مقدمه
كتاب حاضر جلد سوم از مجموعه " حماسه حسيني " و شامل نوشته ها و يادداشتهايي از استاد شهيد آيه الله مرتضي مطهري در اين باب است . جلدهاي اول و دوم اين مجموعه مشتمل بر سخنرانيهاي آن شهيد بزرگوار پيرامون حادثه كربلا بود كه با استقبال شاياني روبرو گرديد .در مورد مطالب اين جلد لازم است توضيحاتي به شرح ذيل داده شود : 1- اين كتاب حاوي مطالبي است كه استاد شهيد به مرور ايام نگاشته اند و هدف از اين نگارش ، يادداشت مطالب قابل توجه ، جهت مراجعه بعدي و يا آمادگي براي سخنراني بوده است .اين مطالب از نظر اجمال و تفصيل متفاوت مي باشند به طوري كه برخي از آنها به صورت يك مقاله است و برخي ديگر چند سطري بيش نيست و به علاوه در موارد اندكي مطلب با اشاره و به اصطلاح تلگرافي بيان شده است . 2- كتاب حاضر شامل ده بخش است كه موضوع پنج بخش آن جديد است و موضوع پنج بخش ديگر ، همان موضوعات سخنرانيهايي است كه در جلدهاي اول و دوم اين مجموعه به چاپ رسيده اند و البته اين پنج بخش مطالب مشتركي نيز با جلدهاي اول و دوم دارند با اين تفاوت كه آنها سخنراني است و اينها نوشته و يادداشت ، و نيز هر يك حاوي مطالبي است كه ديگري فاقد آن است ، و به عبارت ديگر اين دو مكمل يكديگرند ، و دريغ بود كه به خاطر مقداري مطالب مشترك ، از چاپ آنها صرف نظر كنيم ، خصوصا كه اين نوشته ها بيانگر ميزان كاري است كه استاد شهيد قبل از يك سخنراني انجام مي داده اند و مي تواند براي همه خطبا و سخنرانان آموزنده باشد .از آن پنج بخشي كه موضوع آنها جديد است فقط يك بخش آن كه بخش اول كتاب مي باشد احتياج به توضيح دارد و آن اينكه عنوان اين بخش ، از تنظيم كننده بوده و از آنجا كه بخش مذكور مشتمل بر مطالب گوناگون و در واقع جنگي است درباره نهضت حسيني ، اين عنوان در برگيرنده همه مطالب اين بخش نيستبلكه شامل بخش اعظم و مهمترين مطالب آن است . اميد است كه مجموعه " حماسه حسيني " در شناخت بيشتر و بهتر حادثه كربلا و عمل در راه اهداف اين نهضت مقدس ، مفيد و مؤثر افتد . از خداي متعال توفيق بيشتر در تدوين و نشر آثار استاد شهيد ، خصوصا آثار منتشر نشده آن متفكر گرانقدر ، مسئلت مي نماييم . 65 / 6 / 15 شوراي نظارت بر نشر آثار استاد شهيد مرتضي مطهريبخش اول ريشه هاي تاريخي حادثه كربلا
چگونه امت پيغمبر فرزند پيغمبر را كشتند ؟
حادثه شهادت امام حسين عليه السلام نه تنها فجيع بود و نه تنها مظهر يك فداكاري عظيم و بي نظير است ، حادثه بسيار عجيبي است از نظر توجيه علل روحي قضيه . اين قضيه پنجاه سال بعد از وفات پيغمبر اكرم واقع شده به دست مسلمانان و پيروان رسول اكرم و مردمي كه معروف به تشيع و دوستي آل علي بودندو واقعا هم علاقه به آل علي داشتند در زير پرچم كساني كه تا سه چهار سال قبل از وفات پيغمبر با او جنگيدند و عاقبت كه مردم ديگر مسلمان شدند آنها هم اجبارا و ظاهرا مسلمان شدند . ( به قول عمار ياسر : استسلموا و لم يسلموا ) ( 1 ) . ابوسفيان در حدود 20 سال با پيغمبر جنگيد كه در حدود پنج شش سال آخر ، قائد اعظم تحريك عليه اسلام بودو حزب او يعني امويها اعدي عدو والد الخصام پيغمبر بودند . بعد از ده سال از وفات پيغمبر معاويه كه هميشه دوش بدوش و پا بپاي پدرش با اسلام مي جنگيد ، والي شام و سوريه شد و سي سال بعد از وفات پيغمبر خليفه و اميرالمؤمنين شد ! و پنجاه 1- [ ترجمه : اينان اظهار اسلام كرده اند اما اسلام نياورده اند ] .