33- اما تحريف معنوي : - حماسه حسینی جلد 3

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حماسه حسینی - جلد 3

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

صفين به هوا كه هشتادمين رفته بود بالا و هنوز اولي برنگشته بود ، و پس از برگشتن يكي يكي را دو نيم كرد . همچنين است افسانه ششصد هزار كشته و هفتاد و دو ساعت بودن روز عاشورا . عوامل سه گانه فوق در همه جهان بوده و هست . اما عامل خصوصي : از طرف اولياء دين پيشنهاد شده كه اقامه عزاي حسين بن علي بشود و قبرش زيارت شود و او به عنوان يك فداكار بزرگ هميشه نامش زنده و پاينده باشد .

اين موضوع تدريجا سبب شد كه بعضي مرثيه خوانان حرفه اي پيدا شوند و كم كم مرثيه خواني به صورت يك فن و هنر از يك طرف ، و وسيله زندگاني از طرف ديگر درآيد ، از طرفي فكري پيدا شود كه چون گرياندن بر ابي عبدالله ثواب جزيل و اجر عظيم دارد پس به حكم الغايات تبرد المبادي " هدف ، وسيله را مباح مي كند " از هر وسيله اي مي شود استفاده كرد .

اينجا است كه جعل و دروغ در نظر عده اي مشروع مي شود . به قول حاجي [ نوري ] اگر اينچنين است ، پس چون ادخال سرور در دل مؤمن نيز مستحب است و هدف وسيله را مباح مي كند ، از غيبت و حتي از بوسه و زنا نيز مي توان استفاده كرد . اينجا است كه داستان روضه خوان سنگ پران كه قبلا گذشت به ياد مي آيد .

و اينجا است كه بايد آن خواب روضه خواني كه ديد گوشت بدن امام را با دندانهاي خود مي كند صادق دانست . عجبا كه در پنج قرن پيش يك مرد بوقلمون صفت كه معلوم نيست شيعه است يا سني به نام ملا حسين كاشفي [ كتابي مي نويسد به نام " روضة الشهداء " . ] اين مرد واعظ است و چون اهل سبزوار و بيهق بوده و آنجا مركز تشيع بوده ذكر مصيبت هم مي كرده است . اين مرد تا توانسته ساخته و پرداخته و حتي اسمهايي در اين كتاب هست از اصحاب و از مخالفين كه معلوم است مجعول است و ظاهرا از خود ساخته . بعد اين كتاب چون فارسي بوده به دست مرثيه خوان ها مي افتد و سند و مدرك آنها مي شود كه اين كتاب را از رومي خ وانده اند و به همين مناسبت آنها را روضه خوان گفته اند ، و اين كتاب بعد بجاي همه كتابهاي درست ، منبع و مأخذ روضه هاي دروغ شده است .

اين كتاب در اواخر قرن نهم يا اوايل قرن دهم نوشته شده است زيرا ملا حسين كاشفي در 910 وفات كرده است . بعد در اواخر قرن سيزدهم و اوايل قرن چهاردهم كتاب ديگري كه صد چوب به سر آن كتاب زده به نام " اسرار الشهادش " نوشته و چاپ مي شود و كار را مي رساند به آنجا كه رسانده اند .

البته كتابهايي از قبيل " محرق القلوب " نيز بي تأثير نبوده اند . تحريفهاي لفظي از قبيل : داستان ليلي و علي اكبر ، داستان عروسي قاسم ، داستان آب آوردن حضرت ابي الفضل در كودكي براي امام حسين ، آمدن زينب در حين احتضار به بالين ابا عبدالله ( ع ) ، عبور اسرا در اربعين از كربلا ، عدد مقتولين ، هاشم بن عتبه با نيزه هجده ذرعي ، روز عاشورا 72 ساعت بود، امام حسين بازي شاهان از مكه خارج شد ، بي خبر بودن امام سجاد ( ع ) از وقايع ، افسانه اسب آوردن زينب براي ابا عبدالله و بوسيدن گلوگاه آن حضرت ، بيهوش شدن امام سجاد ( ع ) و امام صادق ( ع ) . اين تحريفها بعضي مربوط است به قبل از حادثه نظير آب آوردن حضرت ابي الفضل در كودكي براي امام ، بعضي مربوط است به بين راه مثل خروج امام از مكه بازي پادشاهان ، بعضي مربوط است به روز عاشورا مثل داستان ليلي ، عروسي قاسم ، آمدن زينب در حين احتضار به بالين ابا عبدالله ، اسب حاضر كردن زينب براي امام ، افتادن سكينه روي سم اسب ، بوسيدن زير گلو ، آمدن هاشم مرقال ، آمدن زعفر جني ، و عدد مقتولين ، و بعضي مربوط است به بعد [ از اين حادثه ] مثل حادثه اربعين ، بيهوش شدن امام سجاد ، افتادن امام صادق در كفشكن .

