعودى, متغير سرنوشت سازى به نظر مى رسد.))(17) اين پـنـدار غـلط كه زنان به دليل ازدواج و مادرى, به آموزش و يا موفقيت علمى نياز نـدارنـد, در طـول تـاريـخ, عـامل مهمى براى محروميت و فقر آموزشى و علمى زنان مى باشد. و زنان را از آموزشهاى لازم و فرصتهاى برابر محروم ساخته است.

امـام خـمـيـنى در خصوص آموزش, تعليم و تعلم, علمآموزى و فرصتهاى برابر آموزشى رهـنـمـودهـايـى دارند كه به برخى از آنها اشاره مى كنيم: ((در علم و تقوا كوشش كـنـيد كه علم به هيچ كس انحصار ندارد, علم مال همه است.))(18) ((بانوان ايران در هـمه جا فعاليت كردند, چه فعاليتهاى فرهنگى و چه فعاليتهاى اقتصادى; كه قشر كثيرى در كشاورزى دخالت دارند, و قشر كثيرى از آنها در صنعت دخالت دارند و قشر كـثيرى در فرهنگ و ادب و علم و هنر.))(19) ((حالا طورى شده است كه خانمها همدوش بـا سـايـر بـرادران در تـحصيل علم و عرفان و فلسفه و تمام شعب علم و ان شاالله صنعت فعاليت مى كنند.))(20) آيت الله هاشمى رفسنجانى:.

خـوشـبـخـتـانـه اجـتـهـاد اسلام, پويا, تحول پذير و همراه با منطق است ... همه كـارشـناسان اسلام قبول دارند كه احكام اسلام با منطق سازگار است و ما اين را يك محور براى اجتهاد مى دانيم.

ذكـر شـعـب گـونـاگـون علم و بيان اينكه ان شاالله زنان همدوش با مردان در صنعت فـعـالـيت كنند, به رسميت شناختن امكانات و فرصتهاى برابر آموزشى در تمام علوم براى زنان از ديدگاه فقهى است.

((لازم اسـت تـمام بى سوادان براى يادگيرى و تمام خواهران و برادران باسواد براى يـاد دادن بـپـا خـيـزنـد.))(21) ((از آنجا كه علوم مطلقاش, خصوصاش علوم اسلامى اخـتـصـاص بـه قـشـرى دون قـشرى ندارد و بانوان محترم ايران در طول انقلاب ثابت نـمـودنـد كـه همدوش مردان مى توانند حتى در فعاليتهاى اجتماعى و سياسى خدمتهاى ارزشـمندى به اسلام و مسلمانان نمايند و در تربيت و تعليم جامعه بزرگوار بانوان پـيـشـتاز باشند و اكنون بحمدالله تعالى موئسسه اى(22) در شهر مقدس قم, شهر علم و جـهاد براى تعليم و تربيت بانوان محترم در دست ساختمان است و اميد است با كوشش عـلـمـاى اعـلام و مـدرسين حوزه علميه قم دامت بركاتهم اين مقصد اسلامى جامه عمل پـوشـد و در رشـد فـكـرى و شـكوفا شدن دانش اسلامى بانوان قدم موئثرى باشد لهذا حـضـرات حـجج اسلام آقايان ... را به عنوان هيات موئسس اين مكتب خواهران تعيين نـمـودم.))(23) و در پـاسخ اين سوئال كه ((آيا زن مى تواند به مقام اجتهاد برسد يـا خير؟ امام خمينى مى گويند: امكان رسيدن به رتبه اجتهاد براى زن هم هست ولى نـمـى تـوانـد مـرجع تقليد براى ديگران باشد.))(24) با طرح نظرات امام خمينى به عـنـوان مـجـتـهـدى كـه رهبر انقلاب اسلامى بود, شاهد به رسميت شناختن امكانات و فـرصـتـهاى برابر آموزشى و علمى در تمام زمينه ها و رشته ها براى زنان از ديدگاه فـقـهـى بوديم. بنابراين, برخورد موئثر و مناسب با علل ترك تحصيل دختران بخصوص در مـنـاطـق محروم و گرفتار فقر اقتصادى و فقر فرهنگى و نيز رفع موانع فرهنگى, اجـتـمـاعـى و امـام خمينى: تشيع نه تنها زنان را از صحنه زندگى اجتماعى طرد نـمـى كـنـد, بـلكه آنان را در جامعه در جايگاه رفيع انسانى خود قرار مى دهد. ما پـيـشـرفـتـهاى دنياى غرب را مى پذيريم ولى فساد غرب را كه خود آنان از آن ناله مى كنند نه.

