حق آزادى و حق اختيار - حکمت اصول سیاسی اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حکمت اصول سیاسی اسلام - نسخه متنی

محمد تقی جعفری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حق آزادى و حق اختيار

آزادى در هر دو درجه كه متذكر شديم با در نظر گرفتن دو شرط مهم كه ذيلا مطرح مى نمائيم مى تواند از باعظمت ترين وسائل شكوفائى مغز و روان انسانى بوده باشد، نهايت امر آزادى درجه ى دوم كه مرحله ى بالاترى از آزادى درجه ى يك مى باشد، عاليتر و براى شكوفا ساختن مغز و روان انسانى مناسبتر و نزديكتر است.

شرط يكم- كه بايد در بهره بردارى از آزادى به طور جدى مراعات شود اينست كه آزادى خواه به معناى آزادى طبيعى محض "درجه ى يكم" باشد و خواه به معناى آزادى تصعيد شده "درجه ى دوم"، نبايد مانع حركت انسان "به وسيله ى انديشه و تعقل و وجدان ناب" به سوى اختيار و گرديدنهاى تكاملى بوده باشد، يعنى نبايد احساس لذت بخش آزادى ما را از حكمت وجوديمان غافل ساخته و بايستگيها و شايستگيهاى ما را در مسير "حيات معقول" ناديده بگيرد.

شرط دوم- آزادى در هيچ مرحله نبايد مخل آزادى طبيعى محض و آزادى تصعيد شده و اختيار ديگران كه بدون مزاحمت در شكوفائى مغز و روان به كار افتاده اند، بوده باشد. خلاصه، هر انسانى بايد با تفكر درباره ى آزادى و امتياز آن در به فعليت رسانيدن استعدادهاى مغزى و روانى بكوشد تا آزادى را از مرحله ى طبيعى محض به مرحله ى عاليتر بالا برده و آن را به درجه ى تصعيد شده برساند كه عبارتست از "نظاره و سلطه ى شخصيت بر دو قطب مثبت و منفى كار يا خوددارى از كار" و در اين مرحله هم توقف نكند و بكوشد تا اين آزادى را به درجه ى والاى اختيار برساند، اختيارى كه ما مى توانيم آن را آزادى معقول در مسير حيات معقول هم بناميم.
با اين توضيح كه براى آزادى و اختيار داديم، قطعى است كه هر انسانى با مراعات دو شرط فوق بايد در حد اعلا از آزادى و اختيار برخوردار باشد و اين حق مانند حق حيات و حق كرامت از عنايات خداوندى است كه بر بندگانش مرحمت فرموده است، لذا با كمال صراحت مى گوئيم: مزاحمت با حق حيات و حق كرامت و آزادى، در حقيقت مخالفت با مشيت بالغه ى خداوندى است. بار ديگر به اين قضيه بسيار بااهميت تاكيد مى كنيم كه چنانكه انسانى از حيات و تكيه به كرامت سوء استفاده نموده و موجب تباه ساختن حيات و كرامت خدادادى ديگران بوده باشد، حقى براى حيات و كرامت آن انسان وجود ندارد، همچنان آزادى يك انسان در هر درجه اى كه باشد اگر مخل حيات و كرامت و آزادى معقول ديگران و مخالف حيات معقول خود انسان بوده باشد حقى براى چنين آزادى وجود ندارد.

حق اختيار- حق اختيار از ديدگاه همه ى مكتبهاى الهى "كه رشد و كمال آدمى را در تكاپوى آزادانه مى دانند" و همه ى اديان آسمانى، مخصوصا از ديدگاه اسلام، نه تنها حقى است ثابت، بلكه هدف اصلى همه ى ديدگاههاى مزبور، اعتلا و ترقى انسان است كه به نيروى والاى اختيار نائل شده و با شخصيتى كه ناظر و مسلط بر دو قطب مثبت و منفى كار شايسته با هدف گيرى خير حركت كند و وارد "حيات معقول" گردد و راهى رضوان الله و لقاءالله شود.

/ 339