حماسه حسینی جلد 3

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حماسه حسینی - جلد 3

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

دعوت به قيام عليه حكومت بود ؟ آيا جز نوعي دعوت به شورش و انقلاب بود ؟ بالاتر اينكه چرا شب عاشورا حبيب بن مظهر را به ميان بني اسد براي دعوت آنها فرستاد ؟ چرا برادران و فرزندان و ياران خاص خود را در شب عاشورا الزام به رفتن نكرد كه خوني نريزد ؟

33- عجيب است كه آقاي صالحي كه در تمام كتابش كوشش دارد كه ابتدائي بودن قيام حسيني را نفي كند ، در صفحه 299 بخش چهارم پس از آنكه اوضاع حكومت يزيد را از تحليل حرامها و تحريم حلالها و ظلمها و استثمارها و غيره بيان مي كند و آنها را با مواد خطبه امام در بيضه تطبيق مي كند ، مي گويد : " اگر در اين شرائط از هيچ حلقومي ندائي بر نمي خاستو اگر به فرض محال امام حسين تسليم بي قيد و شرط يزيد مي شد ، در اين صورت كشورهاي ديگر ، اسلام را در قالب يزيد بن معاويه مي شناختند ، زيرا رئيس كشور اسلامي اگر هيچ مخالفي ( و معترضي ) نداشته باشد ، در نظر دنياي خارج نماينده روح اسلام است، آنگاه بيگانگان مي گفتند كشور اسلامي يعني كشور ظلم و بيدادگري . . . حسين بن علي ( ع ) كه افق ديدش از مردم عادي خيلي وسيعتر است چون اسلام را از نظر موقعيت خارجي و جهاني در چنين وضعي مي بيند وقتي كه به وي مي گويند با يزيد بيعت كن ،مي گويد : و علي الاسلام السلام اذ قد بليت الامة براع مثل يزيد . ( مقتل خوارزمي ، ج 1 ، ص 184 " . اين مطلب خود مي رساند كه گاهي يك اعتراض و اظهار وجود آنقدر ارزش دارد كه صدها نفر به خاطرش كشته شوند . پس چرا خود آقاي صالحي اينقدر از اينكه امام حسين معترض باشد امتناع دارد ؟ آنگاه مي گويد : " از اين رو حسين بن علي تصميم مي گيرد مقاومت كند . . . تا دنياي خارج بداند اسلام را از دريچه افكار حسين بن علي و در قالب فرزند پيغمبر بايد شناخت نه در قالب يزيد .

. . تا دنياي خارج بداند اسلام ، حسين ، فرزند برومندي را تربيت كرده است كه در راه دفاع از انسانيت و عدالت و در راه آزادي و حريت و تقوا و فضيلت عاشقانه جانبازي مي كند . بنابر اين دفاع از موقعيت جهاني و بين المللي اسلام را بايد جزئي از هدف وسيع و همه جانبه فرزند پيغمبر ( ص ) دانست " .

34- آقاي صالحي مي گويد بعضي مثل " موسيوماريين " آلماني در " السياسة الحسينية " معتقدند كه امام حسين عمدا خواست صحنه مظلوميت بسازد و مقدمات شهادت هر چه فجيعتر خود را فراهم كند تا بهتر و بيشتر احساسات مردم را به نفع بني هاشم و عليه امويها برانگيزد .