قانونى كه موجب عدم دستيابى زنان به امكانات و فرصتهاى برابر آموزشى مى شود, از وظايف مسوئولين كشور است.

زنان و حيات سياسى, اجتماعى.

هر فرد انسان حق شركت در اداره و تصميم گيرى براى جامعه اى كه در آن زندگى مى كند را دارد; حـضـور و مـشـاركت در امور كشور, حق راى دادن و انتخاب شدن, حضور در مناصب سياسى, اجتماعى و مراكز تصميم گيرى, شركت در سازمانها و انجمنها.

حـضـور انبوه زنان مسلمان در انقلاب و جريانات سياسى اجتماعى آن چرخشى اساسى در نـگـاه و رويـكرد به حقوق زنان بخصوص حقوق سياسى, اجتماعى آنها ايجاد كرد. لذا زمينه فرهنگى ادامه حضور و توانمند شدن آنها فراهم آمد.

نظرات امام خمينى, مجتهد شناخته شده جهانى و رهبر انقلاب اسلامى در زمينه حقوق سـيـاسـى اجـتـمـاعـى زنان, باقى ماندن زنان در صحنه هاى حيات سياسى, اجتماعى و تـوانـمـنـد شدن آنها را تضمين نمود. برخى سخنان كه بيان كننده نظرات ايشان در خـصوص موضوع مورد بحث است به شرح ذيل مى باشد سخنان ايشان در مصاحبه با روزنامه آلمانى دنياى سوم را خوانديم.

در مـصـاحـبه با روزنامه اطلاعات در تاريخ 57/11/3 در پاسخ به اين سوئال كه نقش زنـان در حـكومت اسلامى چگونه خواهد بود؟ آيا مثلاش در امور كشور هم شركت خواهند داشـت. بـراى مـثـال وكـيل و وزير خواهند شد؟ البته اگر استعداد و لياقتى نشان دهـنـد؟ مـى فـرمـايـند: ((در مورد اين گونه مسايل, حكومت اسلامى تكاليف را معين مـى كـنـد و الان وقـت اظهارنظر در اين زمينه ها نيست. زنان همچون مردان در ساختن جامعه اسلامى فردا شركت دارند.

آنان از حق راى دادن و راى گرفتن برخوردارند ... ما همه گونه آزادى را به زن خـواهـيـم داد, الـبته جلوى فساد را مى گيريم و در اين مورد, ديگر بين زن و مرد فـرقـى نـيـست.))(25) ((در نظام اسلامى, زن همان حقوقى را دارد كه مرد دارد, حق تـحـصـيـل, حق كار, حق مالكيت, حق راى دادن, حق راى گرفتن, در تمام جهاتى كه مـرد حـق دارد, زن هـم حـق دارد.))(26) ((زن بايد در مقدرات اساسى مملكت دخالت كـند.))(27) ((خانمها حق دارند در سياست دخالت بكنند, تكليفشان اين است.))(28)

((بـايـد همه زنها و همه مردها در مسايل اجتماعى, در مسايل سياسى وارد باشند و نـاظـر باشند, هم به مجلس ناظر باشند, هم به كارهاى دولت ناظر باشند, اظهارنظر بـكـنـنـد.))(29) ((امـروز بـايد خانمها وظايف اجتماعى خودشان را و وظايف دينى خـودشـان را بـايـد عـمـل بـكنند و عفت عمومى را حفظ بكنند و روى آن عفت عمومى كـارهـاى اجـتماعى و سياسى را انجام بدهند.))(30) ((زنها هم بايد در فعاليتهاى اجـتـمـاعـى و سـياسى همدوش مردها باشند. البته با حفظ آن چيزى كه اسلام فرموده اسـت.))(31) بـديـن تـرتيب نه تنها رويكرد امام خمينى زنان را به هيچ عنوان با سـيـاسـت بى ارتباط نمى داند, بلكه در نظر ايشان رفتارهاى سياسى زنان در قياس با مـردان از اعـتـبـار بيشترى نيز برخوردار است. زيرا زنان با فعاليتها و مشاركت سـيـاسـى, اجـتـمـاعى خود, موجب تقويت اين گونه فعاليتهاى مردان مى شوند. ((شما (بـانـوان) هـسـتيد كه علاوه بر آنكه خودتان فعاليت مى كنيد, فعاليت را در مردها مـضـاعف مى كنيد.))(32) ((پيشقدم شدن شما در همه مسايل ... اسباب اين مى شود كه مردها هم بيشتر وارد بشوند, مردها هم قوىتر بشوند.))(33) بنابراين وجود فرصت و امـكـانـات لازم بـراى زنـان در عرصه هاى گوناگون سياسى و اجتماعى و رفع هر گونه تبعيض ضرورى است.

