عنصر تبليغ در نهضت حسيني
1- نهضت حسيني ، نهضتي متشابه است ( 1 ) و ذو وجوه و عميق و چند جانبه و چند بعدي و چند لايه است . يكي از وجوه و ابعاد اينست كه تبليغ است . هم امتناع و تمرد و عصيان و سرپيچي است ( از نظر امتناع از بيعت ) ، هم جهاد است ، هم امر به معروف و نهي از منكر است ،هم اتمام حجت است ( از نظر دعوت كوفيان ) و هم تبليغ است ، ابلاغ پيام اسلام و نداي اسلام است به جهان و جهانيان . 2- مشكلات رساندن پيام اسلام در عصر جديد كه هزاران پيام از ناحيه هزاران مركز - از مراكز شهواني ، جنسي ، اقتصادي گرفته تا مراكز فكري سياسي - به مردم احاطه كرده است . 3- جنگ تبليغاتي ، نيازمند به هماهنگي نيروها ، مهارت ، تاكتيك ، جبهه گيري ، تشكيلات ، فرماندهي و انضباط است . 4- چون شكل جنگ به خود مي گيرد ، اصل " و اعدوا لهم ما استطعتم " در اينجا نيز حكمفرما است . البته تبليغ از جنبه مردم و پيامگيرها ، جز يك ابلاغ دوستانه نيستولي از نظر خنثي كنندگان و تبليغات مخالف ، جنگ است . 5- شرائط چهارگانه موفقيت يك پيام : الف - غنا و قدرت محتوا ( غناي منطقي ، غناي احساسي ، غناي عملي ) . به عبارت ديگر قابل جذب بودن براي عقل و براي دل ، و ديگر قدرت بر حل مشكلات زندگي . اينجا است كه راز اصلي پيشرفت اسلام را با نداشتن دستگاه تبليغي ، در مقابل اكثريتها مانند مسيحيت ،و اقليتها مانند يهوديت و فرقه پوشالي بهائيت ، بايد به دست آورد . ب - امكانات از نظر وسائل و ابزارهاي تمدن ، و ديگر شرائط اجتماعي محيط كه " سنگ را بسته سگ رها كرده " نباشد . ج - متد تبليغ ،در مقابل متد تحقيق ، متد تعليم ( تعليم مسائل علمي ، و اما تبليغ مربوط است به هدفهاي اجتماعي و معنوي ) ، متد يادگيري و بهره گيري از هوش و حافظه ، متد كتابداري ، متد مديريت . د - صلاحيت فني و اخلاقي پيامبرسان . 6- اولين مطلب اينست كه استفاده از تبليغ در نهضت حسيني ، آنوقت درست است كه عامل نهضت را تنها امتناع از بيعت ندانيم . استفاده از تبليغ با دو عامل ديگر يعني اجابت مردم كوفه براي در دست گرفتن زمام امور ، و ديگر امر به معروف و نهي از منكر جور مي آيد ، و البته از زمان سقوط كوفه به بعد هر اندازه از عنصر تبليغ استفاده شده باشد اختصاص دارد به امر به معروف و نهي از منكر .خروج امام از مدينه به مكه و اقامت در مكه در ماههاي شعبان تا ذي الحجة كه ايام عمره و سپس حج است ، به نظر نمي رسد كه به خاطر اين بوده كه دشمن احترام حرم امن الهي را حفظ مي كرد ، بلكه به سه علت ديگر بوده است : يكي اينكه نفس مهاجرت ارزش تبليغاتي داشت و تكاندهنده بودو نداي امام را بهتر مي رساند و اين خود اولين ژست مخالفت و امتناع بود . دوم اينكه در مكه تماس بيشتري با افراد نواحي مختلف ممكن بود . سوم اينكه مكه را انتخاب كردن علامت امنيت نداشتن بودگو آنكه در آنجا هم [ امام ] امنيت نداشت .1- متشابه بنابر آنچه آقاي طباطبائي تحقيق كرده اند بيشتر مربوط مي شود به معاني طولي و بطون ، كه القرآن عبارات و اشارات و لطائف و حقايق . العبارات للعوام ، الاشارات للخواص ، اللطائف للاولياء و الحقائق للانبياء . و به عبارت بهتر [ نهضت حسيني ] نهضتي جامع است . همانطوري كه كلمات ، برخي جامع است و برخي نه ، كه پيغمبر اكرم فرمود : اوتيت جوامع الكلم ، نهضتها و حركتها نيز برخي چند معني است و برخي تك معني .