فصل اول: كليات - درسنامه علوم قرآنی نسخه متنی

This is a Digital Library

With over 100,000 free electronic resource in Persian, Arabic and English

درسنامه علوم قرآنی - نسخه متنی

حسین جوان آراسته

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فصل اول: كليات

مقدمه

سخن از فلسفه اعجاز از مباحث مربوط به علم كلام، در بخش پيامبرشناسى است، و ارتباطى با بحث هاى علوم قرآنى ندارد. بنابراين پاسخ به اين سؤال كه چه نيازى به معجزه است و چرا پيامبران به اعجاز روى مى آوردند، خارج از حوزه علوم قرآنى است.

در اين جا فقط به اين نكته اشاره مى كنيم كه يكى از راه هاى شناسايى پيامبران راستين از مدعيان دروغين، اعجاز بوده است. زيرا اعطاى چنين قدرتى از سوى خداوند بر انجام كارهايى كه در توان هيچ بشرى نبوده است به كسانى كه ادعاى دروغين نبوت دارند به گمراهى مردم و اغرا به جهل ايشان مى انجاميد. و اين با هدف رسالت كه هدايت و سعادت مردم است منافات مى داشت.

اعجاز در لغت

در لغت براى اين واژه سه معنا ذكر گرديده است كه عبارتند از: فوت و از دست دادن; ناتوان يافتن و ناتوان نمودن.

قاموس مى گويد:

اعجزه الشي ء: فاته وفلانا: وجده عاجزا وصيره عاجزا; يعنى آن چيز از او فوت گرديد. اعجز فلانا; يعنى او را ناتوان يافت و يا ناتوان نمود.

اعجز في الكلام: ادى معانيه بابلغ الاساليب; يعنى مطالب را با رساترين شيوه بيان نمود.

راغب در مفردات گويد:

ريشه و اصل واژه عجز ، تاخر از چيزى و وقوع آن به دنبال امرى است; ولى در عرف به معناى قصور و ناتوانى از انجام كار، متداول گرديده است. مراد وى از اين بيان آن است كه معناى اصلى عجز همان تاخر است; ولى چون افراد ضعيف و ناتوان معمولا متاخر از ديگران و به دنبال آنان مى باشند، اين لغت مترادف با ضعف استعمال مى گردد.

اعجاز و معجزه در اصطلاح

المعجز الامر الخارق للعادة، المطابق للدعوى المقرون بالتحدي. (1) اين بيان طريحى همان تعريف اصطلاحى از اعجاز و معجزه است. معجزه امرى است خارق العاده كه مطابقت با ادعاى نبوت داشته همراه با تحدى است.

آية الله خوئى در تعريف اعجاز مى گويد:

اعجاز كارى است كه پيامبران برگزيده الهى كه مدعى منصب نبوت از جانب خداوندند، ارائه مى نمايند به طورى كه خرق نواميس طبيعى نموده، ديگران از آوردن مانند آن ناتوان باشند و آن چيز كه معجزه ناميده مى شود، خود شاهدى بر صدق ادعاى آنان است. (2)

بهترين معجزه (فلسفه تنوع معجزات)

بهترين معجزه، معجزه اى است كه مشابه صنعت و فن رايج در زمان خود باشد. زيرا دانشمندان هر فن با اشراف و احاطه اى كه به رموز و جزئيات و اصول كار خويش دارند، بهتر از ديگران قادر به تشخيص و تصديق معجزات پيامبران خواهند بود. به همين جهت و با توجه به اوضاع محيطى هر پيامبر، حكمت الهى ايجاب نموده است كه هر پيامبرى به معجزه اى خاص، نظير آن چه در عصر و محيط خويش رايج است، مجهز گردد.

در زمان حضرت موسى(ع) كه دوران رواج جادوگرى است، خداوند معجزه اى چون عصا و يد بيضا به او مى دهد و ساحران كه تفاوت جادوگرى و اعجاز را بهتر از ديگران مى دانند، درمى يابند كه كار موسى(ع) قابل معارضه و مقابله نيست وازهمين رو، ساحران اولين گروهى هستند
كه پس از ديدن معجزه موسى(ع) به او ايمان مى آورند. باز به همين دليل است كه نيرنگ فرعون براى فرار از شكست خويش -كه به آنان مى گويد: موسى استاد شما در جادوگرى بوده است- (3) هرچند در افراد معمولى، مؤثر و كارگر افتاد، ولى بر خود ساحران هيچ گونه تاثيرى در پى نداشت.

در عصر مسيح(ع) وقتى طب در ميان يونانيان رواج پيدا مى كند و پزشكان در يونان و مستعمراتش مثل فلسطين و سوريه طبابت هاى اعجاب آور انجام مى دهند، معجزه حضرت عيسى(ع) در مقام پيامبر برگزيده الهى، بيناكردن كوران، درمان امراض غير قابل علاج و بلكه احياى مردگان است.

