بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
فنا ناپذير فروختند برادران ما كه خونهايشان در جنگ صفين ريخته شد چه زيانى بردند از اين كه امروز زنده نيستند تا غصهها بخود راه داده و آب تيره بياشامند راستى- سوگند بخدا- خدا را دريافتند، خدا هم پاداششان را بطور كامل عطا كرد و آنان را بعد از خوف و ترس، در سراى ايمنى جاى داد كجا هستند برادران من كه راه درست پيش گرفتند و بر حق و حقيقت در گذشتند كجا است عمار كجا است ابن تيهان كجا است ذو الشهادتين كجا هستند امثال اينان از برادرانشان كه با هم بر مرگ پيمان بستند».نوف مىگويد: در اين هنگام على (عليه السلام) با دست به ريش خود زد و گريهى بسيار كرد ضرار بن حمزه ضبائى مىگويد: گواهى مىدهم كه او را (منظورش امام است) در جائى كه عبادت ميكرد ديدم، هنگامى كه شب پردههاى تاريكى را گسترده بود در محراب عبادت ايستاده و ريش خود را در دست گرفته و بخود مىپيچد و بسان محزون گريه ميكند و مىگويد: «اى دنيا اى دنيا، دور شو از من آيا خود را به من عرضه ميكنى يا خواهان من هستى زمان تو نزديك مباد، چه دور است آرزوى تو ديگرى را بفريب، من بتو نيازى ندارم، ترا سه بار طلاق گفتهام كه در آن باز گشتى نيست. زندگى تو كوتاه و اهميت تو ناچيز و آرزوى تو پست است آه از كمى توشه و درازى راه و دورى سفر و عظمت جايگاه ورود».