تمام فاجعه كربلا براي اين بود كه امام رأي خود را نفروخت - حماسه حسینی جلد 3

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حماسه حسینی - جلد 3

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


تمام فاجعه كربلا براي اين بود كه امام رأي خود را نفروخت

از قبل از مردن معاويه و همچنين بعد از مردن او در دوره يزيد چه در وقتي كه امام در مدينه بود و چه در مكه و چه در بين راه و چه در كربلا ، آنها از امام فقط يك امتياز مي خواستند و اگر آن يك امتياز را امام به آنها مي داند نه تنها كاري به كارش نداشتند.

انعامها هم مي كردند و امام هم همه آن تحمل رنج ها را كرد و تن به شهادت خود و كسانش داد كه همان يك امتياز را ندهد . آن يك امتياز فروختن رأي و عقيده بود . در آن زمان صندوق و انتخاباتي نبود ، بيعت بود .

بيعت آنروز رأي دادن امروز بود . پس امام اگر يك رأي غير وجداني و غير مشروع مي داد شهيد نمي شد ، شهيد شد كه رأي و عقيده خودش را نفروخته باشد .

كربلا نمايشگاه معنا و روحانيت نه نمايشگاه جنايت بشر

در زمان ما معمول است كه كشورها نمايشگاه صنايع درست مي كنند و گاهي نمايشگاه جهاني از همه كشورهاي دنيا درست مي كنند . ظاهرا در هر شصت سال يك بار تمام دنيا يك نمايشگاه ترتيب مي دهند . گويند برج ايفل يادگار يك نمايشگاهي است كه در شصت و اند سال پيش ساخته شده . در سه چهار سال پيش نيز نمايشگاهي در بروكسل ترتيب دادند كه از همه كشورهاي شرق و غرب در آنجا جمع شده بودند و مردم از همه دنيا به آنجا رفتند . منظور از اين نمايشگاهها نشان دادن محصولات فكري و عملي بشر است .

در آنجا انسان عظمت فكر و فعاليت و مقدار هنرنمايي بشر را مي فهمد . در آنجا همه چيز را مي آورند از سوزن تا يك نمونه كارخانه هاي عظيم . صحنه كربلا را مي توان تشبيه كرد به يك نمايشگاه ، ولي نه نمايشگاه علم وصنعت بلكه نمايشگاه معنويت و معرفت . در اين نمايشگاه انسان مي تواندبه عظمت قدرت اخلاقي و روحي و معنوي بشر پي برد و بفهمد تا چه اندازه بشر با گذشت و فداكار و آزاد مرد و خداپرست و حق خواه و حق پرست مي شود ، معاني صبر و رضا و تسليم و شجاعت و مروت و كرم و بزرگواري تا چه اندازه قدرت ظهور و بروز دارد . معمولا اهل منبر وقتي كه مي خواهند قضيه كربلا را بزرگ كنند جنبه فاجعه بودن و ظلم و ستم ها را بزرگ مي كنند ، در جستجوي پيدا كردن و حتي جعل كردن فاجعه هايي هستند ،با بيانهاي مختلف و تشبيهات و مجسم ساختن ها جنبه فاجعه بودن را تقويت مي كنند و حال آنكه ما بايد از خود بپرسيم بزرگي حادثه كربلا از چه نظر است ؟ آيا از نظر فجيع بودن است ؟ قطعا اين فاجعه ، فاجعه كم نظيري استچنانكه ابوريحان بيروني در " الاثار الباقية " به نقل " نفس المهموم " گفته و همچنين ديگران ، ولي فاجعه عظيم و شايد عظيمتر از اين در دنيا زياد بوده . خود فاجعه مدينه كمتر از فاجعه كربلا نبوده . عظمت مطلب از لحاظ سيد الشهدا و ياران آن حضرت است نه از لحاظ ابن زياد و ابن سعد و اتباع و اشياع آنها ، عظمت سعادت است نه عظمت شقاوت . كربلا بيش از آن اندازه كه نمايشگاه شقاوت و بدي و ظهور پليدي بشر باشد نمايشگاه روحانيت و معنويت و اخلاق عالي و انسانيت است ولي اهل منبر كمتر به آن جنبه توجه دارند ، و به عبارت ديگر در اين قضيه از آن جنبه بايد نگاه كرد كه اباعبدالله و اباالفضل و زينب قهرمان داستانند نه از آن جهت كه شمرو سنان قهرمان داستانند .

چرا " حر " تغيير روحيه داد ؟

گفته شده كه يك علت اينكه " حر " گرويد به سيد الشهدا اينست كه مدت زيادي همراه حضرت بود و از نزديك او را شناخت .

اصحاب حسين هيچكدام پناه به دشمن نبرد ولي از دشمن به خود ملحق كردند

يكي از مظاهر قوت و كمال نهضت حسيني اينست كه آنها با آنهمه شدت و گرفتاري هيچكدامشان ملحق به دشمن نشد ولي توانستند از لشكر غالب طرف مقابل دل بربايند چنانكه حر وسي نفر ديگر را دل ربودند . و شايد علت اينكه اباعبدالله اصرار داشتكه هر كه رفتني است برود اين بود كه مي خواست نمايشگاهش كامل باشد و در ميان آنها ضعيفي وجود نداشته باشد كه در گيراگير كار سستي نشان دهد . اين جهت در بدر و صفين عيب زيادي نداشت ولي در كربلا عيب داشت چون بناي كار كربلا برگذشت و فداكاري بود . معمولا غالب از مغلوب مي ربايد نه مغلوب از غالب ، و اين بدان جهت است كه از لحاظ روحي اينها غالب بودند و آنها را شكست و تحت تأثير قرار داده بودند .

فجيع ترين جنبه هاي شهادت سيد الشهدا

از جنبه هاي فجيع بودن يك جنبه است كه از همه بالاتر بود و آن را كمتر مورد توجه قرار مي دهند و آن اين موضوع است كه يتقربون الي الله بدمه و به حادثه شهادت سيد الشهدا رنگ ديني دادند . فرق است بين اينكه گرگي بره اي را بخورد و بين اينكه بخورد و عنوان قربة الي الله و مصالح ملي و خيانت و قيام بر ضد مصالح عمومي هم به آن بدهند . به نظر مي رسد كه اين جهت از همه بالاتر بود . بزرگترين جنايتها آنها است كه به نام اخلاق و روحانيت و صلح مي شود .

سه مرحله شهادت حسين ( ع ) . مكتب حسيني الهام دهنده مصلحين است ،

مكتب گناهكار سازي نيست

امام حسين سه مرحله شهادت دارد : شهادت تن به دست يزيديان ، شهادت شهرت و سمعه و نام نيك به دست بعديها بالاخص متوكل عباسي ، و شهادت هدف به دست اهل منبر . سومي بزرگترين مرحله شهادت است و جمله اي كه زينب به يزيد فرمود : كد كيدك و اسع سعيك ( 1 ) . . . شامل هر سه دسته مي شود .

مكتب امام حسين مكتب گناهكارسازي نيست بلكه ادامه مكتب انبيا است كه در سوره الشعراء ذكر شده و با تجديد

1- [ ترجمه : هر حيله اي داري بكار بر ، و هر كوششي تواني بكار گير ] .

/ 224