بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
جديد در آن ممنوع است مبتنى ميكرد از نهج البلاغه آشكار مىشود كه نظريات اخلاقى و اجتماعى پسر ابو طالب، بطور مستقيم يا غير مستقيم از اين ديد وسيع كه شامل وجود است سرچشمه مىگيرد. بنا بر اين در قانون وجود، مرگ نزديكترين چيز به زندگى است، و خوبى و بدى بسيار بهم نزديكند، و بسا اندوه و شادى در يك لحظه در يك دل اجتماع ميكنند يا تنبلى و فعاليت در جسم واحدى بروز مىنمايند، و در ادبيات على: «چه بسا دورى كه از نزديك نزديكتر است، و بسا اميدى كه به محروميت منتهى مىگردد و تجارتى كه به زيان كشيده مىشود».شگفت نيست اگر سخن پسر ابو طالب در بين مردم به حقيقت نايل گردد: «هر كه براى برادرش چاهى حفر كرد خودش در آن افتاد، و هر كه پردهى حجاب ديگران را دريد پوشيده رويان خانهاش آشكار گرديدند و كسى كه بر مردم بزرگى فروخت خوار شد».بنا بر اين دايرهى وجود واحد، تسليم در برابر قانون متناسب وجود را بر مردم و بطور كلى بر همهى موجودات لازم ميداند. اين قانونى است كه امام (عليه السلام) بوسيله عقل و احساس و خيال خود، آن را درك كرده است، درك شگفتى كه كثرت وضوح آن محسوس است و صاحب آن را با اجبار بر آشكار ساختن حقايق سوق مىدهد. اينجاست كه درك مزبور بصورت كلماتى كه تركيب دهندهى قواعد رياضى است بروز ميكند. اين قواعد، مظاهر وجود را در بر مىگيرد و به اصول