زنان و اقتصاد

در دهـه هـاى اخـيـر حضور زنان در فعاليتهاى اقتصادى گسترش يافته است. گرچه اين اشـتغال نامنظم بوده است, اما زنان توانايى و صلاحيت خود را در مشاغل گوناگون و مختلفى حتى مشاغلى چون مهندسى كه شغلى مردانه تلقى مى شد, نشان داده اند.

گـرچـه مى توان گفت در اشتغال تنها جنبه مادى قضيه مطرح نيست, بلكه كسب تجربه, گـسـتـرش دانـش و رشـد فرد نيز از ديگر نتايج آن است, اما بايد در نظر داشت كه هـمـواره تـعـدادى از زنان نه پدر و نه شوهر دارند تا از آنها حمايت شود. و يا بـرخـى بـه دلايـل ديـگر از جمله ناتوانى پدر يا شوهر ... نياز به كار و اشتغال دارنـد كـه جـامـعـه مـسوئول تامين شغل و حمايت از آنها مى باشد. پس زنان بايد داراى حـق كـار و اشتغال بوده و جامعه نيز امكانات و فرصتهاى لازم را بايد براى آنها تامين نمايد.

نـظرات امام خمينى در خصوص حق اشتغال و گستره مشاغل و فرصتها به شرح زير است:

در مـصـاحبه با دكتر جيم كوكلررفت در تاريخ 57/10/7 در پاسخ به اين پرسش كه در جـامـعه ايران چه تغييراتى را در موقعيت زن, مورد نياز حس مى كنيد و به نظر شما دولـت اسلامى چگونه شرايط زنان را تغيير خواهد داد, مثل اشتغال به كارهاى دولتى و كـار كـردن بـه عـنـوان حـرفـه هـاى مـخـتلف مانند پزشكى, مهندسى و غيره ...؟ مـى فـرمـايـنـد: ((تـبليغات سو شاه و كسانى كه با پول شاه خريده شده اند, چنان مـوضـوع آزادى زن را براى مردم مشتبه كرده اند كه خيال مى كنند اسلام آمده است كه فـقـط زن را خانه نشين كند. چرا با درس خواندن زن مخالف باشيم؟ چرا با كار كردن او مـخـالف باشيم؟ چرا زن نتواند كارهاى دولتى انجام دهد؟ ...))(34) ((زن همان حـقـوقـى را دارد كـه مرد دارد, حق تحصيل, حق كار, حق مالكيت ...))(35) ((تمام مـعـامـلاتـشـان بـه اخـتـيـار خـودشـان هـست و آزاد هستند, اختيار شغل را آزاد هـستند.))(36) ((در وزارتخانه هاى اسلامى نبايد زنها لخت بيايند, زنها بروند اما بـا حـجاب باشند, مانعى ندارد بروند اما كار بكنند لكن با حجاب شرعى باشند, با حفظ جهات شرعى باشند.))(37) در زمينه گستره مشاغل و فرصتهاى شغلى زنان از نظر امـام خـمينى مى توان به مطلب زير اشاره نمود: ((بانوان ايران در همه جا فعاليت كـردند, چه فعاليتهاى فرهنگى و چه فعاليتهاى اقتصادى; كه قشر كثيرى از آنها در كشاورزى دخالت دارند, و قشر كثيرى از آنها در صنعت دخالت دارند و قشر كثيرى در فـرهـنـگ و ادب و عـلـم و هنر.))(38) بنابراين زنان در گستره متنوعى از مشاغل بـايـد از امـكـانـات لازم, امـنيت شغلى, ارتقاى مقام, استفاده از آموزش و ديگر مزايا بهره مند باشند. هـمچنين زنان از حيث استقلال مالى داراى تساوى حقوق هستند. ((تمام معاملاتشان به اخـتـيار خودشان هست و آزاد هستند.))(39) حضور انبوه زنان مسلمان در انقلاب و جـريـانـات سياسى اجتماعى آن چرخشى اساسى در نگاه و رويكرد به حقوق زنان بخصوص حقوق سياسى, اجتماعى آنها ايجاد كرد.