33- اما تحريف معنوي :

تحريف معنوي يعني منحرف كردن روح و معني يك جمله يا يك حادثه ، و چون بحث در اطراف حادثه است پس تحريف معنوي يك حادثه يعني اينكه علل و انگيزه ها و همچنين هدف و منظورهاي آن حادثه را چيز ديگر غير از آنچه هست معرفي كنيم .

مثلا شما به ديدن شخصي مي رويد ، يا شخصي را به خانه يا مجلس خودتان دعوت مي كنيد ، ديگري مي آيد مي گويد : مي داني منظور فلاني از آمدن به خانه تو چيست ؟ ( يا از دعوت تو چيست ؟ ) مي خواهد مثلا دخترش را به پسر تو بدهد ،در صورتي كه شما چنين منظوري هرگز نداريد . تحريف در جمله ها سه مثال دارد كه قبلا اشاره كرديم . در بسياري از حوادث تاريخي جهان ، از نظر تفسير و توجيه ، تحريف شده يا عمدا يا جهلا كه فعلا وارد آنها نمي شويم . حادثه بزرگ و با عظمت عاشورا گذشته از تحريفهاي لفظي و شكلي مربوط به حوادث و جرياناتي كه بوده است ، دچار يك سلسله تحريفهاي مهمتر در ناحيه روح و معني و تفسير و توجيه گرديده است . مي دانيم امام حسين نهضتي كرده است كه شرائط سه گانه عظمت را دارا بوده است . الف - مقدس بودن هدف و شخصي نبودن آن ، به خاطر انسانيت بودن آن كه توأم با فداكاري و گذشت از منافع فردي بوده است .

به همين دليل بشريت اينگونه افراد را كه مرز ميان خود و ديگران را شكسته اند از خود مي داند و خود را از آنها مي داند ، او را فداي امت و مصالح امت مي بيند . ب - اينكه توأم بوده با يك بصيرت قوي و نافذ ، و آنچه ديگران در ظاهر نمي ديد ند او در پشت پرده مي ديده است.

آنچه ديگران در آينه نمي ديدند ، او در خشت خام مي ديده است . به عبارت ديگر از محيط خودش پيش بود . ج - اينكه نوري بوده كه در ميان يك ظلمت كامل درخشيده است به شرحي كه قبلا گفته ايم . از طرف ديگر اولياء دين سخت توصيه كرده اند به مردم راجع به اخبار اين حادثه و عزاداري دائم و زيارت تربت او . در اينجا سخن اينستكه امام چرا نهضت كرد و بعد چرا پيشوايان اسلام توصيه كردند كه اين حادثه زنده بماند . تحريفي كه در اصل حادثه رخ داد اين بود كه [ گفتيم امام حسين ] كفاره گناه امت را بدهد و سنگر گنهكاران باشد ، بيمه كند معصيتكاران را . تحريف دوم اين بود كه اين حادثه جنبه خصوصي و فردي دارد ، يعني آن را به آسمان برديم و غير قابل پيروي قرار داديم و از مكتب بودن و درس بودن خارج كرديم ، آن را در اوضاع و احوال عصر و زمان خود از يك طرف و دستورهاي اسلام در اين زمينه ها از طرف ديگر قرار نداديم كه بتواند مكتب و مدرسه و الهام بخش باشد .

پس دو كار به سرش آورديم . اول آن را از مكتب بودن از راه خصوصي كردن - خارج كرديم . دوم اينكه به علاوه آن را به صورت يك مكتب گنهكارسازي درآورديم و گفتيم هر گناهي بكنيم سينه سه ضربه آن را جبران مي كند . تحريف ديگر در موضوع دستورها درباره فلسفه عزاداري است .

