حماسه حسینی جلد 3

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حماسه حسینی - جلد 3

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


بن جندب و آيه : و من الناس من يشري نفسه ابتغاء مرضاش الله . ج - كشتن بيگناهان بدون تقصير كه در اسلام سابقه نداشت و از بين بردن احترام نفوس و بريدن دست و پا و به نيزه كردن سرمثل سر عمرو بن حمق خزاعي .

د - مسموم كردن و عمل ناجوانمردانه مسموم كردن را معمول كردن كه عملي است كه با مروت و انسانيت هم سازگار نيست و بعد خلفاء ديگر هم از او پيروي كردند . معاويه امام حسن ( ع ) و مالك اشتر و سعد وقاص و عبدالرحمن بن خالد بن وليد را كه بهترين نصير او بود مسموم كرد . ه - اينكه خلافت را در خاندان خود موروتي كرد ( 1 ) و يزيدي را كه هيچگونه لياقت نداشتولي عهد كرد . و - دامن زدن به آتش امتياز نژادي و فضيلت عرب بر عجم و قريش بر غير قريش . از اين كارها لعن و سب علي و حتي جعل حديث و ولايت عهد يزيد سوء تدبير معاويه شمرده مي شود . يزيد مردي جاهل و سبكسر بود . خليفه زادگاني كه مرشح براي خلافت بودند مي بايستي مدتي تعليم و تربيت شوند كه لااقل براي زعامت آماده شوند ( همانطوري كه عباسيين مي كردند ) . يزيد در باديه نشو و نما يافته و بي خبر از دنيا و آخرت هيچگونه لياقتي نداشت . اگر در زمان عثمان اموال و مناصب غصب شدو اگر در زمان معاويه لعن و سب علي ( ع ) و جعل حديث و دروغ بستن به پيغمبر و كشتن بيگناهان و مسموم كردن و خلافت را موروثي كردن و امتياز نژادي به وجود آوردن معمول شد ، عهد يزيد عهد رسوائي اسلام و مسلمين بود . نمايندگان كشورهاي ديگر مي آمدند و از همه جا بي خبر بجاي پيغمبر مردي را مي ديدند كه در دستش شراب و در كنارش بوزينه اي با جامه هاي ديبا نشسته . ديگر چه آبروئي براي اسلام باقي مي ماند ؟ ! يزيد ، مست غرور ، مست جواني ، مست حكومت ، مست شراب بود .

در اين صورت معناي كلام سيد الشهدا واضح مي شود كه : و علي الاسلام السلام اذ قد بليت الامة براع مثل يزيد . يزيد متظاهر به فسق و متظاهر به كفر ورده گفتن بود ( و به عبارت ديگر يزيد پرده ها را همه دريده بود و قطعا در همچو موردي بايد قيام كرد ) ديگر چه آبروئي براي اسلام و مسلمين باقي مي ماند ؟! بنابر اين ، سؤال اينكه چرا امام حسين قيام كرد درست مثل اينست كه بگوئيم چرا پيغمبر اكرم در مكه قيام كرد و با قريش سازش نكرد ؟ و يا چرا علي مرتضي اينقدر رنج حمايت پيغمبر را در بدر و حنين واحد و احزاب و ليلة المبيت متحمل شد ؟ و يا چرا ابراهيم يك تنه در مقابل قدرت عظيم نمرود قيام كرد ؟ چرا موسي در حالي كه جز برادرش هارون كسي نداشت به دربار فرعون رفت ؟ معناي اين چرا اينست كه امام حسين وقتي قيامش موجه بود كه جندي و سپاهي برابر با يزيد داشته باشد و حال آنكه اگر امام حسين سپاهي برابر با يزيد مي داشت و در اجتماعي قيام مي كرد كه مردم دو دسته بودندو دو صف عظيم را تشكيل مي دادند و امام حسين در جلوي يك صف بود ، قيام حسيني يك قيام مقدس و جاويدان نبود . اين چراها در همه قيامهاي مقدس و تاريخي هست .

1- و به اين ترتيب آرزوي ديرين حزب اموي كه ابوسفيان در خانه عثمان گفت : يا بني اميه تلقفوها تلقف الكرش ، اما والدي يحلف به ابوسفيان ما زلت ارجوها لكم و لتصيرن الي صبيانكم وراثة محقق شد و خود معاويه هم باور نمي كرد محقق شود و البته امام حسين بيش از هر كس از اين منويات آگاه بود و مي ديد كه دارند مثل گوي با آن بازي مي كنند و به كودكان خود به وراثت مي دهند . قيام حسين ( ع ) در برابر عمل شدن افكار حزب اموي بود .

/ 224