بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید قيامهاي مقدس بشري داراي دو تشخص است : يكي از نظر هدف قيام ، يعني اين قيامها براي مقامات عالي انسانيت است ، براي توحيد است ، براي عدل است ، براي آزادي است ، براي رفع ظلم و استبداد است ، نه به خاطر كسب جاه و مقام يا تحصيل ثروت و به قول حنظله باد غيسي كسب مهتري و يا حتي براي تعصب وطني ، قبيله اي ، نژادي . ديگر اينكه اين قيامها برقي است كه در ظلمتهاي سخت پديد مي آيد، شعله اي است كه در ميان ظلمها و استبدادها و استيثارها و زور گوئيها مي درخشد ، ستاره اي است كه در تاريكي شب در آسمان سعادت بشر طلوع مي كند ، نهضتي است كه مورد تصويب " عقلاي قوم ! " قرار نمي گيرد . يكي از افتخارات نهضت حسيني همين است كه عقلاي قوم ! آنرا تصويب نمي كردند ولي از آن جهت كه فوق نظر عقلا بود نه دون نظر آنها . عرفا كه از آن جنبه عرفاني ، جنبه فوق عقل آن را در نظر گرفته اند ، به آن نام مكتب عشق داده اند و همچنين است منطق شعراي مرثيه سراي ما ، و خيلي جنبه ايده آليستي به آن داده اند . درست است كه مكتب عشق الهي است ، علي ( ع ) هم فرمود : مناخ ركاب و مصارع عشاق ، ولي چرا اين عشق و سلوك در صحنه اي مثل صحنه كربلا ظهور كرد ؟ براي خداوند ، براي اين معشوق كه فرقي نمي كند . آري ، رضاي خدا در فداكاري در راه دين ، در راه سعادت بشر ، در راه قيام بالقسط است كه هدف پيغمبران است .چرا عرفاي ما اگر عاشق صادق هستند عشقبازيهاي خود را فقط در مجالس سماع به ثبوت رساندند ؟ ! عشق حسين البته عشق الهي است و عشق صادق و راستين است ، تنها در مجالس سماع اظهار نشده است . پس افتخار قيام حسيني اينست كه كساني مانند ابن عباس [ آن را ] تصويب نمي كردند .مطلق قيامهاي مقدس بشر كه در ميان تاريكيها مانند شعله اي ظاهر مي شود مورد تصويب ديگران نيست . در زمان خود ما اگر كسي مثلا به قدرتهاي روحاني ما كه در غيره راه خدا مصرف مي شود اعتراض كند و بالاخره در مطلق مواردي كه قواي اهريمني تسلط كامل پيدا كرده [ اگر ] كسي اعتراض كند و ايراد بگيرد و قيام كند، عقلا به او ايراد مي گيرند ، او را كج سليقه مي خوانند ! اين سليقه چيست و مقياس استقامت و اعوجاجش چيست ؟ چه خوب تعبيري دارد امير المؤمنين درباره پيغمبر اكرم كه مي فرمايد : ارسله علي حين فترش من الرسل (1) . . . و الدنيا كاسفه النور (2) . . . قرآن درباره قيام ابراهيم ( ع ) مي فرمايد : و لقد آتينا ابراهيم رشده غ ( از كلمه " رشد " معلوم مي شود كه ابراهيم 1- [ ترجمه : او را به هنگامي فرستاد كه جهان از وجود پيامبر خالي بود ] . 2- [ ترجمه : و دنيا نورش به خاموشي گرائيده بود ] .