در اينجا گاهي گفتيم براي تسلي خاطر حضرت زهرا است چون ايشان در بهشت هميشه بيتابي مي كنند و هزار و چهار صد سال است آرام ندارند ، با گريه هاي ما ايشان آرامش پيدا مي كنند ، پس آن را يك خدمت خصوصي به حضرت زهرا تلقي كرديم .

دوم اينكه به چشم يك آدم نفله شده كه حداكثر مقامش اينست كه بي تقصير به دست يك ظالم كشته شد پس بايد برايش متأثر بود به امام نگاه كرديم . فكر نكرديم كه تنها كسي كه نفله نشد و براي هر قطره خون خود ارزش بي نهايت قرار داد او بود .

كسي كه موجي ايجاد كرد كه قرنها كاخهاي ستمگران را لرزاند و مي لرزاند و نامش با آزادي و برابري و عدالت و توحيد و خداپرستي و ترك خود پرستي يكي شده چگونه هدر رفته است ؟ ! ما هدر رفته ايم كه عمري را جز در پستي و نكبت زندگي نكرده و نمي كنيم . هدف نهضت امام را خود امام از همه بهتر بيان كرده است . هدفش همان هدف پيغمبر بود . خطبه هاي امام مبين هدف نهضت امام است . امام هدف نهضت خود را اصلاح امت اسلاميه معرفي كرد ، خواست عملا درسهاي اسلام را بياموزد و به جهان بفهماند كه خاندان پيغمبر اسلام كه نزديكترين مردم به او هستند، از همه مردم ديگر به تعليمات او بيشتر ايمان دارند و اين خود دليل حقانيت اين پيغمبر است . اما اينكه فلسفه اقامه عزاي حسين چيست ؟ براي اينكه صحنه اي بالاتر و بهتر از اين صحنه در جهان وجود ندارد كه : اولا اين اندازه درس توحيد و ايمان كامل به جهان غيب را بدهد و مظهر نفس مطمئنه باشد.

پس روحش توحيد بود . ثانيا همه تربيتها براي اينست كه روح بشر در برابر حوادث ، شكست ناپذير شود ، تنش با شمشيرها قطعه قطعه ، ثروتش به باد ، فرزندانش كشته ، خاندانش اسير ، ولي روحش ثابت و محكم بماند . ثالثا چقدر فرق است ميان ادعا و عمل . مدعيان آزادي و آزاديخواهي ، حقوق بشر ، عدالت ، [ زيادند ] اما داستان پادشاه و وزير و گربه تربيت شده است ، ولي مردان الهي عملا نشان دادند كه اگر يك طرف حق باشد با محروميتها ، با كشته شدن ها ، با قطعه قطعه شدن ها ، و طرف ديگر مال و ثروت و همه چيز باشد با پامال شدن حق و حقيقت ، كدام طرف را مي گيرند . چند چيز كه علامت شكست دشمن بود : الف - پرهيز از جنگ تن بتن . ب - تير اندازي و سنگ پراني . ج - دستور عمر سعد كه از جنگ با شخص حسين پرهيز كنند : هذا ابن قتال العرب ، والله نفس ابيه بين جنبيه ( 1 ) . د - دستور عمر سعد كه مانع سخنراني او بشوند و نگذارند سخنانش شنيده شود .

نه در مقابل شمشير و بازويش و نه در مقابل منطق و سخنش تاب نمي آوردند . آنچه از امام ظهور كرد : الف - شجاعت بدني . ب - قوت قلب و روح . ج - ايمان به حق و قيامت ، كه ساعت به ساعت بر بشاشتش افزوده مي شد .

د - صبر و تحمل . ه - رضا و تسليم . و - طمأنينه و عدم هيجان روحي و نشنيدن يك سخن [ ازاو ] كه حاكي از غضب و خشم و از جا در رفتن باشد . ز - روح حماسي كه چنان خطبه اي انشاء كرد . دو چيزي كه چشم امام را روشن داشت : الف - خاندان . ب - ياران . ههنا مناخ ركاب و مصارع عشاق ( 2 ) . اصحاب و خاندان نشان دادند كه عاشقانه عمل مي كنند .

1- [ اين فرزند كشنده عرب است . به خدا سوگند جان پدرش در ميان دو پهلوي او است ] .

2- [ اينجا باراند از سواران و قتلگاه عاشقان است ] . پس بي نظيري و آموزندگي آن ، علت اصلي و فلسفه اصلي عزاداريها است .

/ 224