3 - درفش کاویان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

درفش کاویان - نسخه متنی

حمید مصدق

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید















3

گل خورشيد وا مي شد

شعاع مهر از خاور

نويد صبحدم
ميداد

شب تيره سفر مي كرد

جهان ازخواب
بر مي خاست

و خورشيد جهان افروز

شكوهش مي شكست
آنگه

خموشي شبانگاه دژم
رفتار

و مي آراست

عروس صبح رازيبا

وي مي پيراست

جهان را از سياهيهاي
زشت اهرمن رخسار

زمين را بوسه
زد لبهاي مهر آسمان آرا

و برق شادمانيها

به هر بوم و بري
رخشيد

جهان آن روز مي خنديد

ميان شعله هاي
روشن خورشدي

پيام فتح را
با خود از آن ناورد

نسيم صبح
مي آورد

سمند خستهپاي
خاطراتم باز مي گرديد

مي ديدم در آن رويا
و بيداري

هنوز آرام

كنار بستر من مام

مگر چشم خرد بگشايد
و چشم سرم بندد

برايم داستان
مي گفت

برايم دساتان از روزگار
باستان مي گفت

سركشي مي فشانم
من به ياد مادر ناكام

دريغي دارم از آن
روزگاران خوش آغاز

سيه فرجام

هنوز اما

مرا چشم خرد
خفته است در خواب گرانباري

دريغا صبح هشياري

دريغا روز بيداري





/ 6