درسنامه علوم قرآنی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

درسنامه علوم قرآنی - نسخه متنی

حسین جوان آراسته

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گزيده مطالب

1. اصطلاح جمع در مورد قرآن به چهار معنا به كار رفته است كه عبارتند از: حفظ، كتابت آيات در سوره ها قبل از رحلت، تدوين مصحف و جمع قراءت ها (توحيد مصاحف).

2. اختلاف نظر درباره جمع قرآن تنها در معناى سوم، يعنى تدوين مصحف وجود دارد.

3. به دلايل فراوانى، جمع آورى قرآن به صورت مصحف پس از رحلت و در زمان خليفه اول به دست زيد بن ثابت انجام گرفته است. بخش عمده اين دلايل، اسناد و مدارك تاريخى جمع قرآن است.

4. جمع آورى قرآن به صورت مصحف قبل از رحلت صورت نگرفته است; زيرا:

الف) تدريجى بودن نزول و استمرار آن تا آخرين روزهاى حيات پيامبر اكرم(ص) مانع از اقدام به چنين كارى بوده است.

ب) در روايات فراوانى از شيعه و سنى نقل گرديده كه پيامبر خود به على(ع) وصيت فرموده است كه پس از او قرآن را جمع آورى نمايد و على(ع) نيز به وصيت آن حضرت عمل كرده است.

ج) مصحف على(ع) به ترتيب نزول سوره ها بوده است و اگر قرآن قبل از رحلت به همين صورت كنونى به دست پيامبر به صورت مصحف در آمده بود، على(ع) بر خلاف مصحف پيامبر، مصحف خود را تنظيم نمى فرمود.

د) اختلافاتى كه درنظم و چينش سوره ها در ميان مصاحف اصحاب وجود داشته است، دليلى بر عدم تنظيم مصحف قبل از رحلت است.

5. يكى از عوامل مهم جمع آورى قرآن به صورت مصحف در زمان خلافت ابوبكر، جنگ يمامه و كشته شدن حداقل هفتاد تن از حافظان قرآن بوده است.

6. معتقدان تدوين مصحف قبل از رحلت، به مجموعه اى از امور استناد نموده اند كه هيچ يك از آنها مفيد يقين و بى خدشه نيستند.

7. ابى بن كعب و عبد الله بن مسعود، دو تن از حافظان، قاريان و پيشگامان در كتابت وحى، تعليم قرآن، تفسير، حديث و فقه مى باشند. در همه صحنه ها در كنار پيامبر(ص) و وفادار به اهل بيت: بوده اند. مصاحف اين دو تن در ميان مسلمانان از جايگاهى عالى برخوردار بوده است.

8. هر يك از مصحف ابى بن كعب و عبد الله بن مسعود ويژگى ها و خصوصياتى داشته اند و در يك توصيف كلى مى توان تقسيم بندى آنها را براساس گروه سوره هاى طول، مئون، مثانى، حواميم، ممتحنات و مفصلات دانست.

1. ر.ك: مناهل العرفان، ج 1، ص 239.

2. سيد محمد باقر حجتى، تاريخ قرآن، ص 219.

3. الاتقان، ج 1، ص 181; الميزان، ج 12، ص 120.

4. البرهان، ج 1، ص 329.

5. همان، ص 330; الاتقان، ج 1، ص 189.

6. البرهان، ج 1، ص 332; الاتقان، ج 1، ص 185; مناهل العرفان، ج 1، ص 250.

7. آلاء الرحمن، ج 1، ص 18.

8. ر.ك: البرهان، ج 1، ص 329; مناهل العرفان، ج 1، ص 247; التمهيد، ج 1، ص 287.

9. آلاء الرحمن، ج 1، ص 18; و ر.ك: بحار الانوار، ج 89، ص 40 به بعد.

10. الميزان، ج 12، ص 128.

11. همان، ص 120.

12. قرآن در اسلام، ص 191.

13. ر.ك: راميار، تاريخ قرآن، ص 299 - 301.

14. در مورد شخصيت زيد بن ثابت در فصل چهارم سخن خواهيم گفت.

15. صحيح بخارى، ج 6، باب جمع القرآن، ص 580 و 581; البرهان، ج 1، ص 326; الاتقان، ج 1، ص 182; مناهل العرفان، ج 1، ص 251; الميزان، ج 12، ص 119; البيان، ص 258.

16. قرآن در اسلام، ص 192.

17. الميزان، ج 12، ص 118.

18. الاتقان، ج 1، ص 184; مناهل العرفان، ج 1، ص 252.

19. ر.ك: البيان، ص 257.

20. الاتقان، ج 1، ص 184; مناهل العرفان، ج 1، ص 252.

21. صحيح بخارى، ج 6، ص 581.

22. صحيح بخارى، ج 6، ص 581; البرهان، ج 1، ص 328; الاتقان، ج 1، ص 187; بحارالانوار، ج 89، ص 77.

