حماسه حسینی جلد 3

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حماسه حسینی - جلد 3

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خورشيد من كه از انگور است برج آن ته خمره شراب است ، و از مشرق دست ساقي طلوع كرده و به مغرب دهان من غروب مي نمايد . و چون از سبو در جام ريخته شود غلغل كردن و زير و رو شدن و حباب ساختنش حكايت از حجاجي مي كند كه بين ديوار كعبه و چاه زمزم مشغول هروله هستند . پس اگر بر دين احمد حرام است تو آن را بر دين عيسي بگير و سركش در مقدمه " بررسي تاريخ عاشورا " از يعقوبي و ديگران اين حكايت معروف را نقل مي كند كه در سالي كه معاويه يزيد را با لشكري براي فتح بلاد روم فرستاد ، در " غذ قذونه " ( يا به نقل " ابو الشهداء " فرقدونه ) كه در آنجا ديري بود به نام دير مران ، اتراق كردند و يزيد در آن دير با ام كلثوم نامي مشغول عياشي و كيف شد ، و در اثر بدي هوا لشكر مبتلا به تب و آبله شدند و مرض به قسمي در اردوي مسلمين افتاد كه مثل برگ خزان روي زمين مي ريختند و مي مردند و هر چه به يزيد اصرار كردند هر چه زودتر از اين سرزمين كوچ كنيم اعتنا نكرد ( اما ظاهرا ابو الشهداء مي نويسد : لشكر در نقطه ديگري دچار اين بيماري شد و يزيد در اين دير مانده بود و ملحق به لشكر نمي شد تا اين خبر به او رسيد و اشعار ذيل را سرود ) و اين اشعار را سرود :

ما ان ابالي بما لاقت جموعهم بالغذ قذونة ( 1 ) من حمي و من موم اذا اتكأت علي الانماط في غرف  ( 2 ) بدير مران عندي ام كلثوم ( 3 )

1- بالفرقدونه ( نسخه بدل ) .

2- مرتفقا ( نسخه بدل ) .

3- [ مرا چه باك كه تمام لشكر اسلام در غذ قذونه از مرض آبله و تب مردند . من اكنون در دير مران بر بالشهاي پرقو تكيه داده و راحتم و ام كلثوم در آغوش من است ] .

/ 224