از سرزنش شما خسته شدم - بخشی از زیبایی های نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بخشی از زیبایی های نهج البلاغه - نسخه متنی

جورج جرداق؛ مترجم: محمدرضا انصاری محلاتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

من بينى و چشم اين كار را زده‏ام(1) و ظاهر و باطن آن را زيرورو كرده‏ام و چاره‏اى براى خود نديدم جز آنكه بجنگم يا كافر گردم.(2) او (عثمان) بر مردم حكومت مى‏كرد و بدعتهائى پديد آورد و باعث گفتگو بين مردم شد، مردم هم حرفها زدند آن گاه خشم كرده و او را دگرگون ساختند.

از سرزنش شما خسته شدم

قسمتى از خطبه‏اى است كه امام (عليه السلام) آن را در زمينه وادار كردن اصحاب خود به جنگ با مردم شام، ايراد نموده است: اف بر شما، راستى من از سرزنش شما خسته شدم وقتى شما را به جنگ دشمن دعوت مى‏كنم چشمهايتان دور مى‏زند، گويا در سختى مرگ و مستى غفلت قرار گرفته‏ايد شما درست مانند شترانى هستيد كه ساربانهايشان آواره شده‏اند، هرگاه از طرفى جمع مى‏شوند از سوى ديگر پراكنده مى‏گردند با شما حيله مى‏كنند و شما حيله‏

(1). اين جمله مثل معروفى است كه عرب در زمينه كنجكاوى در بحث و انديشه بكار مى‏برد.

(2). منظور از كفر در اينجا گناه است زيرا ترك جنگ، بى‏اعتنائى به نهى از منكر است و اين خود گناه محسوب مى‏شود.

/ 309