23. حاشيه البرهان، ج 1، ص 328; التمهيد، ج 1، ص 301.

24. ر.ك: البيان، ص 240 - 249.

25. آلاء الرحمن، ج 1، ص 19.

26. الميزان، ج 12، ص 124.

27. ر.ك: التمهيد فى علوم القرآن، ج 1، ص 285.

28. تاريخ قرآن، ص 327 و 328.

29. البيان، ص 269; ر.ك: صحيح بخارى، ج 6، ص 586.

30. البيان، ص 270; دكتر راميار، تاريخ قرآن، ص 285.

31. دكتر راميار، تاريخ قرآن، ص 288.

32. البيان، ص 253.

33. ر.ك: حقائق هامة حول القرآن الكريم، ص 83 - 86.

34. تفسير نمونه، ج 1، ص 8 و 9.

35. قرآن در اسلام، ص 191.

36. البرهان، ج 1، ص 331; الاتقان، ج 1، ص 181; الميزان، ج 12، ص 120.

37. الميزان، ج 12، ص 120.

38. البرهان، ج 1، ص 330; الاتقان، ج 1، ص 189.

39. البرهان، ج 1، ص 333; الاتقان، ج 1، ص 183; مناهل العرفان، ج 1، ص 253.

40. صحيح بخارى، ج 6، ص 581.

41. آلاء الرحمن، ج 1، ص 18.

42.دكتر راميار، تاريخ قرآن، ص 337.

43. ابى بن كعب: ابى بن كعب بن قيس بن عبيد بن زيد از تيره بنى نجار انصار، از اصحاب پيامبر(ص) و از كاتبان وحى است كه در قراءت و گردآورى و تعليم قرآن و هم چنين در تفسير وفقه مقام والايى داشت. در پاره اى از روايات آمده كه پيامبر(ص) او را با كنيه ابوالمنذر مى خوانده است.

نيز روايت شده كه رسول اكرم(ص) او را سيد الانصار لقب داد و هنوز زنده بود كه مسلمانان او را سيد المسلمين خواندند. در جاهليت به روزگارانى كه كمتر كسى در ميان عرب نوشتن مى دانست، ابى، كتابت را فرا گرفته بود. نخستين مطلبى كه از او در دوران اسلام مى دانيم، شركت در عقبه دوم در زمره هفتاد تن از انصار و بيعت با پيامبر(ص) است. او در غزوات بدر و احد و خندق و ديگر مشاهد همراه پيامبر(ص) بود. وى علاوه بر كتابت وحى، دبيرى پيامبر را نيز عهده دار بود.

پس از درگذشت پيامبر(ص) بر پايه منابع شيعى، ابى بن كعب يكى از دوازده تنى بود كه در موضوع جانشينى پيامبر(ص) زبان به اعتراض گشودند. ابى و علوم قرآنى: در روايت آمده است كه تمامى قرآن را بر آن حضرت عرضه نمود، و بنا بر حديثى مشهور يكى از چهارتنى است
كه پيامبر(ص) فراگرفتن قرآن را از آنان توصيه كرده است. در حديثى ديگر ابى بن كعب، آگاه ترين فرد امت به قراءت دانسته شده است. از برخى روايات كهن برمى آيد كه سابقه رواج قراءت ابى به دوره پيش از تدوين مصحف عثمانى باز مى گردد و اين قراءت در آن دوره يكى از چند قراءت متداول بوده است.

پس از تدوين مصحف عثمانى، كه ابى بن كعب، خود يكى از دست اندركاران آن بود، قراءت ابى هم چنان مورد توجه بود و نسل به نسل به آيندگان منتقل شد و پايه اصلى قراءاتى قرار گرفت كه در سده هاى بعد به عنوان قراءاتى معتبر شناخته مى شد. از ميان قراءات سبع، قراءات حجازى نافع و ابن كثير و قراءت بصرى ابوعمرو بن علاء، كه صبغه اى حجازى داشت، تا حد زيادى براساس قراءت ابى است. در قراءت كوفى نيز تاثير ابى بن كعب بر قراءت عاصم و كسائى قابل ملاحظه است.

در روايتى به نقل از امام صادق 7 تصريح شده كه قراءت ابى بن كعب مورد تاييد اهل بيت بوده است. در زمان عثمان به هنگام گردآورى و تدوين مصحف عثمانى، ابى بن كعب و زيد بن ثابت برجسته ترين اعضاى هيات دوازده نفرى دست اندركار اين تدوين بودند. در يكى از قديمى ترين گزارش ها آمده است
كه گروهى از عراقيان به نزد محمد فرزند ابى آمده، از او مصحف پدرش را طلب كردند و محمد بدون انكار وجود چنين مصحفى، اظهار داشت كه عثمان آن را گرفته است. در نيمه دوم سده نخست هجرى، محمد بن كعب قرظى نسخه اى از مصحف ابى را ديده بود كه تفاوت قابل ملاحظه اى با مصحف عثمانى نداشته است.

