دانستنیهای اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دانستنیهای اسلامی - نسخه متنی

سید مصطفی حسینی دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كاتبى قزوينى :

على ابن عمر بن على شافعى ملقب به نجم الدين و مكنى به ابوالحسن و ابوالمعالى و معروف به دبيران و كاتبى قزوينى و موصوف به علامه از اكابر علما و حكما و دانشمندان رصد و رياضيات شافعيه كه به منطق و هندسه و فنون حكمت عارف و در آلات رصديه ماهر و متبحر بود و از اساتيد معقولى علامه حلى و قطب الدين محمود شيرازى و از تلامذه خواجه نصير طوسى و از كسانى بوده كه در سال ششصد و پنجاه و هفتم هجرت به حسب پيشنهاد خواجه به امر هلاكوخان براى كمك و شركت در عمل رصدخانه در مراغه احضار شده بودند و كاتبى در قزوين تدريس كرده و حوزه درس او مجمع افاضل بوده و به تشيع هم رغبتى وافر داشته تا روزى مسائل بسيارى از مشكلات كلاميه از خواجه در حالتى كه مهياى سوارى بوده پرسيده و خواجه نيز در همان حال همه آنها را جوابى شافى داد. پس كاتبى خيال كرد كسى كه فهم و ذكاوت و احاطه وجودت او بدين پايه باشد دور نباشد كه امر مذهب را نيز با امثال اين گونه مطالب عاليه دور از افهام عامه مشتبه سازد، پس بدين خيال فاسد از آن جزم و رغبت مفرط كه به تشيع داشته منصرف گرديد، و از مصنفات كاتبى است:

1 ـ بحرالفوائد فى شرح عين القواعد كه شرح مزجى كتاب عين القواعد مذكور ذيل است.

2 ـ جامع الدقائق فى كشف الحقائق در منطق و كتابى است بزرگ و حاوى تمام اصول و فروع علم منطق است.

3 ـ حكمة العين كه مباحث الهيات و طبيعيات حكمت را جامع است و اكابر فريقين حواشى و شروح بسيارى بر آن نوشته اند و علامه حلى نيز شرحى به نام ايضاح المقاصد بر آن نوشته.

4 ـ الشمسية در منطق كه براى خواجه شمس الدين صاحب ديوان جوينى تأليف كرده و ملا سعد تفتازانى و قطب الدين رازى محمد و ديگر اكابر شروح بسيارى بر آن نوشته اند و شرح قطب الدين به تحرير القواعد المنطقيه فى شرح الشمسيه موسوم و معروف ترين شروح شمسيه است و بارها در ايران و غيره چاپ شده و از كتب درسى طلاب است.

5 ـ عين القواعد در منطق و حكمت.

و وفات كاتبى در سال ششصد و هفتاد و پنجم هجرت واقع گرديد و در قاموس الاعلام كاتبى را «كاشى» نوشته و آن اشتباه و يا سهو القلم كاتب است. (ريحانة الادب:3/336)

كاتِم :

پوشنده. پنهان كننده. درز دوز. امام صادق (ع): «انّ العالم الكاتِمَ علمه يُبعَثُ انتن اهل القيامة ريحاً، تلعنه كلّ دابّة حتّى دوابّ الارض الصغار»: دانشمندى كه علم خويش را بر مردم پنهان دارد (و در معرض آگاهى ديگران ننهد) در روز قيامت بدبوترين مردم در صحنه حضور يابد، هر جنبنده حتى جنبندگان ريز زمين او را لعنت كنند. (بحار: 2/72)

كاتوزى

(فارسى) :

زاهد و عابد. كاتوزيان: جمع آن يا نسبت به آن.

كاتوليك

(يونانى) :

عامّ و جامع. پيشواى اسقفان. فرقه اى از مسيحيان كه پاپ را پيشواى دين خود دانند.

كاخ :

كوشك. صَرح.

كادَ :

از افعال مقاربه است كه رفع اسم و نصب خبر مى دهد و به معنى نزديك است مى باشد. (من بعد ما كاد يزيغ قلوب فريق منهم). (توبه: 117)

رسول الله (ص): «كاد الحليم ان يكون نبيّاً» (بحار: 43/70). عن الصادق (ع): «كاد الفقر ان يكون كفراً و كاد الحسد ان يغلب القدر». (بحار: 72/29)

كادّ :

سخت كوش در طلب روزى. رسول خدا (ص): «الكادّ على عياله كالمجاهد فى سبيل الله »: كسى كه در كسب معاش جهت خانواده خويش سخت كوش و پر تلاش بود به منزله كسى است كه در راه خدا جهاد نمايد. (بحار: 96/324)

در حديث ديگر از معصوم (ع) آمده: «الكادّ على عياله من حلال كالمجاهد فى سبيل الله». (بحار: 100/7)

كادُو :

هديه. تحفه كه به دوستان دهند. به «هديه» و «تحفه» رجوع شود.

كاذِب :

دروغزن. دروغگوى. (انّ الله لا يهدى من هو كاذب كفّار): خداوند هيچ دروغگوى ناسپاس را دوست ندارد (زمر: 3). اميرالمؤمنين (ع): «الكاذب على شفا مهواة و مهانة»: دروغگوى بر لب پرتگاه هلاكت و خوارى قرار دارد. (نهج: خطبه 86)

رسول خدا (ص): «لا يكذب الكاذب الاّ من مهانة نفسه»: هيچ دروغگوى دروغ نگويد جز آن كه اين صفت ناشى از پستى روح و روان او باشد. (بحار: 72/262)

/ 3007