زنان و دفاع

تـجـاوز بـه حقوق بشر و برخوردهاى مسلحانه و اشغال نظامى, تعدى به اصول بنيادى انـسانى است. با وجود اينكه در اكثريت قريب به اتفاق جنگها اين مردان هستند كه در حـمـلات و درگيريهاى نظامى شركت مى كنند. اما زنان نيز قربانيان و يا مهاجران و افـراد بـى مكان و بى پناه اين جنگها را تشكيل مى دهند و يا مورد هتك حرمت واقع مـى شـونـد. از ايـن رو, اگـر چـه لازم اسـت دولـتـها و قوانين بين المللى به توقف بـرخـوردهـاى مـسـلـحـانـه عـليه زنان همت گمارند; در عين حال لازم است زنان به آموزشهاى نظامى و دفاعى مجهز گردند.

در ايـنـجـا به بيان برخى نظرات امام خمينى كه نشان دهنده موضع ايشان در باره آمـوزش نـظـامـى زنان و فعاليت آنها در نيروهاى نظامى است, مى پردازيم: ((من از آنـچـه تـا كنون به همت مردان و زنان باشرف و رزمنده شده است, اميد آن دارم كه در بـسـيـج همه جانبه آموزش نظامى و عقيدتى و اخلاقى و فرهنگى با تاييد خداوند مـتـعـال موفق شوند و دوره تعليمات و تمرينهاى عملى نظامى و پارتيزانى و چريكى را شـايـسـتـه و بـه طـورى كـه سـزاوار يـك ملت اسلامى بپا خاسته است, به پايان رسـانـنـد.))(40) ((اگر خداى نخواسته زمانى يك هجومى به مملكت اسلامى بشود بايد هـمـه مـردم زن و مـرد حركت كنند. مساله دفاع اين طور نيست كه تكليف منحصر به مـرد بـاشد يا اختصاص به يك دسته اى داشته باشد, همه بايد بروند و از مملكت خود دفـاع بكنند.))(41) ((اگر دفاع بر همه واجب شد, مقدمات دفاع هم بايد عمل بشود, از آن جـمـلـه قـضيه اينكه ترتيب نظامى بودن, ياد گرفتن, انواع نظامى بودن را بـراى آنـهايى كه ممكن است, اين طور كه واجب باشد بر ما كه دفاع كنيم و ندانيم چه جور دفاع كنيم, بايد بدانيم چه جور دفاع كنيم ... البته در آن محيطى كه شما تـعـلـيم امام خمينى: در نظام اسلامى, زن همان حقوقى را دارد كه مرد دارد, حق تـحصيـل, حق كار, حق مالكيت, حق راى دادن, حق راى گرفتن, در تمام جهاتى كه مرد حق دارد, زن هم حق دارد.

نـظامى مـى بينيد بايد محيط صحيح باشد, محيط اسلامى باشد, همه جهات عفاف محفوظ بـاشـد, هـمـه جـهات اسلامى محفوظ باشد.))(42) ((س: دخترى هستم كه علاقه دارم به خاطر خدمت به انقلاب در سپاه پاسداران وارد شوم ولى پدرم موافقت نمى كند.

خواهشمندم حكم شرعى را بيان فرماييد.

ج: پـاسـدار شدن خواهران هم با مراعات وظايف شرعيه مانع ندارد, ولى شما مراعات رضـايـت پدرتان را بكنيد.))(43) البته همان طور كه ملاحظه شد امام خمينى تاكيد شـديـد دارند كه محيط آموزشى و شغلى زنان در اين مراكز, همچون مراكز ديگر بايد سالم و عارى از فساد بوده و همه جهات عفاف در آن رعايت شود.

حقوق زنان در حوزه خصوصى

حقوق زنان در دو حوزه عمومى و خصوصى نه تنها از يكديگر جدا نيستند بلكه داراى تـاثـير و تاثر متقابل مى باشند. اما همان طور كه قبل از اين نيز بيان شد, به دلـيـل شـرايـطـ زمـان انقلاب و سالهاى اوليه پس از آن و اينكه كانون پرسشها و تـوجـهـات بـيـشـتر حول محور حقوق اجتماعى و زندگى عمومى زنان بوده است, بيشتر نـظـرات بـيان شده امام خمينى در حوزه عمومى حقوق زنان است و نظرات فقهى حضرت امام در حوزه حقوق خصوصى زنان عمدتاش در كتابهاى فقهى ايشان آمده است.

