جنگ و صلح از ديدگاه اسلام - حکمت اصول سیاسی اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حکمت اصول سیاسی اسلام - نسخه متنی

محمد تقی جعفری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

جنگ و صلح از ديدگاه اسلام

آيا جنگ در طبيعت انسان است؟ [ اين مقاله را در كنفرانس مربوط به جنگ كه در تاريخ 17 تا 19 مردادماه 1367 در تهران در سالن هتل آزادى برگزار شده بود سخنرانى كرده ام، در اين كنفرانس به اضافه ى شخصيتها و فضلاى داخلى عده اى از شخصيتها و دانشمندان كشورهاى خارجى نيز شركت داشتند. ]

با نهايت تاسف بايد اظهار داشت كه پس از گذشت حدود پنجهزار سال كه در امتداد آن بنا به تحقيق صاحبنظران تاريخ بيست و يك تمدن در روى زمين ظهور كرده و به اعتلاء رسيده است، و مخصوصا با ادعاهاى پرطمطراق تكامل و ترقى بشر تازه امروز ما درصدد برآمده ايم كه در اين مسئله بحث كنيم كه آيا به خاطر منفعت گرايى و خودمحورى، "نه براى دفاع و دفع ضرر به اندازه ى ضرورى"، مى توانيم همديگر را بكشيم و از بين ببريم؟! و شرائط آن كدام است؟ و بدين ترتيب با كمال صراحت اذعان مى كنيم كه چون احترام ذاتى حيات انسانها براى ما در مقابل منفعت گرائى و خودمحورى اثبات نشده است، لذا بحث از حقوق پايه اى سه گانه "حق حيات، حق كرامت و حق آزادى معقول" انسانها نيز دكورى براى مباحث علوم انسانى در دانشگاه هاى ما و يا وسائلى براى روشهاى ماكياولى قدرت پرستان. ما در انتظار روزى به سر مى بريم كه كنفرانسها و درسها و اقدامات جدى فراوانى درباره ى شناخت هويت و شرايط رقابتهاى سازنده ميان اقوام و ملل نه تضادهاى كشنده شروع شود و شماره ى مجالس آه و ناله براى متلاشى شدگان مظلوم افراد بشرى به صفر برسد، حال مى پردازيم به موضوع بحث: مى دانيم كه مغزهاى متفكر بشرى در برابر اين سئوال كه "آيا جنگ در طبيعت انسان است؟" ممكن است يكى از چهار نظريه ى ذيل را ارائه بدهند:

1- آرى، جنگ در طبيعت انسان است و به عبارت مشخص تر جنگ جزء ذات او است و به هيچ وجه نخواهد توانست آن را از بين ببرد. اين نظريه را به طور مطلق و بدون قيد و شرط از متفكران خردمند سراغ نداريم، ولى در دورانهاى اخير ما با اينگونه جملات كه "ريشه ى تمايل به جنگ در غريزه ى انسانى است" [ رسالت- زيگموند فرويد ص 130 تاليف اريك فروم- ترجمه آقاى فريد جواهرالكلام. يكى از شعراى عرب اين معنى را با مفهومى وسيعتر مطرح نمود مى گويد: الظلم من شيم النفوس فان تجد ذاعفه فلعله لا يظلم "ظلم از خلقيات نفوس مردم است و اگر انسانى عفيف پيدا كردى، روى علتى است كه ظلم نمى كند". ] مواجه مى شويم. اين نظريه از زيگموند فرويد نقل شده است.




2- نظريه ايست كه ضرورى بودن جنگ را در جوامع بشرى با نظر به عوامل و انگيزه هاى آن گوشزد مى كند. از هراكليتوس چنين نقل شده است: "جنگ پدر همه چيز است، و بذر ترقى را خلق مى كند" [ تاريخ فلسفه ى تربيتى تاليف فردريك ماير ترجمه آقاى اصغر فياض ص ب 9 و 10. ] هگل معتقد است كه "جنگ سرنوشت عالم را تعيين مى كند" [ همين ماخذ ص 9. ] نيچه هم گفته است: "جنگ عصاره ى تمدن است" [ همين ماخذ. ]

3- نظريه ايست كه از مشاهده ى استمرار جنگ در طول قرون و اعصار، انسان را مانند حيوانى جنگ گرا معرفى مى نمايد، و اين نظريه بر اينكه "آيا جنگ جزء ذات بشر است؟" توجهى ندارد، همانگونه كه نظريه ى دوم هم كارى با مسئله مزبور ندارد، يعنى وقتى كه طرفداران نظريه ى دوم و سوم مى بينند كه پديده ى جنگ يك پديده ى فراگير است و به هر علت و عاملى هم كه باشد، تاريخ بشرى را پر كرده است، نيازى به بحث در اين مسئله نمى بينند كه آيا جنگ در طبيعت انسان است يا نه؟

4- معتدل ترين و منطقى ترين نظريات درباره ى جنگ، دو بعد اساسى موجوديت بشرى را در نظر مى گيرد كه پس از بررسى و نقد سه نظريه ى فوق، مورد تحقيق قرار خواهيم داد.

/ 339