" ماربين " گفته است : " چندين سال متوالي حسين ( ع ) تدارك كشته شدن خود را ديد و مقصدي بسيار عالي مد نظر داشت " ( ص 33 ) ايضا گفته است : " حسين بن علي چون قصدي جز كشته شدن كه مقدمه آن خيالات عالي ( روليسيون ) مقدس بود مد نظر نداشت ،بزرگترين وسيله را بي كسي و مظلوميت دانسته و اختيار كرد تا مصائب وي در قلوب مؤثر واقع گردد . " ( ص 25 ) . گفته است : " حسين ( ع ) در افشاي ظلم و ستم بني اميه و ابراز خيالاتشان در عداوت بني هاشم و اولاد محمد ( ص ) دقيقه اي فروگذار ننمود " ( ص 26 ) . درباره طفل شيرخوار گفته است : " با آنهمه مصائب جانكاه و افكار متراكمه و عطش و كثرت جراحات ، باز هم از مقصد عالي خود ( تحريك احساسات ) صرف نظر ننمود و با اينكه مي دانستبر فرزند صغيرش ، بني اميه رحم نخواهند كرد ، محض بزرگ ساختن مصائب ، خود او را بر سر دست گرفته به ظاهر التجاي آب برايش كرد و با تير جواب شنيد . "

35- آقاي صالحي در بخش آخر كتاب خود ص 309 مغالطه مي كند و مي گويد : " ما معني صحيح و قابل قبولي براي اين تعبير : " با كشتن امام حسين اسلام زنده شد " تصور نمي كنيم ، چه زنده شدن اسلام به معني عمل كردن به احكام اسلام باشد و چه به معني فتوحات اسلامي باشد و چه به معني ضعف حكومت بني اميه باشد و چه به معني متشكل شدن شيعه باشد و چه به معني رسوا شدن بني اميه باشد . چگونه ممكن استبا كشتن رئيس اسلام و حافظ قرآن ، اسلام زنده بشود ؟ ! " .

36- آقاي صالحي مي نويسد : " عبيدالله از عمر سعد فرمان را مطالبه كرد و عمر نمي داد و مسئوليت را به گردن عبيدالله مي انداخت " . عثمان بن زياد گفت : " دوست داشتم همه فرزندان زياد تا قيامت ذليل باشند و حسين بن علي كشته نشود " . ( طبري ، جلد 4 ، ص 375 ) . " مرجانه " مادر ابن زياد گفت : " يا خبيث قتلت ابن رسول الله ، والله لا تري الجنة ابدا " ( 1 ) . ( تذكره سبط ص 259 ) يحيي بن الحكم ( برادر مروان حكم ) گفت : " بين شما و پيغمبر خدا در روز قيامت جدائي افتاد . من ديگر در هيچ كاري با شما شركت نمي كنم " . ( طبري ، جلد 4 ، ص 356 ) يحيي بن الحكم وقتي كه سر امام را مقابل يزيد ديد ، از روي ناراحتي و تأسف گفت : " سميه بايد فرزندانش به عدد ريگهاي بيابان باشدولي فرزندان دختر پيغمبر بايد كشته و نابود گردند " ( طبري ، جلد 4 ، ص 352 ) هند زن يزيد وقتي كه از ماجرا آگاه شد خود را در لباس مخصوص مستور كرد و از اندرون خانه به مجلس مردان آمد و گفت : آيا اين سر حسين فرزند فاطمه است ؟ يزيد گفت : آري ، سر حسين فرزند فاطمه است ؟تو براي او گريه و عزاداري كن . خدا بكشد ابن زياد را كه در كشتن او تعجيل كرد . ( طبري ، جلد 4 ، ص 356 ) به نظر من از اينها بالاتر اينكه معاويه پسر يزيد خود را از خلافت خلع كرد و بر يزيد و بر معاويه لعنت فرستادو حق را به جانب حسين ( ع ) و علي ( ع ) داد . عليهذا بزرگترين اثر حادثه كربلا اين بود كه پرده نفاق را دريد و حساب سلطنت عملا از حساب دين جدا شد ، و اگر حادثه كربلا نبود ، امويين به نام دين بر مردم حكومت مي كردند و البته اين چسبيدن آنها به دين ، در نظر عده اي آنها را تبرئه مي كرد و در نظر عده بيشتري دين را ملوث مي نمود

1- [ اي پليد ! پسر رسول خدا را كشتي ؟ به خدا سوگند هرگز روي بهشت را نخواهي ديد ] .

/ 224