سخن آخر

نـقـطـه نـظـرها و مواضعى كه از امام خمينى در خصوص حقوق زنان بيان شد, در واقع پاسخى به ضرورت بررسى كارشناسانه و اجتهادى حقوق زنان به خصوص در دوران معاصر است.

نـظـرات ايـشان در واقع نوعى نقادى از ديدگاه دين شناسانه گرفتار سنتها و عقايد خـرافى و ناآشنا به مفاهيم انسانى و واقعيتها و ناآگاه به زمان است. ادامه اين رونـد و بـررسـى حـقـوق زنـان از سوى فقها و مجتهدين و محققان دينى, اجتماعى و حـقـوقى به منظور رفع موانع ديدگاهى, اصلاح ساختار فرهنگى و نيز بازنگرى قوانين داخـلـى و فراهم آوردن شرايط تحقق عملى حقوق زنان اجتناب ناپذير است. و در واقع پرداختن به چنين ضرورتهايى اقدامى در جهت پيمودن راه ايشان است.

نـظـرات امـام خمينى, مجتهد شناخته شده جهانى و رهبر انقلاب اسلامى در زمينه حقوق سياسى اجتماعى زنان, باقى ماندن زنان در صحنه هاى حيات سياسى, اجتماعى و پاورقى توانمند شدن آنها را تضمين نمود.


1ـ مـيشل, آندره, جنبش اجتماعى زنان, دكتر هما زنجانى زاده, گوتمبرك, مشهد, چاپ اول, پاييز 1372, ص7.

2ـ فمينيسمfeminism آئينى است كه خواهان برابرى فرصتها براى مردان و زنان است. به نقل از: فرهنگ جامعه شناسى ـ نيكلاس آبركرامبى, استفن هيل, برايان. اس. ترنر, ترجمه: حسن پويان ـ انتشارات چاپخش, چاپ اول, بهار 1367, ص155.

3ـ ابـوت, پـامـلا, والاس, كـلـر, درآمـدى بر جامعه شناسى نگرشهاى فمينيستى, مريم خراسانى, حميد احمدى, دنياى مادر, تهران, چاپ اول, زمستان, 1376, ص265. 4ـ همان, ص36 و 39 ـ 38.

5ـ كـار, مـهرانگيز, رفع تبعيض از زنان, انتشارات پروين (با همكارى نشر قطره), تهران, چاپ اول, 1378 ـ ص99.

6ـ هاشمى رفسنجانى, على اكبر, سخنرانى در ((همايشهاى ادوارى مرورى بر حقوق زنان در قـانـون مـدنـى ايـران)), روزنامه همشهرى, يكشنبه 12 اسفند 1375, سال پنجم, شماره 1208, ص2.

7ـ همان.

8ـ صحيفه نور, ج 3, ص 159.

9ـ همان, ج 21, ص172.

10ـ همان, ج 6, ص185.

11ـ همان, ج 11, ص 254.

12ـ همان, ج 5, ص 153.

13ـ همان, ج 3, ص 49.

14ـ همان, ج 11, ص 254.

15ـ همان, ج 2, ص 44.

16ـ قانون اساسى جمهورى اسلامى, اصل سوم, بند 14.

17ـ ابوت, پاملا, والاس, كلر, ص71.

18ـ صحيفه نور, ج 19, ص 120.

19ـ همان.

20ـ همان, ج 18, ص 263.

21ـ همان, ج 11, ص 121.

22ـ حوزه علميه جامعةالزهرا (در قم).

23ـ صحيفه نور, ج 19, ص 23.

24ـ استفتائات, ج 1, ص 21.

25ـ همان, ج 4, ص 259.

26ـ همان, ص34.

27ـ همان, ج 5, ص 153.

28ـ همان, ج 9, ص 136.

29ـ همان, ج 13, ص 170.

30ـ همان, ص69.

31ـ همان, ج 18, ص 264.

32ـ همان, ج 19, ص 120.

33ـ همان, ص278.

34ـ همان, ج 4, ص 103.

35ـ همان, ص34.

36ـ همان, ج 5, ص 221.

37ـ همان, ص 150.

38ـ همان, ج 19, ص 120.

39ـ همان, ج 5, ص 221.

40ـ همان, ج 11, ص 275.

41ـ همان, ص 117.

42ـ همان, ج 19, ص 280.

43ـ استفتائات, ج 1, ص 503.

/ 49