در عصر ظهور اسلام، آن گاه كه فنون ادب در ميان عرب به اوج خود مى رسد و خطيبان و اديبانى كه از فصاحت و بلاغت بيشترى برخوردارند، به عنوان خداوندان سخن مورد تشويق قرار مى گيرند و بازارهايى معين براى عرضه اشعار نغز و زيباى آنان به وجود مى آيد و تقدير از آنان تا بدان جا مى رسد
كه هفت قصيده از بهترين اشعار آنان، كه با آب طلا نوشته شده است، بر خانه كعبه آويزان مى گردد، پيامبر اكرم با سلاحى قدم در اين كارزار مى گذارد كه همه ارباب سخن را به حيرت وا مى دارد. آن چه او عرضه مى كند در همان هيات و قالبى است كه آنان خود را در آن سرآمد روزگار مى دانستند. آرى; عظيم ترين معجزه پيامبر اسلام(ص) يك كتاب است.

در اصول كافى روايتى از امام هشتم(ع) نقل گرديده است كه، حضرت در پاسخ به فلسفه اختلاف معجزات پيامبرانى چون موسى(ع) و عيسى(ع) و محمد(ص) فرموده است: دليل اين اختلاف غلبه پيامبران بر فنون رايج در عصر خويش بوده است. (4)

ويژگى هاى ديگر قرآن

علاوه بر ويژگى فوق العادگى و هماهنگى قرآن دربرابر فن رايج در محيط شبه جزيره عربستان، اين كتاب آسمانى، نسبت به معجزات پيامبران گذشته از امتيازات خاصى برخوردار است كه به اختصار ذكر مى شود:

1. فرهنگى و تربيتى (عقلى): معجزات ساير پيامبران نظير شفاى مريضان و زنده نمودن مردگان و غرق فرعونيان و تنها براى اثبات حقانيت آنان بود و ديگر جنبه هدايتگرى و تربيتى نداشت، در حالى كه قرآن با روح و روان انسان ها سروكار دارد و افكار بشرى را با عالى ترين انديشه هاى الهى تغذيه مى نمايد و به حق مى توان قرآن را كتابى فرهنگ آفرين به حساب آورد.

2. جاودانگى: قرآن تنها معجزه پايدار و جاودانه است و از اين ويژگى برخوردار است كه لزومى به همراهى آورنده اش با خود ندارد و در هر دوره و عصرى خود گوياى حقانيت خويش است.

3. قابليت دسترسى: معجزات پيامبران الهى فقط براى مردم زمان خود آن هم عده اى محدود و گاه معدود قابل رؤيت بوده است. اما دسترسى به قرآن براى همگان ميسر است; به عبارت ديگر قرآن، محدوديت زمانى و مكانى معجزات ديگر را ندارد; هر كسى مى تواند در هر زمان اين معجزه را در كنار خود داشته باشد.

راغب در اعجاز القرآن گويد:

معجزاتى كه پيامبران آورده اند دوگونه بوده است: حسى و عقلى. حسى همان است كه با چشم ديده شود; مانند ناقه صالح، طوفان نوح و عصاى موسى. معجزات حسى براى همگان، چه عوام و چه خواص، قابل درك است; ولى امكان اشتباه ميان معجزه حقيقى و امورى نظير جادوگرى و وجود دارد كه چه بسا جز عالمان به اين امور قدرت تشخيص ندارند.

درك معجزه عقلى جز براى عقول برتر و انديشه هاى دقيق تر امكان پذير نيست. خداوند به جهت تنك مايگى بنى اسرائيل اكثر معجزات آنان را حسى و به جهت ذكاوت و فهيم بودن امت اسلام بيشتر معجزاتشان را عقلى قرار داده است. (5)

گزيده مطالب

1. يكى از راه هاى شناسايى پيامبران راستين از مدعيان دروغين، اعجاز آنان بوده است.

2. واژه اعجاز در معانى فوت، ناتوان يافتن و ناتوان نمودن به كار رفته است. گرچه ريشه اصلى عجز به معناى تاخر است.

3. اصطلاحا معجزه كارى است خارق العاده، هماهنگ با دعوى نبوت همراه با تحدى و مصون از معارضه، كه شاهدى بر صداقت پيامبر در ادعاى خويش است.

4. بهترين معجزه، آن است كه با صنعت و فن رايج زمان خويش، سنخيت و مشابهت داشته باشد.

5. تنوع معجزات چون عصا و يد بيضا براى موسى(ع)، احياى مردگان از سوى عيسى(ع) و آوردن قرآن توسط محمد مصطفى(ص) به تناسب شرايط محيطى و موقعيت فنى و علمى هر عصرى صورت گرفته است.

6. علاوه بر ويژگى فصاحتى و بلاغتى قرآن كريم، امتيازات ديگر اين كتاب بر معجزات پيامبران ديگر عبارتند از: امتيازات فرهنگى و تربيتى (عقلى بودن)، جاودانگى، و قابليت دسترسى براى همگان.

1. مجمع البحرين، ماده عجز .

2. البيان، ص 33.

3. انه لكبيركم الذى علمكم السحر. طه(20) آيه 71; شعراء(26) آيه 49.

4. مصطفى خمينى، تفسير القرآن الكريم، ج 4، ص 94.

5. علوم القرآن عند المفسرين، ج 2، ص 401.

/ 62