از مستدرك حاكم نيشابورى بر مى آيد كه ابى به هنگام آغاز اعتراض مردم بر عثمان زنده بود و پيش از كشته شدن عثمان درگذشته است.(دائرة المعارف بزرگ اسلامى، ج 6، ص 463 - 465)

44. عبد الله بن مسعود: عبدالله بن مسعود بن غافل بن حبيب از قبيله هذيل است. مادرش ام عبد بود و از اين رو به او كنيه ابن ام عبد داده اند. به روايت ابونعيم اصفهانى، ششمين كسى است كه ايمان آورد. جليل القدر، عظيم الشان و بزرگ منزلت بود.

خادم پيامبر و صاحب سر او و در سفر و حضر پيوسته در خدمت پيامبر بود. وى ذوالهجرتين است; يعنى يك بار به حبشه و بار ديگر به مدينه هجرت كرد. در همه غزوات رسول خدا حاضر بود. او از حافظان قرآن و فقهاى صحابه به شمار مى آمد.

عمر روزى به او نظر انداخت و گفت: گنجينه اى پر از دانش است . پس از رحلت پيامبر، متولى بيت المال كوفه گشت و در دوره خلافت عثمان به مدينه رفت. از كسانى بود كه بر جنازه ابوذر حاضر گشت و مباشرت به تجهيز و تدفين او نمود. وى را در رديف عمار و سلمان و اباذر و مقداد و ابى بن كعب از معروفين به ولايت اهل بيت دانسته اند.

گزارش كرده اند كه او هفتاد سوره را از دهان پيامبر فراگرفته است. گفته اند كسى در پاكدامنى، فضل، ايمان و مدح پيامبر از او، شكى نداشته است. به سال 32 هجرت درگذشت و در بقيع دفن گرديد .در دوره تدوين مصحف عثمانى، ميان عبدالله بن مسعود و عثمان، نزاع و درگيرى رخ داد كه در فصل چهارم به آن اشاره اى خواهيم كرد. (ر.ك: الكنى و الالقاب، ج 1، ص 216 و 470; اعلام زركلى، ج 4، ص 137; دكتر راميار، تاريخ قرآن، ص 354)

45. الاتقان، ج 1، ص 201 و 202.

46. الفهرست، ص 29 و 30.

47. ر.ك: تاريخ القرآن، ص 141 - 144.

48. تاريخ قرآن، ص 345.

49. همان، ص 347.

50. التمهيد، ج 1، ص 325 و 331.

51. الاتقان، ج 1، ص 207.

52. مجمع البيان، ج 10، ص 695.

53. ر.ك: دكتر راميار، تاريخ القرآن، ص 347; التمهيد، ج 1، ص 323.

54. ر.ك: التمهيد فى علوم القرآن، ج 1، ص 331.

55. الاتقان، ج 1، ص 206.

56. راميار، تاريخ قرآن، ص 350.

57. آل عمران (3) آيه 120.

58. دكتر راميار، تاريخ قرآن، ص 348.

59. بقره (2) آيه 20.

60. يس (36) آيه 52.

61. همان جا.

62. ر.ك: الفهرست، ص 29; الاتقان، ج 1، ص 202 و 203.

63. در فهرست ابن نديم سوره شورى از قلم افتاده است.

64. در وجه تسميه گروه هاى شش گانه به اختصار مى توان چنين توضيح داد: السبع الطول : چون هفت سوره بلند و بزرگ قرآن كريمند. مئون : سوره هايى هستند كه بيش از صد آيه دارند. مثانى : از ريشه ثنى به معناى ميل است، سوره هايى هستند كه از جهت بزرگى و حجم آيات، به دنبال سوره هاى مئون قرار مى گيرند.

بعضى ريشه آن را از تثنيه گرفته اند و علت نامگذارى را آن دانسته اند كه تكرار قراءت در سوره هاى مثانى ، بيش از سوره هاى طول و مئون است. اطلاق حواميم به گروهى از سوره ها نيز از آن جهت است كه با حم شروع مى گردند.

علت انتخاب عنوان ممتحنات براى گروهى ديگر ازباب تغليب صورت گرفته است و سرانجام، سوره هاى كوچك تر قرآن را از آن جهت كه قطع و فصل ميان اين سوره با بسمله زياد است، مفصلات ناميده اند.

65 و 66. الفهرست، ص 29.

67. التمهيد، ج 1، ص 314.

68. الاتقان، ج 1، ص 204.

69. همان، ص 149.

70. قارعه (101) آيه 5.

71. الاتقان، ج 1، ص 148.

72. راميار، تاريخ قرآن، ص 362.

73. همان، ص 361.

74. زنجانى، تاريخ القرآن، ص 77 - 79.

/ 62