خلیج و خزر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خلیج و خزر - نسخه متنی

منوچهر آتشی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید














2
- ورود

درياي مرده خاک فراوان دارد اما

انگيزه ي مهاجرت تن

نفرت نبود هجران بود

گلواژه اي

شکشست در مغناطيس

گلواژه ها شکفت از شکسته ها

بي طاقت شد پرنده ي سرخ سر به هوا

کسي نگفت : برو

يکي ن.شت : بيا

پرنده پر زد و خاک از حسرت آهي کشيد

غروب بود و چلچله ها بال مي زدند

و چاک چاک مي شد

فضاي آخر پاييز از هجوم قيچي هاشان

و ساعت دگر که حکايت

بالاي ابرها جاري بود

و نبض در قله رو مغناطيس

مي زد

نگاه خسته

به سمت پرتو نامعلوم

مي کوشيد

تا خاک

آن پايين

در عصر بازمانده به ساحل

از من سبک بماند و

در در زفاف ظلمت و شن بندد










/ 20