تمام فاجعه كربلا براي اين بود كه امام رأي خود را نفروخت
از قبل از مردن معاويه و همچنين بعد از مردن او در دوره يزيد چه در وقتي كه امام در مدينه بود و چه در مكه و چه در بين راه و چه در كربلا ، آنها از امام فقط يك امتياز مي خواستند و اگر آن يك امتياز را امام به آنها مي داند نه تنها كاري به كارش نداشتند.انعامها هم مي كردند و امام هم همه آن تحمل رنج ها را كرد و تن به شهادت خود و كسانش داد كه همان يك امتياز را ندهد . آن يك امتياز فروختن رأي و عقيده بود . در آن زمان صندوق و انتخاباتي نبود ، بيعت بود .بيعت آنروز رأي دادن امروز بود . پس امام اگر يك رأي غير وجداني و غير مشروع مي داد شهيد نمي شد ، شهيد شد كه رأي و عقيده خودش را نفروخته باشد .كربلا نمايشگاه معنا و روحانيت نه نمايشگاه جنايت بشر
در زمان ما معمول است كه كشورها نمايشگاه صنايع درست مي كنند و گاهي نمايشگاه جهاني از همه كشورهاي دنيا درست مي كنند . ظاهرا در هر شصت سال يك بار تمام دنيا يك نمايشگاه ترتيب مي دهند . گويند برج ايفل يادگار يك نمايشگاهي است كه در شصت و اند سال پيش ساخته شده . در سه چهار سال پيش نيز نمايشگاهي در بروكسل ترتيب دادند كه از همه كشورهاي شرق و غرب در آنجا جمع شده بودند و مردم از همه دنيا به آنجا رفتند . منظور از اين نمايشگاهها نشان دادن محصولات فكري و عملي بشر است .در آنجا انسان عظمت فكر و فعاليت و مقدار هنرنمايي بشر را مي فهمد . در آنجا همه چيز را مي آورند از سوزن تا يك نمونه كارخانه هاي عظيم . صحنه كربلا را مي توان تشبيه كرد به يك نمايشگاه ، ولي نه نمايشگاه علم وصنعت بلكه نمايشگاه معنويت و معرفت . در اين نمايشگاه انسان مي تواندبه عظمت قدرت اخلاقي و روحي و معنوي بشر پي برد و بفهمد تا چه اندازه بشر با گذشت و فداكار و آزاد مرد و خداپرست و حق خواه و حق پرست مي شود ، معاني صبر و رضا و تسليم و شجاعت و مروت و كرم و بزرگواري تا چه اندازه قدرت ظهور و بروز دارد . معمولا اهل منبر وقتي كه مي خواهند قضيه كربلا را بزرگ كنند جنبه فاجعه بودن و ظلم و ستم ها را بزرگ مي كنند ، در جستجوي پيدا كردن و حتي جعل كردن فاجعه هايي هستند ،با بيانهاي مختلف و تشبيهات و مجسم ساختن ها جنبه فاجعه بودن را تقويت مي كنند و حال آنكه ما بايد از خود بپرسيم بزرگي حادثه كربلا از چه نظر است ؟ آيا از نظر فجيع بودن است ؟ قطعا اين فاجعه ، فاجعه كم نظيري استچنانكه ابوريحان بيروني در " الاثار الباقية " به نقل " نفس المهموم " گفته و همچنين ديگران ، ولي فاجعه عظيم و شايد عظيمتر از اين در دنيا زياد بوده . خود فاجعه مدينه كمتر از فاجعه كربلا نبوده . عظمت مطلب از لحاظ سيد الشهدا و ياران آن حضرت است نه از لحاظ ابن زياد و ابن سعد و اتباع و اشياع آنها ، عظمت سعادت است نه عظمت شقاوت . كربلا بيش از آن اندازه كه نمايشگاه شقاوت و بدي و ظهور پليدي بشر باشد نمايشگاه روحانيت و معنويت و اخلاق عالي و انسانيت است ولي اهل منبر كمتر به آن جنبه توجه دارند ، و به عبارت ديگر در اين قضيه از آن جنبه بايد نگاه كرد كه اباعبدالله و اباالفضل و زينب قهرمان داستانند نه از آن جهت كه شمرو سنان قهرمان داستانند .چرا " حر " تغيير روحيه داد ؟
گفته شده كه يك علت اينكه " حر " گرويد به سيد الشهدا اينست كه مدت زيادي همراه حضرت بود و از نزديك او را شناخت .اصحاب حسين هيچكدام پناه به دشمن نبرد ولي از دشمن به خود ملحق كردند
يكي از مظاهر قوت و كمال نهضت حسيني اينست كه آنها با آنهمه شدت و گرفتاري هيچكدامشان ملحق به دشمن نشد ولي توانستند از لشكر غالب طرف مقابل دل بربايند چنانكه حر وسي نفر ديگر را دل ربودند . و شايد علت اينكه اباعبدالله اصرار داشتكه هر كه رفتني است برود اين بود كه مي خواست نمايشگاهش كامل باشد و در ميان آنها ضعيفي وجود نداشته باشد كه در گيراگير كار سستي نشان دهد . اين جهت در بدر و صفين عيب زيادي نداشت ولي در كربلا عيب داشت چون بناي كار كربلا برگذشت و فداكاري بود . معمولا غالب از مغلوب مي ربايد نه مغلوب از غالب ، و اين بدان جهت است كه از لحاظ روحي اينها غالب بودند و آنها را شكست و تحت تأثير قرار داده بودند .فجيع ترين جنبه هاي شهادت سيد الشهدا
از جنبه هاي فجيع بودن يك جنبه است كه از همه بالاتر بود و آن را كمتر مورد توجه قرار مي دهند و آن اين موضوع است كه يتقربون الي الله بدمه و به حادثه شهادت سيد الشهدا رنگ ديني دادند . فرق است بين اينكه گرگي بره اي را بخورد و بين اينكه بخورد و عنوان قربة الي الله و مصالح ملي و خيانت و قيام بر ضد مصالح عمومي هم به آن بدهند . به نظر مي رسد كه اين جهت از همه بالاتر بود . بزرگترين جنايتها آنها است كه به نام اخلاق و روحانيت و صلح مي شود .سه مرحله شهادت حسين ( ع ) . مكتب حسيني الهام دهنده مصلحين است ،
مكتب گناهكار سازي نيست
امام حسين سه مرحله شهادت دارد : شهادت تن به دست يزيديان ، شهادت شهرت و سمعه و نام نيك به دست بعديها بالاخص متوكل عباسي ، و شهادت هدف به دست اهل منبر . سومي بزرگترين مرحله شهادت است و جمله اي كه زينب به يزيد فرمود : كد كيدك و اسع سعيك ( 1 ) . . . شامل هر سه دسته مي شود .مكتب امام حسين مكتب گناهكارسازي نيست بلكه ادامه مكتب انبيا است كه در سوره الشعراء ذكر شده و با تجديد1- [ ترجمه : هر حيله اي داري بكار بر ، و هر كوششي تواني بكار گير ] .