علت اساسى وجود طبقات در جامعه - حکمت اصول سیاسی اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حکمت اصول سیاسی اسلام - نسخه متنی

محمد تقی جعفری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

علت اساسى وجود طبقات در جامعه

اكنون مى پردازيم به بيان علت اساسى وجود طبقات در جامعه، اگر ما به طور صحيح دقت كنيم خواهيم ديد اختلاف طبقات به معناى عام آن كه عبارتست از تنوع اعضاى تشكيل دهنده ى جامعه در تاثيرى كه در جامعه مى گذارند، به عللى است كه آن را مانند يك پديده ى ضرورى اجتماعى از دورانهاى بسيار قديم تاكنون به وجود آورده است، اين علل را به طور اجمال در اينجا مطرح مى كنيم:

علت يكم- اختلاف در اصل خلقت: مقصود از اين اختلاف آن نيست كه افراد بشر با يكديگر اختلاف اساسى در ماهيت دارند، زيرا ماهيت و مختصات بنيادين آن در همه ى انسانهائى كه با خلقت معتدل چشم به اين دنيا باز مى كنند يكى است. آنچه كه آنان را در خلقت با يكديگر مختلف مى سازد، عده اى از خصوصيات مربوط به محيط جغرافيائى است كه قطعا در فعاليتهاى فيزيولوژيك و كيفيتهاى زيستى "بيولوژيك" تاثير مى كند، و همچنين عوامل ارثى و غيرذلك است كه زمينه هاى مختلفى را در خلقت آدميان به وجود مى آورد. البته اين خصوصيات بدانجهت كه زمينه ى اختلافات را در انسانها به وجود مى آورد، نه يك عده عناصر راكد و غيرقابل تغيير، لذا اين زمينه ها ممكن است به وسيله ى عوامل فرهنگى جامعه و عوامل تعليم و تربيت در معرض دگرگونى قرار بگيرد، و با اينحال همان زمينه ها يا بذرهاى قابل پيوند با مواد ديگر به وسيله ى دو نوع عوامل مزبور به طور مقتضى "نه علت تامه جبرى" در انتخاب كيفيتهاى زندگى اثرى مى گذارد. [ اختلاف در خصوصيات خلقت در بعضى از آيات شريفه ى قرآنى آمده است از آن جمله: يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكر و انثى و جعلناكم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اكرمكم عند الله اتقاكم، "الحجرات آيه 13" اى مردم ما شما را از مردى و زنى آفريده ايم و شما را شعبه ها و قبيله ها قرار داديم تا با يكديگر آشنا و هماهنگ شويد، قطعا با كرامت ترين شما نزد خدا باتقوى ترين شما است و در روايتى بسيار معروف از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم آمده است: الناس معادن كمعادن الذهب و الفضه مردم معادنى هستند مانند معادن طلا و نقره، البته اين اختلاف منشا ارزشها و مسئوليتها نيست، زيرا يك پديده ى جبرى است، ارزشها و مسئوليتها مربوط به انتخاب و اختيارى است كه در بكار بردن سرمايه ى خدادادى انجام مى گيرد. ]

علت دوم- فرهنگها و عوامل تاريخى كه تاثيرات مناسبى را در افراد و گروه ها و جوامع به وجود مى آورد، اين علت هم مانند علت يكم فقط زمينه و بذر خصوصيات معينى را در
وضع روانى مردم به وجود مى آورد، بدون اينكه علت تامه ى جبرى براى سرنوشت انسانهاى معتدل بوده باشد. مهمترين و روشنترين دليل اينكه اين دو عامل نمى توانند علت جبرى و سازنده ى قطعى سرنوشت براى انسانهاى معتدل بوده باشند، تاثير قطعى تغيير محيطهاى جغرافيائى و ورود دگرگونى بر فرهنگها و بالاتر از همه ى اينها تاثير بسيار شديد تعليم و تربيت است كه مى تواند حتى در مدتى كم به وسيله ى تلقينات و گفتار و فعاليتهاى ماهرانه ى معلمان و مربيان از يك انسان داراى صدها نيرو و استعداد و ابعاد، يك حيوان براى عضويت در بازى سيرك پديد آورد و يا يك انسان كمال يافته اى را بسازد كه همه يا اغلب استعدادها و نيروها و ابعاد او به فعليت برسد، در عين حال آن خصوصيات ناشى از علت اول و دوم مانند رگه هائى بسيار ظريف در پديده هاى زندگى تاثير مى گذارد.

علت سوم- نيازهاى متنوع بشرى كه براى برآوردن آنها، انسانها به طور ضرورى تقسيمات گوناگونى پيدا مى كنند، جريان تاريخ از نظر علم و معرفت و صنعت و سياست و غيرذلك چنين بوده است كه بشر درصدد تنظيم و تفسير نيازهاى خود برآمده و با تعليم و تربيتها آنها را مورد دقت قرار بدهد و آنگاه با توجه به كميت و كيفيت و بالقوه و بالفعل و هدف يا وسيله بودن آن نيازها، حيات خود را تنظيم نمايد. بنابراين، نيازهاى متنوع چه به طور مستقيم و چه با دخالت تعليم و تربيت موجب اختلاف طبقات مردم در جامعه مى گردد، حتما يك عده بايد به عنوان دانشمند حقوقى تعليم و تربيت شوند و عده اى ديگر براى كشاورزى، سياست، معلمان و مربيان و اقتصاديون، رهبران دينى اخلاقى و هنرى و ارتشى، و پزشكى، مهندسان گوناگون و غيرذلك، زيرا اين امور مورد نياز قطعى انسانهاى جامعه مى باشند، و بديهى است كه هر يك از امور فوق با نظر به اهميت و حساسيت و احتياج بيشتر به انرژى مغزى و عضلانى و نبوغ و ديگر امتيازات، موقعيت صاحبش را ممتاز و موجب برخوردارى او از مزاياى مادى عينى و اعتبارى بيشترى مى گردد، اين سه علت كه براى اختلاف انسانها در زندگى و تنوع و اختلاف طبقات بيان كرديم به هيچ وجه قابل ترديد نيست.

آنچه كه مهم است اينست:

/ 339