سياست - حکمت اصول سیاسی اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حکمت اصول سیاسی اسلام - نسخه متنی

محمد تقی جعفری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سياست

مقدمه اى بر تعريف سياست و اهميت آن از ديدگاه اسلام

پيش از ورود به مباحث تاريخ سياسى، بحثى مختصر درباره ى سياست مطرح مى نمائيم:

مديريت و توجيه انسانها با نظر به واقعيت هاى انسان آنچنانكه هست و انسان آنچنانكه بايد از ديدگاه هدفهاى عالى مادى و معنوى، سياست ناميده مى شود، البته نمى خواهيم بگوئيم: همه ى متفكران و مكتبها اين تعريف را درباره ى سياست مى پذيرند، بلكه مقصود ما همانطور كه در تعريف فوق مشاهده مى شود، با نظر به واقعيتهاى دو منطقه در انسان آنچنانكه هست و انسان آنچنانكه بايد در مسير هدفهاى عالى مادى و معنوى مى باشد و بديهى است كه با اندك تغيير در مفاهيم كلمات تعريف و كم يا زياد كردن آن كلمات، تعريف سياست نيز تغيير پيدا مى كند. و اختلاف نظرهاى صاحبنظران در تعريف سياست از همين جا ناشى مى شود، تعريف سياست را با توجه به مفاهيم فوق، اينگونه هم مى توان مطرح نمود: سياست به معناى حقيقى آن عبارتست از مديريت و توجيه و تنظيم زندگى اجتماعى انسانها در مسير حيات معقول. سياست با نظر به اين تعريف همان پديده ى مقدس است كه اگر به طور صحيح انجام بگيرد، باارزشترين "يا حداقل" يكى از باارزشترين تكاپوهاى انسانى است كه در هدف بعثت پيامبران الهى منظور شده و عالى ترين كار و تلاشى است كه يك انسان داراى شرايط مى تواند انجام بدهد، اين همان عبادت باارزش است كه در اسلام به طور واجب كفائى مقرر گشته و در صورت انحصار اشخاص برازنده و شايسته براى انجام وظيفه ى سياست در يك يا چند انسان، براى آنان واجب عينى مى باشد، منابع اوليه ى اسلامى اين ضرورت و ارزش را براى سياست به طورى اثبات كرده است كه ديگر جائى براى كمترين ترديد نمى ماند كه سياست از واجبترين عبادات و وظائف انسانهائى است كه داراى شرائط

هستند، در مباحث آينده اهميت و ضرورت بيشتر وظيفه مورد بررسى قرار خواهد گرفت. در اين مورد فقط به يك آيه از قرآن و دو روايت به عنوان نمونه اشاره مى كنيم: در سوره ى المائده آيه ى 32 چنين است: من اجل ذلك كتبنا على بنى اسرائيل انه من قتل نفسا بغير نفس او فساد فى الارض فكانما قتل الناس جميعا و من احياها فكانما احيا الناس جميعا و از اينجهت مقرر داشتيم بر بنى اسرائيل اينكه هر كس انسانى را بدون عنوان قصاص افساد در روى زمين بكشد، مانند اينست كه همه انسانها را كشته است و هر كس كه انسانى را زنده كند مانند اينست كه همه انسانها را زنده كرده است" و چون بدون مديريت و توجيه انسانها در بعد زندگى اجتماعى در مسير حيات معقول، حيات آنان مختل خواهد گشت، لذا اگر كسى با داشتن قدرت به آن مديريت و توجيه، اين وظيفه را انجام ندهد، در حقيقت او است كه موجب اختلال حيات انسانها گشته است و گوئى آنان را از حيات ساقط نموده است و اگر با داشتن شرايط مديريت و توجيه مزبور اين وظيفه را انجام بدهد، در حقيقت چنين شخصى همه ى انسانها را احياء كرده است.

اما دو روايت، روايت اول مى گويد: كلكم راع و كلكم مسئول عن رعيته همه ى شما چوپانيد و همه ى شما درباره ى كسانى كه مى توانيد آنها را اداره كنيد مسئوليد، اين روايت كه مضمون آن مطابق حكم صريح و بديهى عقل است، بسيار مشهور است، روايت دوم كه آن هم كاملا مشهور است چنين است: من اصبح و لم يهتم بامور المسلمين فليس بمسلم، "هر كس صبح كند و اهميتى به امور مسلمانان ندهد، مسلمان نيست".

اينست معناى سياست و ارزش و ضرورى بودن و عبادت بودن آن از ديدگاه اسلام و اين همان سياست است كه آيه الله مرحوم شهيد سيدحسن مدرس درباره ى آن مى گفت: ديانت ما عين سياست ما است و سياست ما عين ديانت ما است و ما از صاحبنظران بزرگ تاريخ بشرى نظير اينگونه جملات را كه علم زمامدارى علم اعظم و مافوق تمام علوم است "تاريخ فلسفه ى سياسى تاليف آقاى بهاءالدين پازارگاد- ج 1 ص 93" به طور فراوان شنيده ايم، در نظريات افلاطون چنين گفته شده است: علت اينكه او افلاطون براى دولت و سازمان سياسى جامعه، اهميتى بيش از همه چيز قائل است و سياست را عاليترين دانشها و والاترين هنرها مى شمارد اينست كه بعقيده ى وى آدمى فقط در دامن جامعه مى تواند از تربيتى درست بهره گيرد و اگر سازمان جامعه اى نتواند امكان تربيت مردمان را فراهم بسازد، نه آن جامعه روى نيكبختى خواهد ديد و نه فردى از افراد آن. [ قوانين افلاطون ترجمه ى آقاى محمدحسن لطفى- مقدمه- ص 8 و 9. ]

/ 339